واقعیت روی زمین؛ کنسرتی که برگزار نشد و شادمانی دشمنان ایران
سؤالات امتحان کنکور چهارجوابی است و اگر یک نفر بخواهد نمره صد در این امتحان بگیرد، باید بداند که کدامیک از چهار گزینه، دقیقا جواب درست است، چون گاهی یکی از گزینههای اشتباه، خیلی به جواب درست نزدیک است و کسی که دقیقا نداند جواب درست کدام است، ممکن است در انتخاب گزینه صحیح خطا کند.
سؤالات امتحان کنکور چهارجوابی است و اگر یک نفر بخواهد نمره صد در این امتحان بگیرد، باید بداند که کدامیک از چهار گزینه، دقیقا جواب درست است، چون گاهی یکی از گزینههای اشتباه، خیلی به جواب درست نزدیک است و کسی که دقیقا نداند جواب درست کدام است، ممکن است در انتخاب گزینه صحیح خطا کند. در مقابل، اگر کسی تصمیم بگیرد که در کنکور نمره صفر بگیرد، او هم باید به طور دقیق بداند که جواب صحیح کدام است تا حتما گزینه غلط را انتخاب کند، چون احتمال جواب درست در هر سؤال، یک به چهار است و کسی که به صورت بختکی و شانسی گزینهها را علامت میزند، شانس 25درصدی دارد که جواب درست را انتخاب کرده باشد و بالاخره در مجموع سؤالات کنکور که مثلا اگر صد سؤال باشد، به احتمال نزدیک به یقین، چند سؤال را همینطوری و اللهبختکی درست میزند، بنابراین آن کسی که میخواهد نمره صفر بگیرد، لازم است به اندازه همان که نمره صد میگیرد، به طور دقیق جواب سؤالات را بداند، بنابراین گزینه قطعی خطا، به اندازه گزینه قطعی درست، متکی به آگاهی کامل است و بین این دو، هرچه هست، آگاهی نسبی است. حال اگر در موضوعی همه بدانند که درست چیست و باز ما راه خطا را انتخاب کنیم، این دیگر نامش خطا نیست، اما این را که چه نامی باید بر آن گذاشت، نمیدانم.
در جنگ 12روزه و تجاوز دشمنان به خاک میهنمان، آنچه عیان شد، وجود شبکه نفوذ گستردهای بود که از اولین روز جنگ تا آخرین روز، بسیار فعال عمل میکرد و از ترور بلندپایهترین فرماندهان تا عزیزترین دانشمندان و حتی حمله به پدافند کشور، از طرف این شبکه عظیم نفوذ انجام گرفت و از آنجا که برای انجام پروژهای به این گستردگی و تنوع، پرسنل طراح و عملیات بسیاری لازم است و به تدارکات و پشتیبانی و بودجه عظیمی نیاز است، گویی که این نه یک شبکه نفوذ، بلکه شبیه یک سازمان بود و طبیعی است برای موفقیت در اینهمه عملیات، لازم به رخنه تا سطوح مختلف است؛ رخنهای که متکی به دانش، تبحر و سازماندهی و پنهانکاری در همه مراحل است و طبیعیتر اینکه در سادهترین روش برای حفظ خود، کنش و روشی را به کار ببرد که مراتب تصمیمگیری کشور، آن کنشها و روشها را مطلوب میداند، چراکه نفوذ و رخنه، یعنی واردشدن و نمیتوان بیرون ماند و نامش را بگذاریم رخنه؛ چراکه با بیرونماندن، نمیتوان رخنه کرد و بیرونماندگان را نمیتوان رخنهکنندگان دانست و اتفاقا آنهایی که رخنه میکنند، تلاش اصلیشان آن است تا به هر روشی که ممکن است، هشداردهندگان را بیرون کنند و برای همین است که بارها نوشتهام آنهایی که توجیهگری و چاپلوسی میکنند، حتی اگر خود از جماعت رخنهکنندگان هم نباشند، راه را برای عوامل رخنه و نفوذ باز میکنند و اتفاقا تنها کسانی که با همه آسیبها و رنجهایی که میبینند، همچنان بر هشدار پافشاری میکنند، کمتر از همه احتمال نفوذیبودن دارند، چون به اراده تصمیم گرفتهاند که جزء جماعت راندهشده باشند و از مواهب ورود به قدرت محروم شوند.