جفای مرگبار روایتهای نصفهونیمه برجام
دوستی در تماسی تلفنی از من خواست کارشناسی را که از مکانیسم ماشه سر درمیآورد برای سخنرانی در جمعی دانشگاهی معرفی کنم. گفتم اگر بگویم کسی را نمیشناسم، صحیح نیست، اما کسی را که بدون حب یا بغض تمام جوانب امر را بازگوید و به قولی خودسانسوری نکند، نمیشناسم که البته شاید در این ناآشنایی مشکل از من باشد.
دوستی در تماسی تلفنی از من خواست کارشناسی را که از مکانیسم ماشه سر درمیآورد برای سخنرانی در جمعی دانشگاهی معرفی کنم. گفتم اگر بگویم کسی را نمیشناسم، صحیح نیست، اما کسی را که بدون حب یا بغض تمام جوانب امر را بازگوید و به قولی خودسانسوری نکند، نمیشناسم که البته شاید در این ناآشنایی مشکل از من باشد. با این وجود، پیشنهادم این بود که از هر دو طیف یک کارشناس دعوت کنند تا هرکدام روایت خود را از برجام و ذیل آن، مکانیسم ماشه بگوید. باشد تا با این تمهید، هم هر دو روایت مختلف شنیده شود و هم بالطبع خودسانسوری جناحی هر یک از آن دو توسط دیگری جبران و در مجموع تصویر کموبیش روشنی ارائه شود.
با پایانیافتن تماس تلفنی، به فکر فرورفتم که چرا ما بدون آنکه اجانب دخیل باشند، خودمان در داخل در باب موضوعی واحد (در اینجا برجام) روایتهای متفاوت و دستکم ناقصی داریم؟