بی‌شرمبی‌رحمدماغ‌هایدرازیطنابگرهخوردهتویفضاپرتابشده،پیکرهایسوارفرورفتههم،دست‌هایدرازعینحالکوتاهدستآوردننیشخندصورتچندسربی‌سرجمعیتبازدیدکننده‌اینمایشگاهاردشیرمی‌بینی،نسل‌هاقشرها،شباهتیخودآثارداردpnbsppstyletextalignjustifyدماغzwnjهایدستzwnjهایبیzwnjسربازدیدکنندهzwnjایمیzwnjبینی،نسلzwnjهانیشخندهایخریداران؛پیرمردپیرزنیحسرتیساختگیطوریبشنوندمیzwnjگویندlaquoهرچیدوسداریمفروشرفتهraquop
شبکه شرقبیشرم و بی‌رحم
دماغ‌های درازی که مثل طناب در هم گره خورده و توی فضا پرتاب شده، پیکرهای سوار روی هم و فرورفته در هم، با دست‌های دراز و در عین حال کوتاه از به دست آوردن و نیشخند روی صورت پیکرهای چندسر یا بی‌سر. جمعیت بازدیدکننده‌ای که در نمایشگاه اردشیر می‌بینی، از همه نسل‌ها و قشرها، شباهتی با خود آثار دارد.
دماغ‌های درازی که مثل طناب در هم گره خورده و توی فضا پرتاب شده، پیکرهای سوار روی هم و فرورفته در هم، با دست‌های دراز و در عین حال کوتاه از به دست آوردن و نیشخند روی صورت پیکرهای چندسر یا بی‌سر. جمعیت بازدیدکننده‌ای که در نمایشگاه اردشیر می‌بینی، از همه نسل‌ها و قشرها، شباهتی با خود آثار دارد. نیشخندهای روی لب خریداران؛ پیرمرد و پیرزنی که با حسرتی ساختگی طوری که همه بشنوند می‌گویند: «هرچی دوس داریم فروش رفته...».
