• ترند خبری :
جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴ | FRI 21 Nov 2025
رساینه
  • تاریخ انتشار:1404-05-1818:28:01
  • دسته‌بندی:سایر
  • خبرگزاری:آنا
  • بازدید:4

شهر‌های هوشمند؛ مسیری به سوی زندگی کارآمدتر و آینده‌ای انعطاف‌پذیرتر


به گزارش همشهری آنلاین ، سفری ساده اما تاریخی که در آن، رئیس‌جمهور شهید با پای مردم‌داری، تواضع و خلوص قدم در میان عشایر اندیکا گذاشت و با حضورش، امید را دوباره به دل‌های خسته بازگرداند. روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری آیت‌الله رئیسی بود. خبر رسید که زلزله‌ای در اندیکا رخ داده است. ایشان بدون اطلاع مقامات استانی یا حتی تیم اجرایی دفتر خودشان، به تیم حفاظت گفتند: «می‌خواهم جمعه صبح، همین آخر هفته، سرزده به اندیکا بروم.» این شد اولین و تنها سفری که رئیس‌جمهور و معاون اولشان، دکتر مخبر، با هم رفتند. شهید موسوی هم زحمت هماهنگی یک هواپیمای کوچک را کشیده بود و به من هم زنگ زد: «فردا ساعت ۵ صبح فرودگاه باش، عازم اندیکا هستیم.» ورودمان به اندیکا، حسابی مردم را غافلگیر کرد. اوایل دولت بود و مردم هنوز با روش و منش خاص آیت‌الله رئیسی آشنایی کامل نداشتند. اما همین که متوجه حضور رئیس‌جمهور شدند، روستای سرشط و اطرافش غرق در شور و استقبال شد. چشمانشان برق می‌زد؛ انگار امید تازه‌ای در دلشان جوانه زده بود. یکی از اهالی با صمیمیت تمام گفت: «آقای رئیسی! حتی اگر کاری هم نکنی، همین‌که تا این‌جا، وسطِ کوه آمده‌ای، دمت گرم!» شور و هیجان وصف‌ناپذیر بود. زنان روستایی با همان رسم سنتی‌شان، برای خوشامدگویی «کِل» کشیدند و دخترکی عشایر با لهجه شیرین لری، دکلمه‌ای احساسی خواند: «به نام خالق لر؛ مهمون عزیزتر از جونم، رئیس‌جمهور محترم، حامی ما محرومین و مستضعفین عشایر، آمدنت دوای زخم دلمونه…» دعایش هم دلنشین بود: «خدایا؛ تنها امید ما بعد از تو سید محرومینه. الهی هیچ‌وقت داغشو نبینیم! همیشه تنش سالم و دلش شاد و سایه‌اش مستدام باشه!» طبق رسم عشایر، یکی از اهالی گوسفندی آورده بود تا جلوی پای مهمان ذبح کند؛ نمادی از نهایت احترام. آیت‌الله رئیسی معمولاً اگر زودتر متوجه می‌شدند، اجازه چنین کاری را نمی‌دادند. اما این بار، در اندیکا، آن رسم مهمان‌نوازی انجام شده بود و کار از کار گذشته بود.