وقتی پورشه دست به ساخت بزرگ ترین تانک جهان زد!/ سرنوشت عجیب تانک غول آسای نازی ها که به دستور هیتلر ساخته شد
به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در واپسین سالهای جنگ جهانی دوم، زمانی که ماشین جنگی آلمان نازی در تمام جبههها تحت فشار متفقین قرار داشت هیتلر در جستجوی سلاحهایی معجزهآسا و تغییر دهنده موازنه نبرد بود تا ورق را به نفع خود برگرداند. در میان جتهای جنگنده، موشکهای بالستیک و زیردریاییهای پیشرفته، پروژهای چنان عظیم و دور از تصور در حال شکلگیری بود که حتی امروز نیز مهندسان را به حیرت وا میدارد: ساخت بزرگترین و سنگینترین تانک تاریخ، Panzerkampfwagen VIII Maus که به جدیت دنبال میشد.
این تانک که نام طعنهآمیز "ماوس" (Maus) به معنای "موش" را یدک میکشید، تجسمی کامل از استراتژی "هرچه بزرگتر، بهتر" و نمادی از تحقیقات پیشرفته نظامی آدولف هیتلر بود. با وزن سرسامآور ۱۸۸ تن، این هیولای فولادی قرار بود یک دژ متحرک و غیرقابل توقف باشد که هر خط دفاعی را در هم شکسته و ترس را در دل دشمنان بکارد. اما سرنوشت این غول آهنین، داستانی پر از چالشهای فنی، ناکامیهای استراتژیک و پایانی عجیب است که آن را بیش از یک ماشین جنگی، به یک یادگار تاریخی از یک دوران تلخ و جنگ جهانی تبدیل کرده است.
سفارش از هیتلر، ساخت توسط پورشه
ایده ساخت یک تانک فوق سنگین در سال ۱۹۴۲، مستقیماً با دستور هیتلر آغاز شد. او که همواره شیفته ابعاد غولآسا و قدرت مطلق بود، تانکی را تصور میکرد که هیچ سلاح ضدتانک شناختهشدهای قادر به نفوذ در زره آن نباشد و همزمان بتواند هر تانک دشمن را از فاصلهای ایمن نابود کند. مسئولیت اصلی طراحی این پروژه به فردیناند پورشه، مهندس نامدار آلمانی و بنیانگذار شرکت خودروسازی پورشه، و بخش تولید شاسی و برجک به شرکت عظیم صنعتی "کروپ" (Krupp) واگذار شد.
هدف اولیه، ساخت تانکی با وزن حدود ۱۰۰ تن بود، اما با دخالتهای مستقیم هیتلر و اصرار او بر افزایش ضخامت زره و قدرت توپ، وزن نهایی طرح به رقم باورنکردنی ۱۸۸ تن رسید. این وزن، دو برابر سنگینترین تانک عملیاتی آلمان، یعنی "تایگر ۲" (با وزن حدود ۷۰ تن) و بیش از سه برابر تانکهای اصلی متفقین مانند "شرمن" آمریکایی یا "T-34" شوروی بود. نام پروژه از "ماموت" (Mammut) به "موش کوچولو" (Mäuschen) و در نهایت به "موش" (Maus) تغییر یافت؛ شاید یک شوخی تلخ مهندسان با ابعاد پروژه یا تلاشی برای پنهانکاری و گمراه کردن جاسوسان دشمن.
کالبدشکافی فنی تانک "موش"، مشت آهنین نازی ها در میدان نبرد
از منظر مهندسی، "ماوس" یک شاهکار و همزمان یک کابوس بود. طراحان آن مجبور بودند مرزهای تکنولوژی آن زمان را جابجا کنند، اما همین نوآوریها به پاشنه آشیل این پروژه تبدیل شد.
زره خارق العاده ابرتانک نازی ها
زره "ماوس" دلیل اصلی وزن خارقالعاده آن بود. ضخامت زره در جلوی بدنه به ۲۰۰ میلیمتر و در جلوی برجک به ۲۴۰ میلیمتر میرسید. حتی زرههای جانبی و پشتی نیز با ضخامت ۱۶۰ تا ۱۸۵ میلیمتر، از زره جلویی بسیاری از تانکهای سنگین آن زمان ضخیمتر بودند. این زره فولادی با کیفیت بالا، به صورت تئوریک، "ماوس" را در برابر هر گلوله ضدتانکی که در جنگ جهانی دوم استفاده میشد، رویینتن میکرد.البته این سنگینی بیش از حد روی تحرک آن هم موثر بود.
توپ افسانه ای روی تانک غول پیکر
برای این هیولای زرهی، سلاحی درخور انتخاب شد. توپ اصلی آن یک KwK 44 L/55 با کالیبر ۱۲۸ میلیمتر بود که از توپ قدرتمند ضدهوایی FlaK 40 اقتباس شده بود. این توپ قادر بود زره هر تانک متفقین را از فاصلهای بیش از ۳.۵ کیلومتر سوراخ کند، یعنی بسیار فراتر از برد مؤثر تانکهای دشمن. در کنار این توپ اصلی، یک توپ ثانویه ۷۵ میلیمتری نیز برای مقابله با اهداف سبکتر و پیادهنظام تعبیه شده بود تا از هدر رفتن مهمات گرانقیمت ۱۲۸ میلیمتری جلوگیری شود.
قلب تپنده و چالش حرکت:
به حرکت درآوردن یک توده فولادی ۱۸۸ تنی، بزرگترین چالش مهندسان بود. هیچ گیربکس مکانیکی در آن زمان قادر به تحمل گشتاور مورد نیاز برای چرخاندن شنیهای این تانک نبود. فردیناند پورشه راهحلی نوآورانه اما پیچیده ارائه داد: سیستم پیشرانه بنزینی-الکتریکی.
یک موتور هواپیمای اصلاحشده دایملر-بنز (MB 509) با قدرت ۱۲۰۰ اسب بخار، به عنوان یک ژنراتور عظیم عمل میکرد و برق تولید میکرد. این برق سپس به دو موتور الکتریکی که در عقب تانک قرار داشتند، منتقل میشد و آنها شنیها را به حرکت در میآوردند. این سیستم نیاز به گیربکس و کلاچ را از بین میبرد و کنترل نرمتری را فراهم میکرد، اما بسیار سنگین، پیچیده و مستعد نقص فنی و آتشسوزی بود. حداکثر سرعت تئوری "ماوس" ۲۰ کیلومتر بر ساعت بود، اما در عمل به ندرت از ۱۳ کیلومتر بر ساعت تجاوز میکرد و در زمینهای ناهموار به سرعت یک پیاده نظام کاهش مییافت.
چالش های عملیاتی کردن
بزرگترین نقطه ضعف "ماوس" نه در میدان نبرد، بلکه در پشت جبهه بود. وزن ۱۸۸ تنی آن به این معنا بود که هیچ پلی در اروپا قادر به تحمل آن نبود. برای حل این مشکل، طرحی عجیب ارائه شد: تانکها باید دو به دو حرکت میکردند. برای عبور از رودخانه، یک "ماوس" در ساحل میماند و از طریق یک کابل بلند، برق مورد نیاز "ماوس" دیگر را که با استفاده از یک لوله تنفس (Schnorchel) از کف رودخانه عبور میکرد، تأمین مینمود.
مصرف سوخت آن نیز نجومی بود: حدود ۳۸۰۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر در شرایط خارج از جاده. این به معنای آن بود که "ماوس" یک هیولای تشنه بود که در شرایط کمبود شدید سوخت در اواخر جنگ، عملاً زمینگیر میشد. حمل و نقل آن نیز تنها از طریق یک واگن قطار ۱۴ محوره ویژه امکانپذیر بود که خود این موضوع یک چالش لجستیکی عظیم محسوب میشد.
سرنوشت عجیب V1 و V2، از آزمایشگاه ارتش آلمان تا موزه مسکو
تنها دو پیشنمونه از "ماوس" ساخته شد. اولین پیشنمونه، معروف به V1، در دسامبر ۱۹۴۳ بدون برجک واقعی (با یک وزنه بتنی به جای آن) تکمیل و آزمایش شد. دومین پیشنمونه، V2، در اواسط ۱۹۴۴ با برجک و تسلیحات کامل آماده شد. آزمایشها در مرکز تحقیقاتی "کومرسدورف" در نزدیکی برلین انجام شد و با وجود سرعت پایین، قدرت مانور آن برای چنین جثهای "شگفتانگیز" توصیف شد.
اما زمان برای این پروژه رو به اتمام بود. در اواخر آوریل ۱۹۴۵، با نزدیک شدن ارتش سرخ شوروی به کومرسدورف، دستور انهدام پیشنمونهها برای جلوگیری از افتادن آنها به دست دشمن صادر شد. خدمه آلمانی تانک V2 را با کارگذاشتن مواد منفجره در داخل آن، منهدم کردند. انفجار باعث آسیب شدید به بدنه و جدا شدن برجک شد. تانک V1 نیز آسیب دید اما سالمتر باقی ماند.
پس از تصرف منطقه، مهندسان شوروی با دیدن این غولهای آسیبدیده، تصمیم به کاری خارقالعاده گرفتند. آنها برجک سالمتر تانک V2 را بر روی شاسی تقریباً دستنخورده تانک V1 سوار کردند. این "ماوس" ترکیبی و بازسازیشده در سال ۱۹۴۶ برای آزمایشهای بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی فرستاده شد.
وضعیت امروز ماوس آلمانی، موزه جنگ برای تانکی که هرگز جنگ ندید
امروزه، تنها نمونه باقیمانده از بزرگترین تانک جهان در موزه زرهی کوبینکا در نزدیکی مسکو، به عنوان یک غنیمت جنگی به نمایش گذاشته شده است. "ماوس" هرگز فرصت شلیک یک گلوله در میدان نبرد واقعی را پیدا نکرد.
این تانک نمادی از قدرت مهندسی آلمان نازی است: از یک سو، توانایی فنی شگرف در طراحی و ساخت ماشینآلاتی که بسیار فراتر از زمان خود بودند؛ خط شکنی فناورانه مهندسان نظامی هیتلر باب جدیدی از فناوری را در جنگ ایجاد کرد که بنیان گذاری علوم مختلف نظامی شامل موشک، هواپیماهای جت و حتی راکت های فضایی هم بر اساس طرح های آنان بود.
ماوس هم از این قاعده دور نماند و تکنولوژی های دخیل در آن در توسعه یگان های زرهی شوروی پیروز جنگ مورد بهره برداری قرار گرفت و در کنار باقی فناوری های نظامی کشتار در جنگ جهانی دوم، در بخشی از تاریخ علم دنیا جای گرفته است.