الزامات قانون مطبوعات؛ دگرش ارزشی و اجماع حکمرانی
قدرت «دشواریاب آسانگریز» است و به قول هربرت مارکوزه برای این خصلت، مقاومت نظامی در بیرون و مقاومت قانونی در درون میکند. واژهآرایی و جملهسازی نظام عمومی و اخلاق حسنه هرچند ارزش است، اما گاهی ابزار میشود و در نگاه پوزیتیویستی غرق میشود تا حقوق فقط جنبه توصیفی و نه ارزشی داشته باشد.
قدرت «دشواریاب آسانگریز» است و به قول هربرت مارکوزه برای این خصلت، مقاومت نظامی در بیرون و مقاومت قانونی در درون میکند. واژهآرایی و جملهسازی نظام عمومی و اخلاق حسنه هرچند ارزش است، اما گاهی ابزار میشود و در نگاه پوزیتیویستی غرق میشود تا حقوق فقط جنبه توصیفی و نه ارزشی داشته باشد. اما قانون جانب عدالت و آزادی را دارد. میخواهد قدرت را همنشین کرامت و برابری سازد و حکمرانان را پاسخگو و مقید کند که قدرتها اصولا میل به یکهتازی دارند. رسانههای آزاد، توازن و تعادل بین قدرت و آزادی ایجاد میکنند. قدرتها میخواهند چنین باشند که «هرچه اکنون بریزم شکنم تاوان نیست.
هرچه امروز بگویم بکنم معذورم»، اما ملتها میخواهند آزاد باشند و عدالتمند زندگی کنند. جرائم علیه کرامت انسانی آنها به رسمیت شناخته شود و قدرت از حدود خود خارج نشود. اینجا حلقه وصل قانون است. قانون مطبوعات یا رسانه امروزی باید ارزشها را مدنظر قرار دهد. حال فراخوان رئیس محترم قوه قضائیه برای بازنگری قانون مطبوعات، نغمهای تازه در فضای حقوقی و رسانهای ایران است. این دعوت اگر بهدرستی تفسیر و پیگیری شود، میتواند نقطه عزیمت یک دگرش ارزشی باشد؛ گذار از نگاه اقتدارگرایانه به مطبوعات به سوی رویکردی حقمدار، شهروندمحور و ارزشگرا.