نگاهی به ابرپروژههای شکستخورده تاریخ/ وقتی جاهطلبی کار دست دولتها داد
به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در طول تاریخ، بشر همیشه شیفته ساختن چیزهای بزرگ بوده است؛ از اهرام ثلاثه مصر گرفته تا دیوار بزرگ چین. این سازههای غولپیکر نه تنها نمادی از قدرت و ثروت بودند، بلکه جاهطلبی و توانایی انسان برای تغییر محیط اطرافش را به نمایش میگذاشتند. در دوران معاصر، این رویاپردازی به شکل «ابرپروژهها» ادامه پیدا کرده است؛ پروژههایی با هزینههای میلیارد دلاری و وعدههایی برای تغییر چهره شهرها، کشورها و حتی مسیر علم.
اما چه اتفاقی میافتد وقتی این رویاها به کابوس تبدیل میشوند؟ زمانی که محاسبات اشتباه از آب درمیآیند، بودجهها سر به فلک میکشند و وعدههای بزرگ جای خود را به سازههای بتنی بیروح و متروک میدهند. تاریخ پر است از این داستانهای هشداردهنده؛ داستانهایی از ابرپروژههایی که با هیاهوی فراوان آغاز شدند اما در نهایت به بناهای یادبود شکست، سوءمدیریت و غرور بیجا تبدیل گشتند. این گزارش، نگاهی است به برخی از مشهورترین این شکستها؛ پروژههایی که قرار بود آینده را بسازند، اما در نهایت به درس عبرتی برای آیندگان تبدیل شدند.
۱. فرودگاه بینالمللی براندنبورگ برلین (آلمان)، وقتی یک پروژه مهندسی آلمان زیر سوال میبرد
رویای اولیه: پس از فروریختن دیوار برلین و اتحاد دوباره آلمان، پایتخت جدید نیاز به یک فرودگاه مدرن و درخور داشت. فرودگاه براندنبورگ (BER) قرار بود نمادی از آلمان متحد، پیشرفته و کارآمد باشد. این پروژه با بودجه اولیه حدود ۲ میلیارد یورو کلید خورد و تاریخ افتتاح آن برای سال ۲۰۱۱ تعیین شد. هدف، ساخت یکی از مدرنترین هابهای هوایی اروپا بود که جایگزین سه فرودگاه قدیمی و پراکنده برلین میشد.
علت شکست: داستان فرودگاه براندنبورگ یک تراژدی کمدی از اشتباهات مدیریتی و فنی است. افتتاح فرودگاه بارها و بارها به تعویق افتاد و سرانجام پس از ۹ سال تاخیر و با هزینهای بیش از ۷ میلیارد یورو (بیش از سه برابر بودجه اولیه) در سال ۲۰۲۰ به بهرهبرداری رسید. اما چه چیزی باعث این فاجعه ملی برای کشوری شد که به مهندسی دقیق و مدیریت بینقص مشهور است؟
مشکل اصلی، سیستم ایمنی و اطفاء حریق بود. طراحان به دلایل زیباییشناختی، سیستمی بسیار پیچیده برای تخلیه دود از زیر ساختمان طراحی کرده بودند که برخلاف قوانین فیزیک (که هوای گرم به بالا میرود) عمل میکرد. این سیستم هرگز به درستی کار نکرد. بازرسان بیش از ۱۵۰ هزار ایراد فنی در ساختمان پیدا کردند؛ از سیمکشیهای اشتباه و درهای اشتباه شمارهگذاری شده گرفته تا پلهبرقیهایی که کوتاه بودند!
سوءمدیریت سیاسی، فساد مالی پیمانکاران و تغییرات مداوم در نقشه ساخت (مانند افزودن گیتهای مخصوص هواپیمای غولپیکر ایرباس A380 در میانه پروژه بدون وجود تقاضا) این افتضاح را تکمیل کرد. فرودگاه براندنبورگ به جای آنکه نماد افتخار باشد، برای سالها به یک جوک ملی و نمادی از ناکارآمدی تبدیل شد که اعتبار مهندسی آلمان را خدشهدار کرد.
۲. جزایر جهان، دبی (امارات متحده عربی)، رویایی که در آب فرو رفت
رویای اولیه: در اوج شکوه و رونق اقتصادی دبی، شرکت املاک نخیل، پروژهای خیرهکننده را معرفی کرد: ساخت مجمعالجزایری مصنوعی به شکل نقشه جهان در آبهای خلیج فارس. این پروژه شامل ۳۰۰ جزیره خصوصی بود که قرار بود به ثروتمندترین افراد جهان فروخته شود تا ویلاها و قصرهای رویایی خود را در آن بنا کنند. «جزایر جهان» قرار بود نهایت تجمل و انحصار را به نمایش بگذارد و جایگاه دبی را به عنوان پایتخت لوکس جهان تثبیت کند.
علت شکست: ساخت جزایر در سال ۲۰۰۳ آغاز شد و تا سال ۲۰۰۸، بخش عمدهای از کار لایروبی و شکلدهی به جزایر به پایان رسیده بود. اما درست در همین زمان، بحران مالی جهانی از راه رسید و بازار املاک دبی را به شدت تحت تاثیر قرار داد. تقاضا برای خرید این جزایر که قیمتهای نجومی داشتند، به یکباره از بین رفت.
مشکلات به همینجا ختم نشد. گزارشها نشان داد که جزایر به آرامی در حال فرسایش و فرورفتن دوباره در دریا هستند. عدم وجود زیرساختهای اساسی مانند آب، برق و فاضلاب، توسعه جزایر فروخته شده را نیز غیرممکن کرده بود. امروزه، به جز چند جزیره معدود که به صورت محدود توسعه یافتهاند (مانند جزیره لبنان)، باقی جزایر جهان به تپههای شنی خالی و بیروح در میان آب تبدیل شدهاند؛ یادآوری غمانگیزی از جاهطلبی که با واقعیتهای اقتصادی و زیستمحیطی برخورد کرد.
۳. مرکز خرید نیو ساوت چاینا مال (چین)، بزرگ ترین افتضاخ مهندسی چینی ها
رویای اولیه: در اوایل قرن بیست و یکم، چین در تبوتاب ساختوسازهای عظیم بود. در شهر «دونگوان»، یک میلیاردر تصمیم گرفت بزرگترین مرکز خرید جهان را بسازد. «نیو ساوت چاینا مال» با فضایی دو برابر بزرگترین مرکز خرید آمریکا و ظرفیت ۲۳۵۰ فروشگاه، یک ابرپروژه واقعی بود.
طراحان، ماکتهایی از شهرهای معروف جهان مانند پاریس، ونیز و آمستردام را در داخل آن بازسازی کرده بودند و حتی یک ترن هوایی غولپیکر در آن وجود داشت. انتظار میرفت روزانه بیش از ۲۰۰ هزار نفر از این مرکز خرید بازدید کنند.
علت شکست: مرکز خرید در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد، اما یک مشکل اساسی وجود داشت: تقریباً هیچکس به آنجا نرفت. علت اصلی شکست، مکانیابی فاجعهبار و عدم درک صحیح از بازار محلی بود. شهر دونگوان، شهری عمدتاً کارگرنشین بود که ساکنان آن توانایی خرید از فروشگاههای لوکس این مرکز خرید را نداشتند. علاوه بر این، دسترسی به این مرکز خرید بسیار دشوار بود و از مراکز اصلی شهر فاصله زیادی داشت.
برای بیش از یک دهه، «نیو ساوت چاینا مال» با کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت خود کار میکرد و به «بزرگترین مرکز خرید ارواح جهان» مشهور شد. راهروهای خالی، پلهبرقیهای خاموش و فروشگاههای متروک، تصویری آخرالزمانی از یک رویای شکستخورده را به نمایش میگذاشت.
اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای بازسازی و جذب مشتریان جدید صورت گرفته، اما این پروژه همچنان به عنوان یک نمونه کلاسیک از ساختوساز بدون در نظر گرفتن تقاضا و شرایط واقعی بازار شناخته میشود.
۴. فرودگاه بینالمللی سیوداد رئال (اسپانیا)، فرودگاه میلیارد یورویی بدون مسافر!
رویای اولیه: در دوران رونق اقتصادی اسپانیا پیش از بحران ۲۰۰۸، ایده ساخت اولین فرودگاه بینالمللی خصوصی این کشور در شهر کوچک سیوداد رئال مطرح شد. این پروژه با هزینه هنگفت ۱.۱ میلیارد یورو ساخته شد و هدف آن، خدمترسانی به مادرید و سواحل آندلس بود.
طراحان آن را به عنوان یک جایگزین برای فرودگاه شلوغ باراخاس مادرید میدیدند و یکی از طولانیترین باندهای فرود اروپا را برای آن ساختند تا پذیرای بزرگترین هواپیماهای جهان باشد.
علت شکست: فرودگاه در سال ۲۰۰۹ افتتاح شد، اما خیلی زود مشخص شد که تمام پیشبینیها اشتباه بوده است.
فقدان کامل تقاضا، دلیل اصلی این شکست بود. سیوداد رئال یک شهر کوچک و فاقد جاذبههای توریستی بود و هیچ ایرلاینی تمایلی به برقراری پرواز به این فرودگاه متروکه نداشت. اتصال ریلی پرسرعت به مادرید که وعده داده شده بود، هرگز به طور کامل برقرار نشد و مسافران ترجیح میدادند از همان فرودگاه اصلی مادرید استفاده کنند.
این فرودگاه که با نام «فرودگاه دن کیشوت» نیز شناخته میشد، تنها سه سال پس از افتتاح، در سال ۲۰۱۲ به طور کامل تعطیل و ورشکست شد.
این سازه عظیم و خالی به نمادی از ولخرجیهای دوران حباب اقتصادی اسپانیا تبدیل شد؛ یک «فرودگاه ارواح» که میلیاردها یورو پول را بلعید و در نهایت به هیچکس خدمت نکرد.
۵. هتل ریوگیونگ، پیونگیانگ (کره شمالی)، یک اسکلت هرمی ترسناک
رویای اولیه: در اواخر دهه ۱۹۸۰، در بحبوحه رقابت جنگ سرد با کره جنوبی (که خود را برای المپیک ۱۹۸۸ سئول آماده میکرد)، کره شمالی تصمیم گرفت با ساخت بلندترین هتل جهان، قدرت خود را به نمایش بگذارد. هتل هرمیشکل ریوگیونگ با ۱۰۵ طبقه و ارتفاع ۳۳۰ متر، قرار بود یک مجموعه تفریحی عظیم شامل ۳۰۰۰ اتاق، چندین رستوران گردان و مجموعه های توریستی باشد.
علت شکست: ساختوساز در سال ۱۹۸۷ آغاز شد، اما در سال ۱۹۹۲، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و قطع کمکهای اقتصادی به کره شمالی، این کشور وارد یک بحران اقتصادی عمیق شد و پروژه به طور کامل متوقف گردید.
برای بیش از ۱۶ سال، این سازه بتنی غولپیکر به صورت یک اسکلت خالی و ترسناک در افق پیونگیانگ باقی ماند.
در سال ۲۰۰۸، با سرمایهگذاری یک شرکت مصری، نمای شیشهای ساختمان تکمیل شد، اما فضای داخلی آن همچنان خالی و ناتمام است.
با وجود اینکه دولت کره شمالی گاهی با استفاده از هزاران LED روی نمای آن نمایشهای نوری تبلیغاتی اجرا میکند، هتل ریوگیونگ هرگز حتی یک مهمان هم نداشته است.
این ساختمان که به «هتل شوم» (Hotel of Doom) معروف است، بلندترین ساختمان متروکه جهان و نمادی از جاهطلبی سیاسی است که قربانی فروپاشی اقتصادی شد.
6. مخزن زبالههای هستهای کوه یوکا (ایالات متحده)، سطل زباله بزرگی که به سطل زباله رفت
رویای اولیه: از زمان آغاز عصر هستهای، ایالات متحده با یک مشکل بزرگ روبرو بوده است: با زبالههای رادیواکتیو بسیار خطرناک چه باید کرد؟ در سال ۱۹۸۷، کنگره آمریکا کوه یوکا در صحرای نوادا را به عنوان مکان دائمی برای دفن این زبالهها انتخاب کرد.
ایده این بود که تونلهایی در اعماق این کوه حفر شود و زبالههای هستهای برای هزاران سال به طور ایمن در آنجا نگهداری شوند.
علت شکست: این پروژه از همان ابتدا با مخالفت شدید سیاسی و اجتماعی روبرو شد. ساکنان نوادا، گروههای زیستمحیطی و قبایل بومی آمریکا نگران نشت مواد رادیواکتیو، آلودگی آبهای زیرزمینی و خطرات حملونقل این مواد خطرناک در سراسر کشور بودند.
علاوه بر این، نگرانیهای جدی در مورد ثبات زمینشناسی منطقه و اثرات طولانیمدت آن وجود داشت.
پس از دههها مطالعه، میلیاردها دلار هزینه و جنجالهای سیاسی بیپایان، دولت اوباما در سال ۲۰۰۹ بودجه این پروژه را به طور کامل قطع و عملاً آن را تعطیل کرد. امروزه، با وجود اینکه میلیاردها دلار برای ساخت تأسیسات زیرزمینی آن هزینه شده، مخزن کوه یوکا خالی است و زبالههای هستهای آمریکا همچنان به صورت موقت در نیروگاههای سراسر کشور نگهداری میشوند.
این پروژه نمونهای از شکست یک راهحل فنی در برابر موانع سیاسی و اجتماعی است.
7. پل گراوینا آیلند (آلاسکا، آمریکا)، پلی به ناکجاآباد
رویای اولیه: در اوایل دهه ۲۰۰۰، طرحی برای ساخت یک پل ۳۹۸ میلیون دلاری در آلاسکا ارائه شد که شهر کوچک «کچیکان» را به جزیره «گراوینا» متصل میکرد. هدف اصلی، تسهیل دسترسی به فرودگاه کچیکان بود که در این جزیره قرار دارد. در آن زمان، دسترسی به فرودگاه تنها از طریق یک کشتی کوچک امکانپذیر بود.
علت شکست: مشکل اینجا بود که جزیره گراوینا تنها ۵۰ نفر جمعیت داشت. منتقدان به سرعت این پروژه را به عنوان یک نمونه آشکار از «پولپاشی» و سوءاستفاده از بودجه دولتی برای یک پروژه غیرضروری محکوم کردند. رسانهها به این پل لقب «پل به ناکجاآباد» (Bridge to Nowhere) را دادند.
جنجال ملی به قدری بالا گرفت که این پل به یکی از نمادهای هزینههای بیرویه دولت تبدیل شد. با وجود حمایت شدید سیاستمداران محلی، کنگره آمریکا در نهایت بودجه فدرال اختصاصیافته به این پروژه را در سال ۲۰۰۷ لغو کرد. اگرچه جادههای منتهی به محل ساخت پل ساخته شدند، اما خود پل هرگز بنا نشد. «پل به ناکجاآباد» به یک اصطلاح سیاسی برای اشاره به پروژههای دولتی بیفایده و پرهزینه تبدیل شد و درس مهمی در مورد نظارت عمومی بر نحوه خرج شدن پول مالیاتدهندگان ارائه داد.
درسهایی از شکست ها
داستان این ابرپروژهها، اگرچه متفاوت است، اما نخ تسبیح مشترکی دارد: ترکیبی خطرناک از غرور، برنامهریزی ضعیف، نادیده گرفتن واقعیتهای اقتصادی و مخالفتهای اجتماعی. این سازههای نیمهکاره و متروک به ما یادآوری میکنند که جاهطلبی به تنهایی کافی نیست. یک پروژه موفق نیازمند تحقیق دقیق، مدیریت کارآمد، انعطافپذیری در برابر تغییرات و مهمتر از همه، یک دلیل منطقی برای وجود داشتن است. در غیر این صورت، رویای ساختن آینده میتواند به راحتی به بنای یادبودی از یک شکست پرهزینه تبدیل شود.