بار دیگر مصدق، نفت و کودتا
در سالهای اخیر، بهخصوص در آستانه سالگرد درگذشت زندهیاد دکتر محمد مصدق، روز ملیشدن صنعت نفت و سالگشت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاهد نوشتارها و بحثهایی بودیم که بهشدت مصدق را نقد میکردند.
نیکلا گرجستانی*: در سالهای اخیر، بهخصوص در آستانه سالگرد درگذشت زندهیاد دکتر محمد مصدق، روز ملیشدن صنعت نفت و سالگشت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاهد نوشتارها و بحثهایی بودیم که بهشدت مصدق را نقد میکردند. به طور خلاصه نقدها حول پنج ادعای کلان مطرح میشوند: ۱) ملیکردن صنعت نفت اشتباه بود؛ ۲) شکست مذاکرات نفتی با نهادها و کشورهای خارجی نتیجه انعطافناپذیری مصدق بود؛ ۳) دولت مصدق شرکت نفت سابق را مصادره کرده بود؛ ۴) مصدق با گرفتن اختیارات قانونگذاری، برگزاری رفراندوم و نپذیرفتن فرمان عزل خود خلاف قانون اساسی و نظام مشروطه و به شیوه «دیکتاتوری» عمل کرد؛ و ۵) رویداد ۲۸ مرداد کودتا نبود، بلکه یک «قیام مردمی» علیه چرخش مصدق به «خودکامگی» بود. تا زمانی که اسناد رسمی نهادها و دولتهای خارجی از طبقهبندی خارج نشده بودند میشد در باب چنین نقدها و ادعاهایی بهعنوان فرضیه بحث کرد، اما با از طبقهبندی خارجشدن بیشتر اسناد مربوطه درمییابیم که این ادعاها اکثرا بر پایه دروغ و کژآگاهی استوارند، نه استدلالهای منطقی بر مبنای شواهد مستند و روش علمی. هدف از نوشتار حاضر پاسخ به نقدها و واکاوی جامع کژآگاهیهای کلیدی نهفته در پنج ادعای بالا بر مبنای پژوهش چندینساله و مرور صدها سند رسمی است که در کتابم منتشر شده است (برای مشخصات اسناد ذکرشده در این نوشتار رجوع کنید به کتاب).1 در نوشتاری که قبلا منتشر شد2 سه ادعای کلان در باب موضوع نفت را واکاوی کردم. در نوشتار حاضر، افزون بر پرداختن به دو ادعای کلان دیگر («دیکتاتوری» مصدق و رویداد ۲۸ مرداد)، به این پرسش پاسخ خواهم داد که چرا بعد از گذشت بیش از هفت دهه هنوز بعضی آقایان میراث مصدق را تحریف و تخریب میکنند.
آیا مصدق خلاف قانون اساسی عمل کرد؟