نگاه فانتزی به یک اختلال جدی
«از کودکی با اختلال یادگیری دستوپنچه نرم کردم، در مدرسه با وجود ضریب هوشی بالا، همیشه به دلیل ضعف یادگیری و شیطنت زیاد تحقیر شدم. حالا در بزرگسالی هم، توان مدیریت زمان را ندارم و فراموشکاری مداومم، تمام روزمرهام را برهم زده است».
«از کودکی با اختلال یادگیری دستوپنچه نرم کردم، در مدرسه با وجود ضریب هوشی بالا، همیشه به دلیل ضعف یادگیری و شیطنت زیاد تحقیر شدم. حالا در بزرگسالی هم، توان مدیریت زمان را ندارم و فراموشکاری مداومم، تمام روزمرهام را برهم زده است». این بخش کوتاهی از زندگی فردی با بیماری ADHD یا اختلال کمتوجهی و بیشفعالی است؛ بیماریای که در شبکههای اجتماعی، مزیت رفتاری یا سبکی از زندگی به حساب میآید. صفحههای اینستاگرامی با ترسیم یک فضای فانتزی از این بیماری و نسبتدادن آن به خود، سعی میکنند جایگاه برجستهتری در جامعه برای خود تعریف کنند. اما اختلال کمتوجهی و بیشفعالی، از همان کودکی، بیمار را با بحرانهای روانی پیچیدهای مواجه میکند که هیچ نسبتی با این تعاریف سادهانگارانه ندارد. افراد درگیر ADHD حتی اگر در روند درمان هم قرار گرفته باشند، همچنان افسردگی و اضطرابهایی را در طول زندگی تجربه میکنند که متفاوتتر از دیگران است. از نداشتن تمرکز کافی در رانندگی و حضور در کلاس درس تا کارهای پیشپاافتاده دیگر که هرکدام ریتم روزمره آنها را متمایز از آدمهای دیگر میکند. متخصصان حوزه سلامت که با «شرق» گفتوگو کردهاند، همه باور دارند که بیشتر محتوای فضای مجازی درباره بیشفعالی اشتباه است و چون علائم آن با بسیاری از بیماریهای دیگر شباهت دارد، شناسایی آن تنها با مراجعه به متخصص و انجام آزمایشهای گوناگون امکانپذیر است.
از زندگی عقب ماندم