مذاکره یا تسلیم؟؛ راهکارهای جبهه اصلاحات ادامه مسیر اشتباه ۲۰۰ ساله است
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با توجه به نزدیک شدن به اواخر مدت زمان اعتبار سند برجام و انتشار خبرفعال سازی مکانیزم ماشه و بازگشت تحریمهای اتحادیه اروپا، و از سوی دیگر ارائه راهکارهایی از سوی جبهه اصلاحات و شخصیتهای سیاسی و مسئولین سابق کشور که منتصب به این جبهه هستند، حواشی بسیاری ایجاد شد و صدای اعتراض بسیاری را بلند کرد.
راهکارهای ارائه شده توسط این خط فکری، مذاکره مجدد و اعتماد مجدد به غرب بود. آن هم در حالی که شاهد عدم پایبندی طرف غربی نسبت به تعهداتش بودیم و در صدد بازگشت تحریمها بر علیه کشورمان هستیم؛ و این هزینه تراشیها ناشی از خوشخیالی عدهای است که چشمان خود را بر آنچه واقع است بستند و دوست دارند زیر پرچم کدخدا باشند.
در این راستا، گفتگویی با ایمان ملک دبیر سابق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان سمنان داشتیم.
ایمان ملک ابتدا با تاکید بر اینکه مذاکره زمانی میتواند مفید و هدفمند باشد که طرف مقابل، کشور ما را بهعنوان یک کشور مستقل و با هویت معتبر بپذیرد، بر اصولی بودن این موضع تأکید دارد. این موضع تأکید بر حفظ استقلال و هویت ملی ما در فرآیند مذاکره است.
وی گفت: با توجه به شرایط پیش آمده و تحلیل وضعیت کنونی، میتوان گفت که ما در نقطهای قرار داریم که به طور مشخص چند مسئله اساسی مطرح است. مکانیزم ماشه فعال شده و تحریمهای جدید اروپا به زودی بر کشور تحمیل خواهد شد. این موضوع در کنار تهدیدات امنیتی جدید و وضعیت بحرانی در داخل، چالشهای زیادی را برای کشور به همراه دارد.
در این وضعیت، مسأله تهدید جنگی نیز همچنان ادامه دارد. پس از گذراندن جنگ ۱۲ روزه، هنوز تهدید به جنگ مجدد وجود دارد و فشارهای بینالمللی به ویژه از طرف کشورهای مختلف، کشور ما را تحت فشار قرار داده است. در این شرایط، در داخل کشور نیز وضعیت پیچیدهای وجود دارد. مسئولان مختلف به جای پذیرش مسئولیت تصمیمات و اقداماتی که در گذشته اتخاذ کردهاند، از پذیرش مسئولیتهای خود طفره میروند. به عبارت دیگر، مسئولیتهای گذشته و هزینههایی که از تصمیمات غلط به وجود آمده را نمیپذیرند و این باعث ایجاد ناامیدی و بیاعتمادی در بین مردم و جامعه میشود.
به عنوان نمونه، بیانیه جبهه اصلاحات و مقالات منتشر شده، از جمله مقاله آقای ظریف در «فارین پالیسی» و صحبتهای آقای روحانی و بیانیه تغییر پارادایم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، اغلب تأکید بر این دارند که باید "تسلیم" شویم و به خواستههای طرف مقابل پاسخ دهیم. از جمله درخواستهایی که در این راستا مطرح میشود، تعلیق کامل غنیسازی و بازنگری در سیاستهای منطقهای است. این پیشنهادها، در واقع به نوعی نشاندهنده پذیرش خواستههای طرف مقابل بدون مقابله است.
بنابراین، در این شرایط، سوال اصلی این است که آیا باید تسلیم شویم و به خواستههای طرف مقابل جواب دهیم، یا باید به حفظ اصول و استقلال خود ادامه دهیم؟ این مسئلهای است که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد و برای آن تصمیمگیری مناسب انجام شود.
دبیر اسبق شورای تبیین مواضع سمنان اظهار داشت: البته این طرز تفکر که به نوعی تسلیمگرایانه و حقیرانه به نظر میرسد، متاسفانه تنها مختص به سالهای اخیر نیست. پیشینهی این نوع نگرش به۲۰۰ ساله گذشته باز میگردد. شما میبینید که از زمان قاجار، مثلا در دورهی فتحعلی شاه قاجار، نیمی از خاک کشور ما از طریق قراردادهای تحمیلی از طرف غرب و شرق از ما جدا شد. یا در دوران ناصرالدین شاه، برای تأمین هزینههای سفرهای خارجی او، منابع کشور در قالب قراردادهای ننگین مثل رژیم دارسی و دیگر قراردادها واگذار شد.
این روند ادامه پیدا کرد و حتی در زمانی که مردم، روشنفکران و برخی از علمای کشور به دنبال تأثیرگذاری در سرنوشت کشور و تغییر وضعیت موجود بودند مشروطه را به میدان آوردند. اما مشروطه چه مسیری را طی کرد؟ هدف مشروطه دموکراسی بود، اما متأسفانه با خود باختگی عدهای و دخالت غربی ها این حرکت در نهایت به جایی رسید که نتیجهاش دیکتاتوری رضاخان شد.