سقراطیون علیه بناپارتیسم
یکی از درخشانترین لحظات زندگی سقراط، زمانی است که یکی از شاگردانش در توافق با زندانبان درصدد فراریدادن و نجات او از مرگ حتمی است، اما سقراط با آگاهی از مرگ محتوم خود، میماند تا کشته شود تا شیوه زندگی و فلسفیدنش و در نهایت حقیقت زنده بماند.
یکی از درخشانترین لحظات زندگی سقراط، زمانی است که یکی از شاگردانش در توافق با زندانبان درصدد فراریدادن و نجات او از مرگ حتمی است، اما سقراط با آگاهی از مرگ محتوم خود، میماند تا کشته شود تا شیوه زندگی و فلسفیدنش و در نهایت حقیقت زنده بماند. در این روزها بهندرت از سقراط سخن به میان میآید و دوره روش و منش او را تمامشده قلمداد میکنند. در صورتی که فیگور سقراط در هیچ زمینه و زمانهای کارایی خود را از دست نمیدهد و حتی میتواند منبع گفتار و عمل باشد. زندگی و منش سقراط نشان میدهد بیان یا گفتار قادرند منبع کنش باشند.
کنش به معنای برانگیختن خرد در برابر بیخردی. سقراط با فاشگوییها و پرسشهای مکررش، جهل عمیقِ نهادینهشده در یک جامعه و نخبگانش را عیان میکند. پس بدیهی است منش او خشم جامعه و نخبگان را در آن واحد برانگیزد و آنان را تحریک کند تا با همدستی و دسیسه، انواع تهمتها ازجمله بیدینی را نثارش کنند تا جایی که این تهمتها او را به مسلخ مرگ ببرد.