• ترند خبری :
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴ | THU 16 Oct 2025
رساینه
  • تاریخ انتشار:1404-06-30 04:59:59
  • خبرگزاری:شبکه شرق
  • بازدید:4

در برابر جهان تاریک


بختیار علی، شهری در ستایش زیبایی بنا کرده تا شکوه هنر و قدرت و جاودانگی آن را به نمایش بگذارد. شهری سپید، مقاوم در برابر جهان تاریک جنگ و خشونت. او هنر را بالاترین سلاح انسان در تقابل با جلادها می‌داند و باور دارد درون هر انسان نیرویی برای محافظت از زیبایی وجود دارد. دورانی که داستان بختیار علی در آن جریان دارد، زمانی است که دیوار میان مرگ و زندگی از سوی جلادان برداشته شده و فاجعه انفال در حال انجام است.

ستاره قره‌باغ‌نژاد:  بختیار علی، شهری در ستایش زیبایی بنا کرده تا شکوه هنر و قدرت و جاودانگی آن را به نمایش بگذارد. شهری سپید، مقاوم در برابر جهان تاریک جنگ و خشونت. او هنر را بالاترین سلاح انسان در تقابل با جلادها می‌داند و باور دارد درون هر انسان نیرویی برای محافظت از زیبایی وجود دارد. دورانی که داستان بختیار علی در آن جریان دارد، زمانی است که دیوار میان مرگ و زندگی از سوی جلادان برداشته شده و فاجعه انفال در حال انجام است. دهه هشتاد میلادی است و دولت فاشیستی بعث عراق در پروسه قتل‌عام بیش از دویست‌ هزار کرد است. جلادت کفتر یکی از همین قربانیانی است که از گورهای دسته‌جمعی، جایی که کردها را برای زنده‌به‌گور کردن به مسلخ می‌بردند، نجات می‌یابد و قهرمان داستان بختیار علی می‌شود. نیروی حقیقی بعث به گفته بختیار علی این نیست که دشمن را از میان بردارد بلکه نمی‌گذارد هیچ اثری از دشمنش بر روی زمین باقی بماند. زدودن کامل، نوعی نمایش قدرت است. اینجا است که جاودانگی هنر و زیبایی، دیکتاتورها را شکست می‌دهد. بختیار علی بیان می‌کند که شخصیت‌های رمان‌هایش در جست‌وجوی اتوپیا نیستند، بلکه در پی رسیدن به زندگی انسانی هستند. آنها به واقعیت دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، معترض‌اند و خواهان عدالت‌اند. در این مقاله سعی شده با نگاهی به نظریه‌های میرچا ایلیاده، جوزف کمپبل، یونگ، لوی استروس، تزوتان تودوروف، ژولیا کریستوا، و ژرار ژنت به درون‌مایه‌ها، سمبل‌ها، اسطوره‌ها، کهن‌الگوها، همچنین تکنیک‌های ادبی به‌کار‌رفته در رمان پرداخته شود.

در نگاه الیاده، اسطوره، افسانه و خیال‌پردازی نیست، بلکه روایت رویدادهای آغازین و بنیادین است، پس برای جامعه‌ای که آن را روایت می‌کند، حقیقت مقدس به شمار می‌آید. اسطوره نه‌تنها گذشته را روایت می‌کند، بلکه ابزاری برای زندگی در زمان حال و یافتن امید و معنا در جهانی پر از رنج و آشوب است. به باور یونگ علاوه بر ناخودآگاه فردی که پر است از خاطرات و تجربه‌های سرکوب‌شده، یک ناخودآگاه جمعی نیز وجود دارد که مشترک میان همه انسان‌ها است. در این ناخودآگاه جمعی الگوهای تکرارشونده کهنی وجود دارند که خودشان را در اسطوره‌ها، افسانه‌ها، رؤیاها و هنر نشان می‌دهند. کهن‌الگوها (آرکتایپ‌ها) شباهت‌هایی با اسطوره‌ها دارند. هر دو به ساختارهای بنیادین تخیل و فرهنگ مربوط می‌شوند ولی یکی نیستند. از نگاه دیگر، برخلاف میرچا الیاده که اسطوره را بازگشت به زمان مقدس می‌داند، یا یونگ که آن را بیان کهن‌الگوهای روانی می‌بیند، لوی استروس نگاه زبان‌شناسانه دارد. از نظر او پشت همه روایت‌های اسطوره‌ای یک ساختار ذهنی مشترک وجود دارد. این ساختار، دوگانه‌ها و تضادهای بنیادی ذهن انسان را بازتاب می‌دهد. هر اسطوره در نگاه لوی استروس، روایتی است ناکامل. رؤیا در ناخودآگاه فردی تمامیتش را از کف می‌دهد و اسطوره در ناخودآگاه جمعی. اسطوره و موسیقی هر دو از نظر استروس از سرچشمه‌ای واحد یعنی زبان جدا شده‌اند. اسطوره بیان تجربۀ زندگی است. هر اسطوره مانند گفتاری است که درون نظامی نمادین ارائه می‌شود. اسطوره و موسیقی هر دو ابزار فشردن زمان هستند و ساختار هر دو بیانگر کارکرد ذهن است. در «منطق اساطیر» استروس مناسبات بینااسطوره‌ای را بیان می‌کند و نه اسطوره‌ای خاص. ساختار نهایی اسطوره چونان نغمۀ نهایی در موسیقی است و هر اسطوره جمله‌ای موسیقایی است، از ساختار نهایی که چه‌بسا در پاره‌ای موارد با جمله‌ای دیگر مشترک باشد.

اخبار مرتبط

شبکه شرقشبکه شرقلینک اصلی خبر