علیه واقعیت شخصی
در دومین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332، زمانی که سیروس پرهام کتاب «رئالیسم و ضدرئالیسم در ادبیات» را نوشت، کار او نوعی «پردهبرداشتن از قدرت آینده در صورت فلکیِ زمان حال»1 بود. پرهام در سرتاسر قرن نوزدهم هنرمندی را میبیند که پیوسته در تکاپوست تا شاید خود را از قید اصول و هنجارهای مرسوم زمانه چون سودجویی، مادهپرستی، تحقیر آدمیت و جنگ مدام انسان با انسان که جامعۀ جدید بر او تحمیل کرده برهاند.
رئالیسم درک ضرورت و واقعیت است.
هگل










