شهر بیدسترس / وقتی معلولان در حاشیه توسعه شهری میمانند
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ علی کیمیایی، درحالی که شهرها به خصوص پایتخت باید برای همه شهروندان قابل استفاده باشد، معلولان جسمی و حرکتی همچنان با موانع متعددی در فضاهای شهری مواجهاند. موانعی که نه تنها استقلال فردی آنها را محدود میکند بلکه حضورشان در اجتماع را نیز به حاشیه میبرد.
یکی از مهمترین شاخصهای توسعه شهری، میزان دسترس پذیری فضاهای عمومی برای همه اقشار جامعه است. اما در بسیاری از معابر به خصوص پایتخت، پیاده روها با پلههای بلند، سطحهای ناصاف، موانع فیزیکی و نبود رمپهای استاندارد طراحی شدهاند. این شرایط عبور و مرور را برای افراد دارای ویلچر یا عصا دشوار یا حتی غیرممکن میسازد
در حوزه حمل و نقل عمومی نیز مشکلات فراوانی وجود دارد، نبود آسانسور در ایستگاهای مترو، رمپهای غیر استاندارد در اتوبوسها و فضای ناکافی برای ویلچرها باعث شده معلولان نتوانند به راحتی از این خدمات بهرهمند شوند.
تاثیر روانی و اجتماعی انزوای شهری
نبود امکانات مناسب در فضاهای شهری، معلولان را از حضور فعال در جامعه باز میدارد. ین انزوا میتواند منجر به افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس شود. بسیاری از معولان ترجیح میدهند در خانه بمانند تا با چالشهای روزمره در شهر مواجه شوند. این وضعیت نه تنها برای فرد دچار معلولیت بلکه برای جامعه نیست آسیب زا است.
قوانین و مقررات؛ از تدوین تا اجرا
از زمان تدوین اولین مجموعه ضوابط شهرسازی و معماری برای معلولان در ایران بیش از بیست سال میگذرد، با این حال اجرای این دستور العملها در عمل ناکام بوده است. بسیاری از ساختمانها و فضاهای عمومی همچنان بدون توجه به نیازهای معلولین ساخته میشود. رمپهایی با شیبهایی بیش از چهل درصد، ورودیهای غیرقابل دسترس و نبود علائم راهنمایی مناسب، نمونههایی از بی توجهی به این ضوابط هستند.
در سالهای اخیر، برخی از پروژههای شهری مانند سینما آزادی، برج میلاد و بعضی از خطوط اتوبوس رانی تلاش کردهاند تا دسترسی پذیری را در طراحی خود حفظ کنند، اما این ضوابط هنوز فراگیر نشده است و در بسیاری از شهرها، نگرش مناسب سازی صرفا در حد رفع تکلیف باقی مانده است.
طراحی عمومی؛ راهی به سوی شهری برای همه
مفهوم طراحی عمومی یا طراحی همه شمول، به معنای طراحی محیط، خدمات و محصولات به گونهای است که تا حد امکان برای همهی افراد قابل استفاده باشد، بدون نیاز به تعمیرات خاص این رویکرد میتواند به حذف موانع فیزیکی، بهبود تجهیزات شهری و ارتقاء کیفیت زندگی معلولان کمک کند.
نقش فرهنگسازی؛ فراتر از زیرساخت
حتی اگر زیرساختها مناسب سازی شود، بدون فرهنگسازی عمومی، مشکلات همچنان پابرجا خواهد ماند. اشغال پارکینگ معلولان، مسدود کردن رمپها و استفادهی عمومی از آسانسورهای مخصوص معلولان، نمونههایی از بی توجهی فرهنگی هستند کهن باید با آموزش و اطلاعرسانی اصلاح شوند.
رایگان، اما غیرقابل دسترس
در سالهای اخیر، برخی شهرداریها و نهادهای دولتی با هدف حمایت از افراد دارای معلولیت، اقدام به رایگانسازی استفاده از وسایل حملونقل عمومی مانند مترو و اتوبوسهای تندرو (BRT) کردهاند. این تصمیم در ظاهر گامی مثبت در جهت کاهش هزینههای زندگی معلولان است، اما در عمل، به دلیل نبود زیرساختهای مناسب، تأثیر چندانی بر بهبود کیفیت زندگی آنان نداشته است.
بسیاری از ایستگاههای مترو فاقد آسانسور یا رمپهای استاندارد هستند. در برخی موارد، حتی ورودی ایستگاهها با پلههای بلند و مسیرهای باریک طراحی شدهاند که عبور و مرور را برای افراد دارای ویلچر یا نابینا غیرممکن میسازد. اتوبوسهای BRT نیز اغلب فاقد فضای مناسب برای ویلچر بوده و سکوهای ایستگاهها با اختلاف سطح زیاد نسبت به کف اتوبوس طراحی شدهاند.
در چنین شرایطی، رایگان بودن خدمات حملونقل عمومی، اگرچه از نظر مالی مفید است، اما در غیاب دسترسپذیری فیزیکی، عملاً برای بسیاری از معلولان قابل استفاده نیست. این وضعیت نشان میدهد که سیاستگذاریهای حمایتی باید فراتر از تخفیف و رایگانسازی خدمات باشند و بهصورت جامع، زیرساختهای شهری را نیز در بر بگیرند.
معلولان بخشی جداییناپذیر از جامعه هستند، نه حاشیه آن. طراحی شهری نباید صرفاً برای افراد سالم و بدون محدودیت جسمی انجام شود، بلکه باید بر اساس اصل برابری، کرامت انسانی و دسترسپذیری برای همه اقشار جامعه شکل بگیرد. در دنیای امروز، توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن نیازهای افراد دارای معلولیت، مفهومی ناقص و ناعادلانه خواهد بود.
رایگان شدن حملونقل عمومی، اختصاص بودجههای حمایتی، یا ارائه کارتهای تخفیفدار، اگرچه گامهایی مثبت هستند، اما در غیاب زیرساختهای فیزیکی مناسب، عملاً به ابزاری نمادین تبدیل میشوند. وقتی فردی با ویلچر نمیتواند وارد ایستگاه مترو شود، رایگان بودن بلیت هیچ کمکی به او نمیکند. این تناقض میان سیاستهای حمایتی و واقعیتهای اجرایی، نشاندهنده شکاف عمیق میان نیت و عمل در مدیریت شهری است.
برای عبور از این وضعیت، باید نگاه به معلولیت را از «محدودیت» به «تنوع انسانی» تغییر داد. شهر باید به گونهای طراحی شود که همه افراد، فارغ از تواناییهای جسمیشان، بتوانند آزادانه، ایمن و با عزت در آن زندگی کنند. این امر تنها با همکاری چندجانبه میان شهرداریها، طراحان شهری، نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد و خود افراد دارای معلولیت امکانپذیر است.
مناسبسازی فضای شهری نباید بهعنوان یک پروژه فرعی یا هزینه اضافی تلقی شود، بلکه باید در قلب سیاستگذاریهای شهری قرار گیرد. هر رمپ استاندارد، هر آسانسور قابلدسترس، هر علامت صوتی در چهارراهها، نهتنها گامی به سوی عدالت اجتماعی است، بلکه نشانهای از بلوغ فرهنگی و انسانی یک جامعه محسوب میشود.
شهر برای همه است؛ نه فقط برای کسانی که میتوانند از پلهها بالا بروند، از خیابان عبور کنند یا بدون کمک وارد اتوبوس شوند. تا زمانی که این اصل در طراحی و اجرای پروژههای شهری لحاظ نشود، معلولان همچنان در حاشیه خواهند ماند. وقت آن رسیده که شهرهایمان را بازطراحی کنیم؛ نه فقط با بتن و آسفالت، بلکه با انسانیت.
تصویرسازیهای آرمانی؛ واقعیتی که نیست
در سالهای اخیر، تصاویر تبلیغاتی متعددی از معلولان در حال استفاده از مترو، اتوبوس یا حضور در فضاهای شهری منتشر شدهاند؛ تصاویری که گویی قرار است نویدبخش شهری برابر و دسترسپذیر باشند. اما این قابهای رنگی، بیشتر شبیه آرمانشهرهایی هستند که در ذهن طراحان کمپینها شکل گرفتهاند تا در دل خیابانهای واقعی. در واقعیت، بسیاری از همین ایستگاهها فاقد رمپ، آسانسور یا ورودی مناسباند و اتوبوسهایی که در عکسها پذیرای ویلچرها هستند، در عمل حتی فضای ایستادن ندارند. این تضاد میان تصویر و تجربه، نهتنها گمراهکننده است، بلکه نوعی بیتوجهی به زیست واقعی معلولان محسوب میشود؛ گویی حضور آنان در شهر صرفاً برای قاب دوربینها پذیرفته شده، نه برای زندگی روزمره.