قصه‌های شاهنامه ژرف‌ترین لایه‌های ناخودآگاه کودک را شکل می‌دهد

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست «کودکان و شاهنامه فردوسی» از سلسله برنامه‌های ادبیات کهن با محوریت رونمایی از کتاب‌های «شاهنامک» و «هفت‌خوان رستم‌دستان» شنبه (۲۹ شهریور ۱۴۰۴) برگزار شد. در این آیین، سجاد یارزاده، رئیس دانشگاه هنر‌های ایرانی استاد فرشچیان؛ محمدرضا یوسفی، نویسنده نام‌آشنای کتاب‌های کودکان، امیر قاسمی؛ رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران و سید علی‌اصغر شریعت‌زاده، مدیر نشر پازینه حضور داشتند.

قصه‌های شاهنامه نقشی حیاتی در شکل‌گیری هویت کودک ایفا می‌کنند

محمدرضا یوسفی در این نشست با اشاره به نگارش و تدوین مجموعه ۱۰۰ جلدی «شاهنامه ویژه کودک» به صورت دو‌زبانه گفت: تاکنون ۵۶ جلد از این مجموعه منتشر شده که ۱۰ جلد آن نیز به زبان روسی برگردان و روانه بازار نشر روسیه شده‌اند. همچنین مجموعه‌ای ۱۰۴ جلدی در دست دارم که کل شاهنامه و داستان‌های کنشی آن را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، داستان‌های شاهنامه را به قالب رمان درآورده‌ام و کار تا بخش رستم و اسفندیار ادامه دارد. در واقع همان ۵۶ جلد نخست، رمان‌های برگرفته از شاهنامه است. پس از آن، شخصیت‌های شاهنامه وارد تاریخ ایران می‌شوند؛ از ایرانِ پیش از اسلام تا حمله اعراب و سپس دوران معاصر. از این مجموعه ۱۰۴ جلدی تاکنون ۳۰ جلد منتشر شده و امیدوارم پیش از آنکه روزگار من به سر رسد، باقیِ آن نیز منتشر شود.

وی افزود: وقتی این مجموعه را می‌نوشتم، همیشه این پرسش را داشتم: من نویسنده کودک و نوجوان هستم، پس چگونه باید با شاهنامه روبه‌رو شوم؟ به‌ویژه با این میراث کهن که برگ زرین تاریخ ماست و هویت ایرانی را در خود دارد. شاهنامه و داستان‌هایش از میراث و اسطوره‌های ایران هستند که از دوره‌های کهنی همچون میترائیسم و زرتشتی‌گری آغاز می‌شوند و تا تاریخ معاصر ادامه می‌یابند. بخش عمده داستان‌های شاهنامه، به باور من، مخصوصاً بخش پهلوانی، ریشه در فولکلور دارد. فردوسی در بازآفرینی این فولکلور با مهارت و قدرتی بی‌نظیر عمل کرده است. همین موجب می‌شود که شاهنامه جایگاهی یگانه داشته باشد. پرسش اساسی این است: چرا در میان همه شاهنامه‌هایی که پیش و پس از فردوسی سروده شدند، هیچ‌یک «شاهنامه» نشدند؟ پاسخ را باید در زبان و ادبیات فردوسی جست‌و‌جو کرد؛ همان چیزی که شاهنامه را «شاهنامه» کرده است.

یوسفی ادامه داد: ما پیش از فردوسی هم شاهنامه‌هایی داشتیم: مانند شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه ابومن مرثی، بلخی و دیگران، اما اکنون از آنها چیزی جز تکه‌هایی در دست نیست؛ تنها بخشی از شاهنامه ابومنصوری به‌جا مانده است. این پرسش مطرح است که چرا شاهنامه فردوسی تبدیل به برگ زرین تاریخ ملی ما شد و چه نقشی در ساختار فرهنگی و تاریخی جامعه ایران بازی می‌کند؟ اگر گذر تاریخ را بررسی کنیم، از زمان سروده‌شدن شاهنامه تاکنون، می‌بینیم که این اثر نقشی شگفت‌انگیز در تاریخ ما داشته است. هر سلسله‌ای که روی کار آمده برای اثبات ایرانی‌بودن خود به شاهنامه متوسل شده‌اند. زیرا درون خود کهن‌الگو‌هایی دارد که به درد همه نسل‌ها، حتی کودکان، می‌خورد.

این نویسنده حوزه کودک با اشاره به اینکه طبق روانشناسی معاصر، هویت، شخصیت و منش هر انسانی تا هفت‌سالگی شکل می‌گیرد، مطرح کرد: این سال‌های نخست بسیار تعیین‌کننده‌اند. فروید، یونگ و بسیاری دیگر از روانشناسان این اصل را تأیید کرده‌اند. در این دوره، قصه مهم‌ترین ابزار برای شکل‌گیری هویت و زبان کودک است. به همین دلیل است که ایران یکی از مهد‌های جهانی قصه‌گویی به‌شمار می‌رود. وقتی من کتاب «قصه و قصه‌گویی» را می‌نوشتم، بررسی کردم و دیدم پنج کشور متمدن کهن جهان یعنی ایران، یونان، مصر، هند و چین دارای پنج فرهنگ غنی قصه‌گویی هستند که میراثی ارزشمند برای کل بشریت به‌جا گذاشته‌اند.

وی اضافه کرد: در قصه‌های شاهنامه، بازتاب آیین‌ها و باور‌های کهن دیده می‌شود. مثلاً برای شناخت میترائیسم یا اندیشه‌های زرتشت، باید به شاهنامه برگردیم. شخصیت‌های میترایی در آن متجلی‌اند. هر قصه‌ای که برای کودک روایت می‌کنیم، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، ذهن او را شکل می‌دهد. روانشناسان ذهن را متشکل از دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه می‌دانند. مثال کوه یخ معروف است: قله بیرون‌زده از آب، بخش خودآگاه است و بدنه عظیم پنهان‌شده زیر آب، ناخودآگاه. قصه، اسطوره و فولکلور، ابزار‌هایی هستند که مستقیماً با ناخودآگاه کار می‌کنند. قصه‌های شاهنامه، افزون بر ارزش تاریخی و اسطوره‌ای، نقشی حیاتی در شکل‌گیری هویت و ناخودآگاه کودک ایفا می‌کنند.

یوسفی با بر لزوم استفاده از نماد‌ها و نشانه‌ها کهن در رمان یا داستان تاکید کرد و ادامه داد: باید ویژگی کهن‌الگو‌ها را از دل قصه‌ها، اسطوره‌ها و افسانه‌ها بیرون بیاوریم و در بخش کنشی داستان قرار دهیم. اگر این اتفاق بیفتد، کودک و نوجوان ما داستان را دقیقاً منطبق با تفسیر نماد‌ها خواهند شناخت. به دوستان نویسنده و حتی قصه‌گو‌ها و نقال‌ها همیشه می‌گویم اگر می‌خواهید از سطح عبور کنید، باید به قصه کنشی توجه داشته باشید. قصه کنشی فقط یک روایت ساده نیست؛ یک ماجرا و حرکت است. مردم هم بخش‌های کنشی شاهنامه را بیشتر دوست دارند. برای نمونه، داستان «رستم و سهراب» یا داستان «سیاوش» کنشی‌ترین بخش شاهنامه است. در مقابل، بخش‌هایی، چون داستان‌های ساسانیان، مانند بهرام گور یا انوشیروان، بیشتر تاریخی‌اند و کنش چندانی در آنها دیده نمی‌شود.

وی افزود: بنابراین، هنگامی که با کودک و نوجوان سروکار داریم، چه در نوشتن و چه در بازخوانی یا بازگویی قصه، پدر، مادر، معلم یا دبیر باید توانایی تفسیر نماد آب، نماد اژد‌ها و دیگر نماد‌ها را داشته باشند، چرا که کودک با قصه‌ها به دو صورت برخورد می‌کند؛ به عنوان مثال وقتی داستان «هفت‌خوان رستم» برای کودک روایت می‌شود دیو این داستان تبدیل به نماد هراس و ترس درونی کودک می‌شود. این همان لایه‌های ژنتیکی و روانی است که از ابتدا در انسان وجود دارد. روانشناسی هم بر همین اساس کار می‌کند. اما هنگامی که رستم بر دیو سفید غلبه می‌کند، کودک احساس رهایی می‌کند. زیرا کودک با ترومای ذهنی‌ای که خود نمی‌شناسد، مواجه می‌شود. قصه با نمادهایش به این لایه‌های ناخودآگاه نزدیک می‌شود.

پرده‌خوانی را گسترش دهیم

در بخش دیگر این نشست سمانه‌سادات حسینی با بیان اینکه در نشر مهرک تلاش بر این بود تا با رویکردی متفاوت شاهنامه، این میراث بزرگ به شکل مؤثرتر حفظ و منتشر شود، مطرح کرد: یکی از بخش‌هایی که در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته، «پرده‌خوانی» است. پرده‌خوانی و نقالی تفاوت‌های ظریفی در اجرا دارند. در این مجموعه جدید، هفت جلد کتاب همراه با هفت پرده تهیه شده تا این سنت مهم نیز زنده بماند و به نسل جدید منتقل شود. لازم است ما بتوانیم پرده‌خوانی را گسترش دهیم؛ در پرده‌هایی که از گذشتگان و نیاکان به ما رسیده، فرم بسیار گسترده است، رنگ‌ها چهارگانه‌اند و نقش‌ها بسیار درهم‌فشرده. اگر کسی بخواهد آغاز کند و قصه‌های آنها را برای نوجوانان بازگو کند تا تصاویر را درک کنند، مرحله سختی پیش رو دارد؛ تفکیک نیرو‌های مثبت و منفی، فهمیدن اینکه هر کدام چه می‌کنند.

وی افزود: تلاش ما در این مجموعه این بود که برای کسی که تازه می‌خواهد پرده‌خوانی را شروع کند، راه آغاز را هموار کنیم؛ تصاویر از هم تفکیک شده‌اند و در کتاب راهنمای همراه، برای هر تصویر، قصه‌اش نیز آمده است. این مجموعه سیال است و این ویژگی را دارد که هر پرده‌خوان در نهایت به شیوه خود آنها را روایت کند؛ یعنی الزام ندارد دقیقاً به همین کتاب و همین داستان پایبند بماند. ممکن است روی هر داستان، یا یک بزنگاه و نقطه خاص تمرکز کند؛ این پرده‌ها چنین قابلیتی دارند.

شاهنامه یک ثروت ملی است

در بخش دیگر این نشست سجاد یارزاده بر لزوم توجه به شاهنامه متناسب برای کودک و نوجوان بیان کرد: نسل جدید باید نسبت به بزرگان فرهنگ و هنر آگاهی داشته باشند. ما کشوری هستیم که داریم، اما نمی‌دانیم با داشته‌هایمان چه کنیم. شاهنامه یک ثروت ملی است؛ فردوسی یک سرمایه اجتماعی، ادبی و فرهنگی است. شاهنامه یکی از متون‌های مهم اخلاقی است؛ جا‌های بسیاری به متون مرجع نیاز دارند و ما آن را داریم، اما برداشت‌مان، خوانش‌مان و نحوه مواجهه نسل امروز با شاهنامه را درست نیاموخته‌ایم و این از قصور ماست.

وی ادامه داد: شما بزرگان و اساتید کمک کنید تا به این متون توجه شود. ظرفیتی مانند پرده‌خوانی می‌تواند قصه‌های شاهنامه را به بچه‌های ما برساند تا هویت ملی‌شان شکل بگیرد. قصه‌های شاهنامه مفاهیم اخلاقیِ مستترِ فراوانی دارند؛ امروزه اقتصاد بسیاری از ارزش‌های اخلاقی ما را زیر پا گذاشته است. احترام، عزت، مروت، جوانمردی، ایثار، صبوری و… همه را در شاهنامه می‌یابیم و می‌توانیم به جوانان و دانش‌آموزان درس‌گفتار‌های اخلاقی بدهیم.

رئیس دانشگاه هنر‌های ایرانی استاد فرشچیان در پایان سخنان خود شاهنامه را یک «قرآنِ فارسی» خواند که مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در آن موج می‌زند و سپس عنوان کرد: اقتصاد ورشکسته می‌شود و دوباره جایگزین می‌شود، بحران زیست‌محیطی را گاهی می‌توان مهار کرد، اما اگر فرهنگ جامعه از بین برود، هیچ‌چیز جایگزینش نمی‌شود. آموزش برای نسل جوان را باید متناسب با شرایط حال حاضر و با نگاه به آینده طراحی و اجرایی کرد. معلمان و استادان می‌توانند از متون ادبی و کهن بهره ببرند.

لزوم ساختن میراثی ماندگار برای نسل‌های آینده که منبع هویت ایرانی باشد

امیر قاسمی؛ رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران نیز در این نشست مطرح کرد: با وجود ارزش والای شاهنامه کشور‌های همسایه بیش از ما بدان بالیده‌اند. حدود دو سال است که شهرداری تهران احیای شاهنامه را در اولویت قرار داده است. از نوروز امسال این رویکرد علنی‌تر شد؛ به‌عنوان نمونه، در جشن آغاز برنامه‌های نوروزی، صد کامیونت با عروسک شخصیت‌های اسطوره‌ای شاهنامه آذین‌بندی شد و موجی در کشور ایجاد کرد. اخیراً نیز تفاهم‌نامه‌ای با شهردار شاهرود امضا شده است تا «شاهرود، شهر دین و اخلاق» نام گیرد و فعالیت‌های فرهنگی با محوریت شاهنامه در آن گسترش یابد. بر این اساس، جشنواره «ایران‌سرایی» راه افتاد و بیش از هزار اثر به دبیرخانه آن رسید. رویکرد کلی این است که در مناسبت‌های مختلف، به‌جای استفاده از نماد‌های بی‌هویت، بر اسطوره‌های شاهنامه تکیه شود. در تهران، ۲۲ منطقه شهری هر کدام مأموریت یافته‌اند یکی از داستان‌های شاهنامه را محور نشست‌ها، ساخت المان‌ها و تولید محتوا قرار دهند.

وی افزود: از نمونه‌های شاخص این رویکرد، ساخت بزرگ‌ترین مجسمه کشور با موضوع «آرش کمانگیر» است که پیش از وقوع دفاع مقدس۱۲ روزه آماده شد و اندکی پس از آن، با برگزاری هفته‌ای از برنامه‌های فرهنگی در میدان ونک رونمایی شد. این رویداد بازخورد گسترده‌ای داشت و شهر‌های دیگر از آن الگو گرفتند. هدف اصلی از این اقدامات، ساختن میراثی ماندگار برای نسل‌های آینده است؛ میراثی که همچون دستاورد‌های پیشینیان، منبع هویت ایرانی باشد.

اخبار مرتبط

در حال بارگذاری مقالات مرتبط...