نگاهی که جنگ را کامل کرد؛ تحلیل جایگاه روایت‌های زنانه در هشت سال دفاع مقدس

نگاهی که جنگ را کامل کرد، تحلیل جایگاه روایت‌های زنانه در هشت سال دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هشت سال دفاع مقدس، به عنوان حماسه‌ای ملی و تاریخی، همواره در کانون توجه ادبیات و هنر ایران بوده است. ادبیات پایداری، به عنوان بازتاب‌دهندهٔ این رویداد عظیم، در ابتدا عمدتاً از نگاه و قلم مردان و با محوریت رشادت‌های رزمندگان در خط مقدم جبهه روایت شد. اما به تدریج، این صدا به تنهایی برای بازگویی تمامیت این حماسه کافی به نظر نرسید. در این میان، روایت زنانه به مثابه حلقه‌ای گمشده و ضروری پا به عرصه گذاشت تا نه تنها روایتگر روز‌های جنگ و پس از آن باشد، بلکه با نگاهی متفاوت، لایه‌های پنهان و عمیق‌تری از مفهوم مقاومت و دفاع را آشکار کند.

جنگ امری مردانه؟ ضرورت شکستن یک تک‌روایی

بدون شک صحنه نبرد، بیشتر عرصه‌ی حضور مردان است و حضور رشات‌های آنان در دفاع و مقاومت پررنگ‌تر است. از این رو طبیعی به نظر می‌رسد که نخستین روایت‌ها نیز از این منظر و با این گفتمان غالب شکل بگیرند؛ روایت‌هایی حماسی که بر شهادت، ایثار و پیروزی‌های نظامی تأکید داشتند. اما جنگ تنها در خط مقدم خلاصه نمی‌شود. جنگ پدیده‌ای است چندبعدی که پشت جبهه، شهرها، خانه‌ها و به ویژه دل‌های مضطرب را نیز در بر می‌گیرد. اینجاست که نگاه زنانه نه به عنوان یک جایگزین، بلکه به عنوان یک مکمل ضروری وارد میدان می‌شود تا آن «نیمهٔ ناگفته» ماجرا را روایت کند. زنانی که یا خود مستقیم درگیر بودند (به عنوان امدادگر، پرستار یا حتی رزمنده) و یا به عنوان مادر، همسر و خواهرِ رزمندگان، جنگ را در خانه و دل خود تجربه می‌کردند.

ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد روایت زنانه در ادبیات پایداری

نگاه زنانه به روایت دفاع مقدس، با ظرافتی کم‌نظیر، توانسته است وجوه پنهان و انسانی این حماسه بزرگ را به تصویر کشد. این نگاه، نه در تقابل با روایت مردانه، بلکه در تکمیل آن، ابعاد ناگفته‌ای از جنگ را نمایان ساخته که پیش از این در پسِ روایت‌های کلانِ نظامی پنهان مانده بود.

ویژگی اصلی این نگاه، ریزبینی و توجه به جزئیات به ظاهر کوچک، اما عمیقاً اثرگذار است. در حالی که روایت مردانه عمدتاً بر کلیاتِ نبرد متمرکز است، روایت زنانه به ژرفای صحنه می‌رود، به بوی نم و باروتی که به مشام رزمنده می‌رسد، به چین چهرهٔ مادری که شبانه در انتظار فرزندش چشم به در دوخته، به جیغ ساکت یک بمب در دل شب که خواب شهر را می‌درد، و به دست‌های زخمی یک امدادگر که هر زخم را با عشق التیام می‌بخشد. این جزئیات، جنگ را از یک پدیدهٔ آماری و استراتژیک به رویارویی حسی و درونی تبدیل می‌کند که روایت مقاومت و جنگ را ملموس‌تر و اثرگذارتر می‌کند.

از سوی دیگر، این روایت به درون‌گرایی و کاوش در جهان روانی شخصیت‌ها تمایل دارد. به جای تمرکز صرف بر اعمال بیرونی، به احساسات و تأثیرات درونی می‌پردازد. ترس یک رزمندهٔ تازه‌وارد در اولین مواجهه با خطر، امیدِ یک اسیر به بازگشت، عشق یک همسر در فراق، تنهایی یک مادر، ایمان یک پرستار در بحران، و حتی تردید‌های یک فرمانده، همه و همه در این نگاه جای خود را دارند. این امر به شخصیت‌های ادبیات پایداری عمق واصالت بیشتری می‌بخشد و آنان را از قهرمانانی دست‌نیافتنی به انسان‌هایی قابل لمس و نزدیک تبدیل می‌کند.

نکتهٔ حائز اهمیت دیگر، تأکید بر زندگی در میانِ همه‌گیرِ مرگ است. اگر روایت مردانه اغلب بر شهادت و ایثارِ جان متمرکز است، روایت زنانه بر زندگی و تداوم آن پای می‌فشارد. مقاومت یک مادر برای حفظ خانواده در زیر بمباران، تلاش یک زن برای نجات جان مجروحان، و پایبندی یک همسر به خانه در دوران انتظار، همگی اشکالی از مقاومت برای زندگی هستند. این نگاه، مفهوم مقاومت را از میدان نبرد به عرصهٔ روزمرهٔ حیات گسترش می‌دهد و نشان می‌دهد که پایداری تنها در جبهه نیست، بلکه در دل خانه‌ها نیز جریان دارد.

در نهایت، باید به روایتِ انتظار و عشق به عنوان یکی از قدرتمندترین ژانر‌های ادبیات پایداری اشاره کرد که زنان سهمی به‌سزا در شکل‌گیری آن داشته‌اند. درد فراق، عشق به همسر و فرزند، و امید به بازگشت، سوژه‌های اصلی این روایت‌ها هستند. این عشق، نه به عنوان یک عنصر فرعی، بلکه به عنوان سوخت معنوی و محرک اصلی رزمندگان در جبهه عمل می‌کرد و نقش بی‌بدیلی در تداوم روحیهٔ مقاومت ایفا می‌نمود.

موجی از روایت‌های ماندگار زنانه

در سال‌های اخیر، شاهد ظهور آثاری درخشان و پرفروش در حوزه ادبیات پایداری بوده‌ایم که یا راوی آنها یک خانم است، یا ن

ویسنده آن، یا هر دو. این کتاب‌ها نه تنها از نظر کمی، بلکه از نظر کیفی و تأثیرگذاری اجتماعی، به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند و گواه محکمی بر اهمیت این نگاه هستند. از برجسته‌ترین این آثار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کتاب «دا» خاطرات سیده زهرا حسینی، به کوشش سیده اعظم حسینی، این کتاب به عنوان یک اثر شاخص و پرفروش، روایتگر خاطرات دختری نوجوان از اشغال خرمشهر و مقاومت‌های مردمی است. نگاهِ همزمان رزمنده و زنانهٔ راوی، ترکیبی بی‌نظیر خلق کرده است.

کتاب «من زنده‌ام» خاطرات معصومه آباد، به قلم خودش، روایت صادقانه و بی‌پیرایه یک نوجوان اسیر در اردوگاه‌های عراق است، که با نگاهی مملو از امید و عشق به وطن، یکی از تاثیرگذارترین آثار این حوزه است.

کتاب «تنها گریه کن» نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان است. این کتاب تصویری کوتاه و مختصراما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایت‌پذیری زنی را می‌خوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد.

کتاب «پاییز آمد» نوشتهٔ گلستان جعفریان، خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی است. این کتاب روایت ساخته شدن یک روح بزرگ است. داستان یک جهاد واقعی و یک انتظام فکری است؛ که با روایتگری خانم فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی، مخاطب را به اعماق یک داستان زیبا و عاشقانه می‌برد.

کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» که روایت زندگی کونیکو یامورا، مادر شهید محمد بابایی است. زنی که در ژاپن متولد شد، با مردی ایران ازدواج کرد و مسلمان شد. در ایران فرزندی به دنیا آورد و این فرزند، در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.

کتاب «بیست سال و سه روز» زندگینامه سید مصطفی موسوی، به قلم سمانه خاکبازان، این کتاب به زندگی و رشادت‌های شهید سید مصطفی موسوی، جوان‌ترین شهید ایرانی مدافع حرم، می‌پردازد.

توجه مقام معظم رهبری به روایت زنانه: یک تأیید و تشویق استراتژیک

اهمیت و جایگاه روایت زنانه در ادبیات دفاع مقدس، تا بدان حد است که حتی در تقریظ‌های مقام معظّم رهبری (مدّ ظلّه العالی) بر کتاب‌های این حوزه نیز به وضوح دیده می‌شود. ایشان با دقّت و ظرافت، به این گونه آثار توجه ویژه‌ای داشته و با تقریظ نویسی بر آنها، هم قدردان این تلاش‌ها بوده‌اند و هم مردم را به مطالعه این روایت‌های متفاوت و عمیق ترغیب کرده‌اند. نکته قابل تأمل اینجاست که بسیاری از کتاب‌هایی که مورد توجه و تقریظ ایشان قرار گرفته‌اند، این خاطرات یا توسط خانم‌ها روایت شده‌اند، یا نویسندگان آنها بانوان بوده‌اند و یا همانند بسیاری از کتاب‌ها مادران شهدا، هم راوی و هم نویسنده آنها زنان هستند. این رویکرد، به خوبی نشان‌دهندهٔ درک عمیق ایشان از ضرورت و غنای بخش زنانهٔ روایت دفاع مقدس است.

جنگ اگرچه در ظاهر عرصه‌ای مردانه است، اما هرگز بدون حضور و نقش زنان به سرانجام نمی‌رسد. مقاومت یک ملت، تنها با اسلحه به دست مردانش معنا نمی‌شود، بلکه با صبوری و استواری زنان در پشت جبهه تکمیل می‌گردد. بنابراین، روایت این مقاومت نیز هرگز بدون صدای زنان کامل و تمام‌عیار نخواهد بود. روایت زنانه با نگاه ریزبین، عاطفی و زندگی‌محور خود، توانسته است ادبیات پایداری را از حالت حماسیِ صرف به سوی ادبیاتی انسان‌محور، چندصدایی و همه‌جانبه سوق دهد. این نگاه، قهرمانان جنگ را از اسطوره‌های دست‌نیافتنی به انسان‌های قابل لمس تبدیل کرده و در نهایت، عمق فاجعه و عظمت ایثار را صدچندان نمایانده است. به جرأت می‌توان گفت که اکنون ادبیات دفاع مقدس وامدار صدای زنان است؛ صدایی که جنگ را نه بر اساس نقشه‌های نظامی، که بر اساس نقشهٔ دل‌ها روایت می‌کند.

اخبار مرتبط