آقای جوادی! حقایق را نمیشود از مردم پنهان کرد/ ورزشگاه تختی؛ از میکسدونی ناکارآمد تا بحران زیرساختی در فوتبال ایران
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجو، ورزشگاه تختی تهران، یکی از قدیمیترین و خاطره انگیزترین استادیومهای پایتخت، در میزبانی از مسابقات لیگ برتر با چالشهای متعددی روبهرو است که نه تنها کیفیت برگزاری مسابقات را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه امنیت و رفاه تماشاگران، اصحاب رسانه و اعضای تیمها را نیز تهدید میکند.
کیفیت پایین چمن و امکانات ضعیف، اما همچنان در چرخه لیگ
چمن پارهپاره و امکانات ابتدایی هرچند برای چشم تماشاگران آزاردهنده است، اما ورزشگاه تختی هنوز هم یکی از میزبانهای ثابت بازیهای لیگ باقی مانده است. این وضعیت نهتنها کیفیت دیداری مسابقات را پایین میآورد، بلکه با افزایش خطر مصدومیت و اختلال در برنامهریزی تاکتیکی تیمها، روی روند رقابتها هم تأثیر میگذارد.
ورزشگاه تختی با وجود چمن بیکیفیت و امکانات محدود، همچنان در تقویم لیگ حضوری پررنگ دارد. بازیکنان و مربیان بارها نسبت به شرایط نامناسب زمین گلایه کردهاند، اما نبود جایگزین مناسب باعث شده این ورزشگاه همچنان میزبان رقابتها باشد. چنین شرایطی نهتنها کیفیت فنی مسابقات را پایین میآورد، بلکه خطر مصدومیت بازیکنان را هم افزایش میدهد.
میکسدزون غیراستاندارد و جایگاه خبرنگاران نامناسب
میکسدزون راهرویی است که در حد فاصل رختکن به زمین ورزشگاههای فوتبال قرار دارد که علاوه بر این محل مصاحبه خبرنگاران با بازیکنان و کادر فنی تیمهاست ورزشگاه تختی با استانداردهای لازم فاصله دارد و محل عبور افراد متفرقه است. این موضوع کار اصحاب رسانه، عوامل اجرایی و اعضای تیمها را دچار مشکل میکند. جایگاه خبرنگاران نیز در ارتفاع قرار دارد و به دلیل نبود آسانسور، رسیدن به جایگاه برای خبرنگاران دشوار و نفسگیر است.
خطرات برقگرفتگی و مشکلات زیرساختی
سیستم برق ورزشگاه با ایرادات اساسی مواجه است و برخی کابلهای برق در معرض تماشاگران قرار دارند که خطر برقگرفتگی را افزایش میدهد. نکته تاملبرانگیز دیگر وجود دو پروژه کارگاهی باز در ورزشگاه است که امکان پرتاب سنگ و اشیا توسط تماشاگران را بالا میبرد. ورود افراد متفرقه به زمین و ناحیه تاسیسات نیز روند بازی را مختل میکند.
مشکلات ساختاری و مدیریتی در فوتبال ایران
این فجایع تنها حوادث پراکنده نیستند، بلکه بخشی از ساختار ناکارآمد فوتبال ایران هستند. از آبروریزیهای بینالمللی گرفته تا کاهش کیفیت فوتبال داخلی، مربیان و بازیکنان قربانی ضعف زیرساختها میشوند. بسیاری از این مشکلات ناشی از برنامهریزی سیستماتیک ناکارآمد است؛ سیستمی که پروژههای چند میلیاردی و دهها میلیاردی را برای تعداد محدودی تعریف میکند تا از پدیدهای ساده مانند چمن، سود مالی کسب کنند و آن را به چرخه تعویض دوباره هدایت کنند.
نمونههای ناکارآمدی در مدیریت ورزشگاهها
نمونههای این سیاستها متعدد است؛ از چمن ورزشگاه شهدای فولاد خوزستان و ورزشگاه امام رضا (ع) مشهد گرفته، که ورزشگاههایی تازه و مدرن هستند، تا ورزشگاههایی مانند نقش جهان اصفهان و یادگار امام تبریز که یکی سال گذشته و دیگری اکنون زیر کشت رفته است. بودجههای سرسامآور و مناقصات ناکارآمد، مانند مناقصه زمین شماره یک آکادمی ملی فوتبال در سال ۹۶، که حتی توسط فیفا رد شد، نشاندهنده همین سیستم ناکارآمد است.
هزینههای بالای اجاره ورزشگاهها
اجاره ورزشگاهها نیز با ارقام قابل توجهی همراه است؛ ورزشگاه آزادی ۱۸۰۰، ورزشگاه آزادی شهر قدس ۸۵۰ و ورزشگاه تختی ۵۰۰، که بازتابی از مشکلات مدیریتی و اقتصادی در فوتبال ایران است.
در دنیای امروز که شفافیت حرف اول را میزند، نمیتوان حقایق را از مردم پنهان کرد. بحران زیرساختها و مدیریت ناکارآمد، مسئلهای است که باید با نگاه سیستمی و برنامهریزی درست، هرچه سریعتر حل شود.