• ترند خبری :
پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ | THU 13 Nov 2025
رساینه
خبرگزاری دانشجوخبرگزاری دانشجولینک اصلی خبر
  • تاریخ انتشار:1404-07-0608:00:04
  • خبرگزاری:خبرگزاری دانشجو
  • بازدید:3

مکانیسم ماشه؛ اهرم پوسیده غرب برای شرطی‌سازی ایران


به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، در حالی که رسانه‌های غربی با آب‌وتاب از «بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران» خبر می‌دهند، بررسی دقیق متن قطعنامه‌ها، تحریم‌های اعمال‌شده و شرایط اقتصادی فعلی نشان می‌دهد این تهدید چیزی بیش از یک عملیات روانی نیست. «مکانیسم ماشه» که در برجام به عنوان سازوکار حل اختلاف تعبیه شد، قرار بود راهی برای بازگشت سریع تحریم‌های شورای امنیت باشد، اما امروز به ابزاری برای بازی سیاسی و فشار روانی بدل شده است. واقعیت این است که تحریم‌های اصلی و حیاتی علیه ایران سال‌هاست برگشته‌اند و اروپا و آمریکا با فعال کردن این مکانیسم چیزی به دست نمی‌آورند جز حفظ یک «اهرم نمادین» برای گروگان‌گیری روانی و سیاسی.

ماهیت مکانیزم ماشه؛ سازوکاری برای یک‌طرفه کردن برجام

مکانیزم ماشه (اسنپ‌بک) در دل برجام گنجانده شد تا به طرف‌های غربی امکان دهد هر زمان که بخواهند، تحریم‌های گذشته را بدون مذاکره و رأی‌گیری بازگردانند. بر اساس این سازوکار، هر یک از طرف‌های برجام می‌تواند ادعا کند ایران تعهداتش را نقض کرده و اگر در کمیسیون مشترک و نشست وزرای خارجه در یک ماه به توافق نرسند، تحریم‌ها به حالت قبل بازمی‌گردد. این طراحی عملاً ایران را در معرض تهدید دائمی قرار می‌دهد؛ چراکه شورای امنیت تحت کنترل همین کشورهاست و هیچ رأی مخالفی برای جلوگیری از بازگشت تحریم‌ها صادر نمی‌شود. این یعنی برجام از همان ابتدا در دل خود کلید انهدام خودکار داشت که در هر لحظه قابل استفاده بود.

غرب و سوءاستفاده از اهرم ماشه

اروپا و آمریکا از مکانیسم ماشه نه‌تنها به عنوان یک ابزار حقوقی بلکه به عنوان یک سلاح روانی بهره برده‌اند. در داخل ایران نیز برخی رسانه‌ها و جریان‌ها با دامن زدن به ترس از ماشه، افکار عمومی را برای امتیازدهی بیشتر به غرب آماده کرده‌اند؛ یعنی همان چیزی که دو متن اخیر به آن اشاره داشتند: تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا، همکاری بیش از اندازه با آژانس و پذیرش شروط فرابرجامی صرفاً برای تعویق یا عدم فعال‌سازی ماشه. این یعنی غرب موفق شده است از یک سازوکار حقوقی بی‌اثر، ابزاری برای گرفتن امتیاز سیاسی بسازد.

چرا مکانیزم ماشه بی‌اثر است؟

واقعیت تحریم‌های اقتصادی نشان می‌دهد که شدیدترین فشارها قبلاً اعمال شده است. تحریم‌های ثانویه آمریکا که ستون فقرات فشار اقتصادی هستند، از اردیبهشت ۱۳۹۷ با خروج واشنگتن از برجام به‌طور کامل فعال شده‌اند. بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ اروپایی و آسیایی از همان زمان روابط خود را با ایران قطع کرده‌اند؛ صادرات نفت ایران به پایین‌ترین حد رسید و روابط بانکی مختل شد. این اتفاق‌ها همه در زمانی رخ داد که هنوز قطعنامه‌های شورای امنیت بازنگشته بود. پس بازگشت این قطعنامه‌ها چیزی فراتر از وضع موجود نیست و اثر تازه‌ای ایجاد نمی‌کند.

دو متن شما صراحتاً نشان می‌دهند که تحریم‌های شورای امنیت از نظر وسعت، ضمانت اجرا و اثرگذاری بسیار محدودتر از تحریم‌های آمریکاست. در حالی که تحریم‌های سازمان ملل فقط چند بانک، چند ده فرد و محدودیت فروش برخی تجهیزات خاص را شامل می‌شود، تحریم‌های ثانویه آمریکا همه نظام بانکی، نفتی، بیمه‌ای و سرمایه‌گذاری را فلج کرده است. به‌عنوان نمونه، در حالی که تحریم‌های سازمان ملل شاید ۱۱۵ فرد و نهاد را دربر بگیرد، لیست تحریم‌های آمریکا بیش از ۲۰۰۰ شخص حقیقی و حقوقی مرتبط با ایران را شامل می‌شود و مهم‌تر از آن، هرگونه تراکنش با این افراد یا نهادها را در کل شبکه مالی جهان ممنوع می‌کند.

فکت‌ها علیه هراس‌افکنی

دو متن شما مجموعه‌ای از فکت‌ها ارائه می‌دهند که همه یک پیام دارند: مکانیزم ماشه نمی‌تواند اقتصاد ایران را دوباره «تحریم» کند، زیرا همه آن تحریم‌ها قبلاً اعمال شده است.

  • تحریم‌های نفتی سازمان ملل هرگز وجود نداشته و ندارد، اما آمریکا از سال ۲۰۱۲ و به‌ویژه پس از ۲۰۱۸ ایران را در صادرات نفت عملاً محدود کرده است.

  • تحریم‌های بانکی سازمان ملل محدود به دو بانک سپه و سپه بین‌الملل بود، اما آمریکا کل نظام بانکی ایران را هدف گرفت.

  • قطعنامه‌های سازمان ملل فقط به ممنوعیت فروش سلاح متعارف، محدودیت برخی فناوری‌های هسته‌ای و موشکی و بلوکه کردن دارایی‌های تعدادی از افراد بسنده کرده‌اند، اما آمریکا کل شرکت‌های کشتی‌رانی و بیمه و حتی تراکنش‌های دارویی را هم تحت تأثیر قرار داده است.

  • اثر روانی تحریم‌های شورای امنیت محدود و موقت است، اما تحریم‌های آمریکا به دلیل شبکه دلاری اثر فوری دارد.

مشروط‌سازی؛ از برجام تا امروز

برجام نه‌تنها تحریم‌ها را برنداشت بلکه اقتصاد ایران را مشروط به تصمیم سیاسی غرب کرد. هر بار که ایران خواست از منافع اقتصادی بهره‌مند شود، با بهانه‌های جدید روبه‌رو شد: موشک، حزب‌الله، حضور منطقه‌ای. همین ساختار مشروط‌سازی باعث شد قراردادهای ایرباس، توتال، پژو، رنو و ATR یا نیمه‌کاره بماند یا اصلاً اجرا نشود. شرکت‌ها با هر تهدید ۱۲۰ یا ۱۸۰ روزه‌ی آمریکا عقب کشیدند. این فکت‌ها نشان می‌دهد تهدیدهای دوره‌ای مهم‌ترین ابزار غرب برای کنترل بازار ایران بوده است، نه خود تحریم جدید.

اثر روانی نه واقعی؛ بازی غرب برای امتیازگیری

فعال‌سازی یا حتی تهدید به فعال‌سازی مکانیزم ماشه می‌تواند بازار ایران را در کوتاه‌مدت تحت تأثیر روانی قرار دهد، اما از نظر اقتصادی چیزی تغییر نمی‌دهد. این دقیقاً همان چیزی است که غرب می‌خواهد: ایجاد انتظار و تعلیق دائمی در بازار ایران تا فعالان اقتصادی خود را با سیاست خارجی تطبیق دهند و دولت ایران برای «آرام‌کردن بازار» امتیاز بدهد. تمدید امکان استفاده از ماشه فقط این اثر روانی را طولانی‌تر می‌کند و ابزار فشار را در دست غرب نگه می‌دارد. بنابراین هرگونه تلاش برای «خریدن زمان» یا «توافق موقت» عملاً بازی در زمین غرب است.

چرا نباید از ماشه ترسید

نتیجه‌گیری متن‌های شما روشن است: مسئولان ایرانی نباید از فعال شدن مکانیزم ماشه بترسند. چون:

  • اثر اقتصادی واقعی ندارد؛ تحریم‌ها پیش‌تر اعمال شده‌اند.

  • ابزار فشار روانی غرب است؛ تمدید آن، قدرت این ابزار را بیشتر می‌کند.

  • امتیاز دادن برای تعویق ماشه بی‌معناست؛ غرب می‌خواهد از هیچ امتیاز بگیرد.

  • سیاست تحریمی غرب فرسوده شده است؛ نمونه آن افزایش دوباره صادرات نفت ایران با وجود تحریم‌هاست (به میانگین ۱.۵ میلیون بشکه در روز).

 مکانیسم ماشه، اهرم پوسیده غرب

مکانیزم ماشه، یک «اهرم پوسیده» است که غرب می‌خواهد با رنگ‌آمیزی رسانه‌ای و حقوقی آن را همچنان ترسناک نشان دهد. این ابزار در بهترین حالت می‌تواند چند تیتر خبری و اثر روانی موقت در بازار ایران ایجاد کند اما واقعیت را تغییر نمی‌دهد. تحریم‌های اصلی علیه ایران، همان تحریم‌های ثانویه آمریکا بوده که سال‌هاست اعمال شده و حتی با وجود آن‌ها ایران توانسته صادرات نفت خود را افزایش دهد، مسیرهای مالی موازی بسازد و تا حدی از سلطه دلار فاصله بگیرد.

بنابراین، به‌جای امتیاز دادن برای به تأخیر انداختن ماشه، ایران باید با تیبین و اطلاع‌رسانی دقیق به جامعه و فعالان اقتصادی نشان دهد که این تهدید «پوچ» است. با خنثی کردن اثر روانی، ابزار فشار غرب هم بی‌اثر می‌شود. هرچه کشور کمتر اقتصاد خود را مشروط به تصمیم بیرونی کند، بازی غرب کم‌اثرتر خواهد شد.

اخبار مرتبط