حزب‌الله پس از شهادت سیدحسن نصرالله/ چرا دشمن آمریکایی-صهیونی از مقاومت واهمه دارد؟

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو؛ حزب‌الله امروز در برهه‌ای از تاریخ خود قرار دارد که شاید خطرناک‌ترین مرحله از مبارزاتش را تجربه می‌کند. اما در پس تهدیدات خارجی و چالش‌های داخلی، همواره مقاومت و وفاداری به اصول خود را حفظ کرده است. نبردهای امروز حزب‌الله در واقع ادامه همان نبردهایی است که در طول تاریخ لبنان با آن روبه‌رو بوده؛ از تهدیدات و تجاوزات خارجی گرفته تا خیانت‌ها و فشارهای داخلی که سعی دارند اراده این جنبش را شکسته و از حرکت بازدارند.

 

فقدان رهبران مقاومت دشوار و غم‌انگیز است اما افتخار به شهادت و عظمت راهی که «سید حسن نصرالله» به آن قدم گذاشت و شهید شد، تسلی‌بخش است. اگرچه فقدان دردناک است، اما تسلی این است که راه شهادت، انتخاب شهید ما بود که آن را آرزو داشت و به سویش حرکت کرد، به عنوان اوج یک مسیر استثنایی که عنوان آن فداکاری، صداقت و شجاعت در دفاع از حق، یاری مستضعفان، مقاومت در برابر استعمار و اشغال و پروژه‌های هژمونی، و فداکاری در راه وطن، امت و فلسطین بود.

 

مقاومت و حزب‌الله در لبنان

 

حزب‌الله از همان ابتدا در پی مقابله با اشغال و تبعیض در جنوب لبنان شکل گرفت. این جنبش در حالی که در برابر پروژه‌های بزرگ منطقه‌ای ایستاده است، همچنان با تهدیدات خارجی و خیانت‌های داخلی روبه‌روست. در حالی که حزب‌الله در برابر اشغالگری‌های اسرائیل و استکبار جهانی ایستاده، برخی از گروه‌ها و افراد داخلی با انکار واقعیت‌ها و وابستگی به دشمنان، به قمار با سرنوشت لبنان پرداخته‌اند.

 

او به حق نماد مقاومت و شجاعت شده و شهید بزرگ «حسن نصرالله» که از فوریه ۱۹۹۲ رهبر این مسیر بود، به نماد و الهام‌بخش آزادگان و شرافتمندان تبدیل شده است. در مقابل، شدت حملات و میزان خیانت‌ها نیز افزایش یافته است.

 

از این رو، جای تعجب نیست که ابزارهای خارجی و عواملشان به صورت همزمان و مکمل با تجاوز و تهدیدات عمل کنند، و متأسفانه دولت لبنان درحال همراهی با این فشارهای خارجی است.

 

 

حزب‌الله پس از شهادت سیدحسن نصرالله/ چرا دشمن آمریکایی-صهیونی از مقاومت واهمه دارد؟

 

نقش مقاومت در حفظ وحدت داخلی

 

در مرور کوتاه، لازم است تفاوت بزرگ میان مواضع و دیدگاه‌های مقاومت و منتقدانش یادآوری شود؛ حداقل از زمان آزادسازی جنوب در سال ۲۰۰۰ تا امروز که طوفان الاقصى و صف‌بندی‌ها حول موضوع اصلی یعنی مشروعیت مقاومت و خلع سلاح آن، ادامه داشته است. در این میان فتنه‌های داخلی در پروژه خاورمیانه جدید، تحریکات فرقه‌ای و مذهبی در دوران اشغال عراق، قطعنامه ۱۵۵۹، ترور رفیق الحريري در ۲۰۰۵، خروج سوریه، مشارکت اجباری در قدرت، جنگ تموز ۲۰۰۶، دولت سنیوره، توافقات، جنگ ویرانگر سوریه و بسیاری دیگر از رویدادهای مهم را باید به یاد داشت.

 

حزب‌الله آزادسازی جنوب را پیروزی لبنان می‌دانست و عرصه را برای دولت و نهادهای آن خالی کرد؛ نه انتقام گرفت و نه زورگویی کرد و اجازه نداد پروژه‌های فتنه و آسیب به ساختار متنوع جنوب پیش رود.

 

در فتنه قطعنامه ۱۵۵۹، عنوان حزب‌الله گفتگو، مشارکت و وحدت بود. وقتی پیروزی جنگ تموز تفاوت را نشان داد و خیانت متعهدان به دشمن آشکار شد و تفسیرهای افراطی درباره قطعنامه ۱۷۰۱ و خنجرهای مسموم در پرونده دادگاه بین‌المللی و شاهدان دروغین ظاهر شد، حزب‌الله از سلاح استفاده نکرد. حتی وقتی فشارها به حدی رسید که باید تصمیم قاطع گرفته می‌شد، به خشونت متوسل نشد و به جای آن راه گفتگو را انتخاب کرد و در گفتگوهای دوحه شرکت کرد، پذیرای بازگشت خیانت‌کاران شد و حتی در دولت خود شرکت کرد و فشار و تخریب را تحمل کرد.

 

حزب‌الله پس از شهادت سیدحسن نصرالله/ چرا دشمن آمریکایی-صهیونی از مقاومت واهمه دارد؟

 

 

هم‌پیمانی دولت با دشمنان خارجی

 

آیا به عنوان مثال می‌توان دولت سنیوره را که اول انقلاب کرد و پیمان‌ها را شکست و از توافق با مقاومت به قدرت رسید، گزینه سیاسی دانست؟ آیا استقبال از وزیر خارجه آمریکا، رایس، در بیروت با هدف سرکوب مقاومت و اجرای طرح دشمن، یا استقبال از سربازان دشمن در مقر مرجعیت با «چای و احترام» در حالی که دشمن لبنان را بمباران می‌کند و فرزندانش را می‌کشد، قابل توجیه است؟

 

آیا اصرار بر آوردن نیروهای بین‌المللی و صدور قطعنامه تحت فصل هفتم و فشار برای تسلیم سلاح در حین نبرد، سیاست است؟ آیا متهم کردن مقاومت و بهره‌برداری از نهادهای رسمی در خدمت دادگاه بین‌المللی فاسد، ساختن شاهدان دروغین و بازداشت چهار افسر، گزینه سیاسی است؟ اگر این‌ها گزینه سیاسی است، پس خیانت و وابستگی به خارج چیست؟

 

نمونه‌های فراوانی از نبردهای حزب‌الله با عوامل داخلی وجود دارد؛ آخرین آنها واکنش به روشن کردن سنگ روشا با تصویر دو شهید بزرگ حسن نصرالله و هاشم صفی‌الدین بود و افراط در ادعای رعایت قانون در حالی که مواضع در برابر تجاوزات رژیم اسرائیل که هرگز به لبنان و مردمش رحم نمی‌کند، غایب است. این افراد همیشه سلاح مقاومت را بهانه می‌کنند و در حالی که رژیم دشمن به وضوح اعلام کرده است که قصد دارد هویت و واقعیت جغرافیایی و جمعیتی لبنان را از بین ببرد با دشمن صهیونی و آمریکا همراهی می‌کنند.

 

اما عوامل داخلی تیرهای خود را به سمت مقاومت شلیک کردند و آن را مخاطره‌آمیز خواندند، و در کنار دشمن ایستادند، چه در جنگ تموز و چه در جنگ اخیر، بدون شک در کمک به دشمن برای تسهیل نفوذ و ترور فرماندهان نقش داشتند.سوال اینجاست اگپر همانطور که دشمن صهیونیستی ادعا دارد حزب الله ضعیف شده چرا به دنبال خلع سلاح آن هستند و از مراسم سالگرد شهدای مقاومت نیز واهمه دارند؟


در اولین سالگرد سید حسن نصرالله علی‌رغم درد و اندوهی که از فقدان او وجود دارد، حزب الله همچنان پرچم مقاومت را برافراشته است. و به قول سید عزیزمان به به شهدایمان خداحافظ نمی‌گوییم، لشهیدنا لا نقول وداعاً بل نقول إلى اللقاء، إلى اللقاء مع انتصار الدم على السيف، إلى اللقاء في الشهادة، إلى اللقاء في جوار الأحبة.

اخبار مرتبط