از دل آوار تا قله اقتدار؛ روایتی از ۸ شهید دانشگاه شریف در جنگ ۱۲ روزه
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-07 17:09:31
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ در دانشگاه صنعتی شریف، جمعی از دانشجویان فداکار در دوران دفاع مقدس جان خود را فدای میهن کرده و در دل تاریخ این دانشگاه، نامشان با خون ثبت شده است. شهدای این دانشگاه که در عرصههای مختلف علمی و فنی فعالیت داشتند، در دفاع از خاک و ملت ایران جان بر کف ایستادند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. در دانشگاه صنعتی شریف، ۸ شهید والامقام در عرصههای مختلف علمی، دفاعی و فنی جان خود را فدای میهن کردهاند از جمله یاسمین باکوئی، فهیمه مقیمی، محمد ذوالفقاری، عبدالحمید مینوچهر و سیدایثار طباطبایی قمشه، بهنام قاسمیان و سردار محمود باقری و احمدرضا ذوالفقاری داریانی است.
این شهدای گرانقدر در کنار سایر شهدای دانشگاه صنعتی شریف، نمونههایی از فداکاری و ایثار هستند که تا همیشه در یاد و خاطره این دانشگاه و ملت ایران خواهند ماند. شهادت آنها نه تنها در تاریخ دانشگاه صنعتی شریف بلکه در تاریخ مقاومت و ایستادگی مردم ایران در برابر ظلم و استکبار ثبت خواهد شد.
ساعت نزدیک سه صبح بود که انفجار، ساکنان شهرک چمران را از خواب پراند. انفجاری چنان سهمگین که سقف خانهها را بر سرشان خراب کرد. کسی فکر نمیکرد چنین شبی، چنین صبحی داشته باشد. خانه ایثار و منصوره، جایی بود که زندگی با همه سادگیاش جریان داشت. صدای خندههای بچهها، بوی غذای منصوره، قرآن خواندن ایثار بعد از نماز صبح. اما آن شب، همه چیز در یک لحظه فرو ریخت. از این زوج، یک دختر ششساله و یک پسر دهساله بهجا مانده است. پسر خانواده، تمام لحظات انفجار را با چشمهای خود دید. او پس از بیدار شدن از صدای انفجار، دید بخشی از خانه فرو ریخته و خاک و گرد و غبار همه جا را پر کرده است. نفس کشیدن برایش دشوار بود و در دلش هزار سوال موج میزد «مامان و بابام کجا هستند؟ زندهاند؟ دوباره خانه میریزد؟
پسر ده سالهشان، با صدای انفجار از خواب پرید. خانه تکان شدیدی خورد. گرد و غبار و دود، نفس کشیدن را سخت کرده بود. چشمهایش به زور میدید. وقتی پا از اتاق بیرون گذاشت، دید چند قدم جلوتر زمین فرو رفته و خانه نصفه شده. پدر و مادرش هم لابهلای همان آوار سقوط کرده بودند. تا چند طبقه پایینتر، خانههای مردم از گودال عمیق وسط پذیرایی پیدا بود. قلب کوچک پسرک از ترس داشت از حرکت میایستاد. شیر آب باز نمیشد. برق نبود. در قفل شده بود. با خودش فکر میکرد اگر دوباره خانه بریزد چه؟ کجای خانه بایستد که زمین زیر پایش خالی نشود؟ پدر و مادرش هنوز زنده بودند؟ چرا صدایشان نمیآمد؟
خواهر کوچکترش، فقط شش سال دارد. چیزی از آن لحظهها به خاطر نمیآورد. اما پسرک، لحظه به لحظهاش را دید. تا وقتی نیروهای امدادی برسند، تمام ترسهای دنیا در دلش جمع شد. امدادگران بالاخره بچهها را سالم بیرون آوردند. اما هیچکس امیدی به زنده بودن پدر و مادرشان نداشت. حجم آوار آنقدر زیاد بود که سه روز طول کشید تا پیکرهایشان پیدا شود. هرچند آتشبس اعلام شده، اما برای آن پسرک، جنگ هنوز تمام نشده. هنوز شبها با کابوس صدای انفجار، بوی خاک، سقف فرو ریخته و تصویر پدر و مادرش از خواب میپرد. نفسهایش گاهی در سینهاش گیر میکند و بیرون نمیآید. هنوز نمیتواند با خیال راحت سر بر بالش بگذارد.
روایت بالا، روایت خواهر شهید ایثار و منصوره است. خواهر شهید، که در دل آن شب تلخ و انفجار وحشتناک، شاهد از هم پاشیدن خانه و زندگی ساده و آرام آن دو بود. لحظات انفجار، نه تنها خانه، بلکه قلبهای خانواده را درهم شکست. پسر دهسالهای که شاهد آن حادثه بود، هنوز در ذهنش آن صداها و تصاویر کابوسوار از خانه خراب شده و نبود صدای پدر و مادرش به یادگار مانده است. با همه ترس و اضطرابی که داشت، نتوانست بفهمد چرا پدر و مادرش به او پاسخ نمیدهند و آیا هنوز زندهاند یا نه. خواهر کوچکتر که تنها شش سال داشت، چیز زیادی از آن لحظات به یاد نمیآورد، اما پسر بزرگ خانواده، همهچیز را با چشمان خود دیده بود.
بعد از سه روز که آواربرداری به پایان رسید، پیکرهای شهید ایثار و منصوره پیدا شد، اما برای آن پسرک، جنگ هیچگاه تمام نشد. هنوز هر شب با کابوس آن انفجار و خرابی خانه بیدار میشود و هر بار که نفسش در سینهاش حبس میشود، یاد آن روزها به سراغش میآید. جنگ برای او، نه فقط در میدانهای نبرد، بلکه در دل خوابهای شبانهاش ادامه دارد. این روایت تلخ و دردناک، داستان ایثار و فداکاری است که نه تنها در میدان جنگ بلکه در دل خانوادههایی مانند خانواده شهید ایثار و منصوره نیز ادامه دارد.
روایت بالا، روایت فرزند شهید محمود باقری است. فرزند شهید، که در کنار دستاوردهای بزرگ پدرش در حوزه موشکی و هوافضا، از ویژگیهای اخلاقی و انسانی او نیز سخن میگوید. وی اشاره میکند که پدرش در تمام مراحل زندگیاش، چه در دوران ۴۱ سال خدمت و چه در مجاهدتهایش، همواره با خلوص نیت و بدون منیت به خدمت به کشور و انقلاب پرداخت. برای او، تنها هدف در زندگی، رضای خداوند بود و تمام تلاشهایش در این مسیر معطوف به انجام وظیفه بود.
فرزند شهید باقری همچنین به جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی اشاره میکند که به عنوان یک الگو در دانشگاههای مختلف جهان تدریس میشود. وی از نحوه عملکرد بچههای موشکی ایران در این جنگ میگوید که با استفاده از فناوریها و تاکتیکهای پیشرفته، در برابر دشمن قدرتمند ایستادند و نتیجه را به نفع ایران رقم زدند. او به سخنان مقام معظم رهبری نیز اشاره میکند که فرمودند: "هرجا که نیروی علم و ایمان ما با هم تنیده میشود، چنین نتیجهای حاصل میشود.
در نهایت، فرزند شهید باقری از لحظات تلخ شهادت پدرش یاد میکند و بیان میکند که خبر شهادت حاج آقا را در لحظات اولیه حمله رژیم صهیونیستی در تاریخ ۲۳ خرداد از طریق رسانهها و دوستان دریافت کردند. شهادت پدر برای خانواده، نقطهای عطف در مسیر مبارزه و ایستادگی بود که همچنان یاد و خاطره او در دلها زنده است.
اگر شریف، شریف است. برای این است که فدای ملت باشد. برای این است که علمش را خرج آرامش مردم کند. برای این است که هر اندیشهاش، هر مقالهاش، هر پژوهشش، هر قطعه موشکی که طراحی میشود، هر الگوریتم هوش مصنوعی که نوشته میشود، هر یافته فیزیکی که در مجلههای بینالمللی منتشر میشود، همه و همه، یک پیام داشته باشد: پیام خدمت، پیام ایثار و پیام پایبندی به ارزشهایی که برای آنها خونها ریخته شده است. این دانشگاه نه تنها خانهای برای علم است، بلکه مکتبی است که در آن، علم و دانش باید در خدمت مردم قرار گیرد و به پیشرفت کشور کمک کند.
در دنیای امروز، جایی که علم در دستان قویترینها و ثروتمندترینها میچرخد، شریف به مردم ایران آموخته است که علم باید برای مردم باشد، نه برای قدرتهای بیگانه یا سودجویان. این دانشگاه امروز به ملت بزرگ ایران درسی بزرگتر از هر درس دیگری میدهد: درسی که به ما یادآوری میکند که پیشرفت واقعی زمانی حاصل میشود که علم در خدمت آرامش، رفاه و عزت مردم باشد.
شریف امروز بهعنوان نماد یک ملت مقاوم و فداکار، نشان میدهد که هر دانشجویی که در این دیار به علم و تحقیق میپردازد، در واقع در جبههای بزرگتر برای پیروزیهای ملی و دفاع از استقلال و آزادی کشور مبارزه میکند. شریف امروز فقط یک دانشگاه نیست، بلکه گواهی است بر اتحاد علم و ایمان، و شهادت میدهد که علم، از خودگذشتگی و فداکاری برای ملت است.