یادداشتهای علم، یکشنبه ۳ دی ۱۳۵۱: مادر شهبانو، گوشههای زیادی از بدی من به خصوص و بدی مردها به طور عموم زدند؛ گفتم «من همین هستم؛ خانم علم یا با وضع من میماند یا میرود»
عرض کردم: دیشب بعد از شام در کاخ علیا حضرت ملکه پهلوی، سرکار فریده خانم مادر علیا حضرت شهبانو، گوشه های زیادی از بدی من به خصوص و بدی مردها به طور عموم زدند و از این که علیا حضرت شهبانو مجموعاً خوشحال نیستند، مذاکره کردند... معلوم است بدخواهانی که زندگی غلام و زنم را دارند به هم میزنند، در مورد اعلیحضرت همایونی هم مشغول شدهاند. شاهنشاه خیلی در فکر فرو رفتند. بعد فرمودند: جواب چه دادی؟ عرض کردم: در مورد خودم و زنم که جواب محکم دادم. گفتم: من همین هستم؛ خانم علم یا با وضع من میماند یا میرود. فرمودند: خیلی خوب گفتی. در مورد من چه گفتی؟ عرض کردم: گفتم این حرفها را باور نکنید و اگر بر فرض خودتان هم باور می کنید و دخترتان را دوست دارید، به ایشان عرض نکنید. فرمودند: باز هم خوب گفتی.











