روایت سفره رنگین دستمال‌سرخ‌ها و خنده‌ای که لج درآور بود!
پاییز ۵۸ بود. پادگان مریوان انگار خانه‌ام باشد و بچه‌های دستمال سرخ انگار برادرانم. در میدان تیر، شوخی و بحث بر سر خوشمزه‌ترین غذاها بود. شب قبل نان خشک و ماست خورده بودیم.

اخبار مرتبط