«شغال» در دام کلیشهها و بازسازی داستانهای نخ نما/ روایت عاشقانهای که با نگاهی سطحی به بحرانها شکل گرفت
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-11 09:31:49

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، سریال «شغال» در همان قسمت نخست با موضوعی جنجالی آغاز میشود؛ تجاوز به یک دختر خدمتکار فقیر توسط وارث یک خانواده ثروتمند. با این حال، به جای تمرکز بر ابعاد اجتماعی و روانشناختی چنین حادثهای، روایت به سمت یک ملودرام عاشقانه و کلیشهای حرکت میکند. همین امر موجب شده این اثر را نمونهای از عادیسازی یک بحران انسانی و بازتولید داستانهای نخنما بدانیم.
آغاز داستان با قمار و سقوط اخلاقی
داستان سریال با شخصیت «کامیار کاویان» (امیرحسین فتحی) آغاز میشود؛ جوانی از خانوادهای متمول که در قمار شکست میخورد و برای نجات دارایی پدرش، در موقعیتی تحقیرآمیز قرار میگیرد. شرط ادامه بازی، تجاوز به «آوا» (نورا محقق) ـ دختری که خدمتکار خانه آنهاست ـ مطرح میشود. همین نقطه شروع، نهتنها پرسشهای اخلاقی را بر میانگیزد، بلکه نشان میدهد نویسندگان سریال مسیر خود را با روایتی جنجالی، اما سطحی آغاز کردهاند.
درهمتنیدگی روابط و شکلگیری یک مثلث عشقی
آوا، دختر فقیر و سادهای است که با مادرش زندگی میکند و در رابطهای عاشقانه با «سیاوش» (برادر ناتنی کامیار) قرار دارد. در حالی که قرار است این رابطه به ازدواج ختم شود، حادثه تجاوز همهچیز را بر هم میزند. اما آوا به جای بیان حقیقت، به پنهانکاری روی میآورد و در این میان شخصیت دیگری به نام «آزاد» (پسرخاله او) نیز به قصه افزوده میشود. این گرههای متعدد، بیشتر از آنکه داستان را عمیق کنند، آن را به سمت ملودرامهای سطحی سوق دادهاند.
عادیسازی تجاوز؛ خطای بزرگ «شغال»
شغال سعی کرده است با فرم و محتوایی همانند سریالهای ترکی، به موضوعات پیچیدهای مانند «تجاوز»، «دروغ» و «تقابل طبقاتی» به صورت عامهپسند و سطحی بپردازد.
اما بدتر از آن این است که در روند سریال آوا بعد از مدتی از شکایت خود منصرف میشود و به زندگی عادی میپردازد. این رویکرد نهتنها عمق ماجرا را کماهمیت جلوه میدهد، بلکه در ناخودآگاه مخاطب این پیام را منتقل میکند که تجاوز میتواند بهعنوان مقدمهای برای یک ملودرام عاشقانه در نظر گرفته شود؛ و شاید این نوع نگاه به تجاوز آن را امری عادی جلوه دهد و کارگردان باید به پیامدهای آن از منظر اجتماعی و روانشناسی بیشتر توجه کند؛ چرا که تجاوز در واقعیت، یکی از مخربترین آسیبهای انسانی و اجتماعی است و آثار روانی و اجتماعی آن سالها ادامه دارد.
بازتولید قصههای نخنما
روایت یک عشق میان دختر فقیر و پسر ثروتمند، سالهاست به عنوان یک الگوی نخنما در سریالها و رمانهای عامهپسند تکرار میشود. «شغال» نیز با همان الگو پیش میرود؛ الگویی که بیشتر موجب خیالپردازی و شکلگیری انتظارات غیرواقعی در میان جوانان میشود تا ایجاد همدلی یا آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی؛ اگر واقع بین باشیم خواهیم دید که در عصر کنونی همچنین روابطی غیر ممکن و به دور از تصور است.
آشفتگی فرمی و محتوایی
کارگردان کوشیده است تا عناصر متعددی مانند قتل، زمینخواری، طلاق و تجاوز را همزمان در یک روایت گرد آورد. اما این ترکیب نهتنها انسجامی ایجاد نکرده، بلکه اثری پر از گرههای سطحی شده که نه بار دراماتیک لازم را دارد و نه توان ایجاد همذاتپنداری با مخاطب ونهتنها به باورپذیری داستان لطمه زده، بلکه نگرانیهای جدی درباره پیامدهای فرهنگی و اجتماعی چنین روایتی برانگیخته است.