ترامپ: رفیق قافله فلسطین یا شریک راهزنان صهیونیست؟
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-14 08:00:03
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، دیروز دونالد ترامپ خبر پذیرش کلیات طرح خود برای آتش بس در غزه توسط حماس را به بنیامین نتانیاهو داد. همانطور قبلا هم پیشبینی شده بود، رژیم صهیونیستی انتظار این پذیرش را نداشت و استراتژی خود را برای عدم پذیرش طرح توسط حماس ترسیم کرده بود. عدم تحقق این برنامهریزی پیشداورانه، رژیم را در موقعیتی مبهم قرار داد، به نحوی که نتانیاهو از شنیدن این خبر اصلا خوشحال نشد و حتی پاسخ حماس را بیمعنا خواند و مدعی شد این چیزی نیست بتوان که برای آن جشن گرفت. واکنش ترامپ به این گفتهی نتانیاهو را میتوان دارای جنبهی توبیخی دانست. به نحوی که او نتانیاهو را به منفیبافی همیشگی متهم کرده و از او خواسته تا قدر این اتفاق را بداند. واکنش ترامپ، سوالی را در ذهن دنبالکنندگان اخبار غزه و غرب آسیا ایجاد میکند مبنی بر اینکه چه چیزی در رویکرد ترامپ نسبت به بحران غزه تغییر یافته که او اینگونه رفتار میکند؟ در این گزارش سعی خواهد شد تا به جوانب مختلف این پرسش پرداخته شود.
طی یک ماه اخیر اخبار پیدرپی و گوناگونی از روند رویدادهای غزه و واکنشهای جهانی به آن در رسانهها منتشر شده است؛ از به رسمیت شناخت دولت مستقل فلسطینی توسط برخی کشورهای اروپایی گرفته تا پیشنهاد طرح صلح توسط ترامپ زمان زیادی سپری نشده بود که پذیرش مشروط کلیات این طرح توسط حماس سیر وقایع آیندهی منطقه را وارد مسیر متفاوتی کرد. در این میان ترامپ، طبق روال همیشگی خود در به بوق و کرنا کردن تصمیمات خود در حوزهی سیاست بینالملل، این بار با مطرح کردن طرح صلح خود و پذیرش آن توسط حماس در صدر اخبار مربوط به این حوزه قرار گرفت. الگوی رفتاری ترامپ را میتوان تحت عنوان اقدام معطوف به پیروزی نامگذاری کرد. بر اساس همین الگوی رفتاری ترامپ این بار نیز مانند همیشه به دنبال کسب مدال افتخار دیگری برای خود در غرب آسیا است. ولی معادلهای که ترامپ برای این بازی تک قهرمانهی خود طراحی کرده جای دقت و بررسی زیادی دارد.
مهمترین هدف ترامپ در پیشنهاد این طرح، جلب افکار عمومی داخلی و خارجیای است که با توجه به عدم محقق شدن وعدههای انتخاباتیاش رو به ضعف گذاشتهاند. او سعی دارد مسیر اقبال عمومیای که به برخی دولتهای اروپایی در تصمیمشان برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی، رو کرده است را به سمت خود برگرداند. طرح او برای صلح و پذیرش آن توسط طرفین درگیر نزاع نگاههای مثبتی را متمایل به او خواهد کرد. ترامپ مانند هر تاجری در صحنهی سیاست میداند که به حفظ رای حامیان خود و همچنین جذب آرای مخالفین خود نیازمند است تا در این صحنهی پر تلاطم سر پا بماند. پس میتوان گفت که پروپاگاندای رسانهای برای ترامپ بیشترین اهمیت را دارد. او در این برنامهی خود روی تغییر نگرشها به خود حساب زیادی باز کرده است.
مورد بعدی قابل بررسی، واکنش ترامپ به اظهارت نخستوزیر رژیم صهیونیستی است. او از این که نتانیاهو، به شکلی که انتظارش را داشت، از این طرح و پذیرش آن خوشحال نشده به شدت جا خورده و احساسات خود را در قالب متهم کردن او به منفیبافی ابراز کرده است. شاید در اولین نگاه به این واکنش این طور به نظر بیاید که ترامپ و سیاست خارجیاش تا حدی از حمایت دائمی از رژیم صهیونیستی منحرف شده است ولی با کمی دقت خواهیم دید که کوچکترین نشانهای از این انحراف در ذهنیت او به وضعیت رژیم مذکور وجود ندارد. مسئلهی ترامپ در این طرح پایان دادن به جنگی است که رویکرد جهانی به رژیم صهیونیستی را دچار تیرگی کرده است. در واقع او با این طرح سعی دارد آبروی، البته از قبل نداشته، ولی از بین رفتهی رژیم را باز بخرد. ترامپ به هیچ وجه حاضر به چرخش الگوی رفتاری خود نسبت به رژیم صهیونیستی نیست؛ این تشرهای گاهوبیگاه او به نتانیاهو هم بیشتر شبیه پدر دلسوزی است که فرزند چموش خود را به کمی آرامش تشویق میکند.
انتخابات سال بعد کنست برای نتانیاهو اهمیت فراوانی دارد، طبق ادعای خود وی، او تحت فشارهای شدید و فزایندهای از داخل و خارج و برای مشخص کردن عاقبت این جنگ بلند مدت است. ترامپ به خوبی از این امر اطلاع دارد. او میداند که اگر جنگ غزه پایان نگیرد، نتانیاهو شانس کمی برای کسب اکثریت پارلمانی و در نتیجه حفظ صندلی نخستوزیری دارد. او با تاکیدش بر صلح طرفین بیشتر سعی دارد تا موقعیت شریک قدیمیاش را برای دورهی بعد از انتخابات بهتر کند. با توجه به این موضوع باید انتظار این را داشته باشیم که او رژیم تلآویو را تحت فشار خواهد گذاشت تا طرح را بپذیرد و نسبت به مفاد آن وفادار باشد.
مسئلهی دیگر واکنش ترامپ به بیانیهی حماس در پذیرش کلیات طرح پیشنهادی اوست. حماس طبق ادعایی که داشته، پذیرش طرح مذکور را مشروط به مذاکراتی کرده است روی جزئیات طرح باید انجام بشود. قطعا در وهلهی اول این شرط حماس خوشآیند او قرار نگرفته زیرا که او در توییت دیگری که دیروز منتشر کرده دوباره حماس را تهدید به نابودی در صورت عدم پذیرش طرح کرده است. همین مورد فرضیهی ما را در عدم چرخش سیاست خارجی او تقویت میکند. او خواستار قبول بیقید و شرط طرح خود است تا بتواند با آن طرف صهیونیستی را راضی نگه دارد و به اهداف خود در بازسازی وضعیت محبوبیت خود در سطوح داخلی و خارجی نزدیکتر شود.
حال ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر قمار، قمارباز قهاری چون دونالد ترامپ نتیجهی مورد انتظار وی را برایش نداشته باشد، چه پیش خواهد آمد؟ ترامپ در این طرح به دنبال ایجاد توافقی برای آتش بس میان حماس و رژیم صهیونیستی است. او میداند که اگر به هر دلیلی و از طرف هر یک از طرفین طرح پذیرفته نشود یا پس از پذیرش آن، نقضی در آن اتفاق بیافتد، ضربهی سنگینی خواهد خورد. از طرف دیگر پیامد هر دوی این اتفاقها در صورت وقوع افزایش تنش به شکل شدیدتر در سطح منطقه خواهد بود که به هیچ عنوان با خواستههای او همپوشانی ندارد. ترامپ خواستار صلح است ولی نه صلحی واقعی و عادلانه، بلکه صلح مطلوب او صلحی است که مضافالیهای به نان نوبل در پی داشته باشد.
رفتارهای ترامپ در گذشته نشان داده که در هر صورتی که او کوچکترین خطری را متوجه خود ببیند، از فشار آوردن به طرف صهیونیستی ابایی نخواهد کرد. اعلام عدم رضایت او از حملهی مجدد رژیم مذکور به ایران بعد از پذیرش آتشبس، عصبانیتش از اقدام از قبل هماهنگ نشده با واشنگتن در حمله رژیم به قطر و اجبار نتانیاهو به معذرتخواهی رسمی از دولت قطر آن هم در اطاق بیضیشکل کاخ سفید، نمونههای از این فشارها هستند. همانطور در بالا ذکر شد، ترامپ بقای سیاسی و رسانهای خود را به شدت وابسته به رژیم صهیونیستی میداند؛ او در اتخاذ سیاستهای خارجیاش همواره منافع خود و شریکش را در نظر میگیرد. مطرح کردن دوبارهی طرح دورهی قبلی ریاست جمهوریاش موسوم به صلح ابراهیم، آن هم با فاصلهی کمی از طرحش برای آتش بس در غزه، نیز بیارتباط با این مشی او نیست. ترامپ در این طرح نه کوچکترین حس نوعدوستانه و توام با دلسوزیای برای فلسطینیان دارد و نه به دنبال تغییر سیاستهای اصلیاش است، او مثل همیشه در پی کسب بیشترین سود برای خود است ولی در این بازار مکاره قصدی برای قربانی کردن شریکش ندارد. او فقط این شریک بدقلق را کنترل میکند تا بقای خودش و او را به خطر نیاندازد.
به عنوان حسن ختام و جمعبندی کلی دلایل ذکر شده در پاسخ به سوال آغازین گزارش، باید گفت که ترامپ شریک دزدی است که خود را رفیق قافله جا زده است.