• ترند خبری :
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ | WED 8 Oct 2025
رساینه

حاشیه‌نگاری از رویداد ایران همدل در حسینیه امام خمینی(ره)


حاشیه‌نگاری از رویداد ایران همدل در حسینیه امام خمینی(ره)

حاشیه‌نگاری از رویداد ایران همدل در حسینیه امام خمینی(ره)

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ صبح پاییزی که آفتاب با شرم از پشت شیشه‌های حسینیه امام خمینی(ره) سرک می‌کشید، دل‌ها با شوقی وصف‌ناشدنی گرد آمده بودند. گویی نسیم همدلی از کوچه‌های دل مردم گذشته بود و همه را به این خانه‌ی نور کشانده بود؛ خانه‌ای که دیوارهایش بوی ایمان می‌داد و سقفش سایه‌ی دعای مادران شهید را بر سر داشت.

 شوق دیدار، حسرت وصال  

مردم آمده بودند با امید دیدار؛ دیدار آن‌که دل‌ها را به هم گره زده، آن‌که نگاهش مرهم دردهاست. چشم‌ها به در دوخته شده بود، دل‌ها در انتظار، و زمزمه‌ها در گوش: «شاید امروز بیاید...» اما این بار، آقا نیامد. حسرتی شیرین در دل‌ها نشست؛ حسرتی که با اشک همدلی شسته شد. یکی از پیرمردان با چشمانی خیس گفت: «ما آمده‌ایم برای همدلی، دیدار اگر قسمت باشد، چه بهتر.»

 دختر شهید؛ صدای صبر و ایستادگی  

دختر شهید سید حسن نصرالله، با صدایی آرام اما پر از صلابت، از پدر گفت؛ از مردی که قامتش ستون مقاومت بود. واژه‌هایش مثل نسیم، دل‌ها را نوازش می‌داد و بغض‌ها را بیدار می‌کرد. از درد گفت، از امید، از لبنانی‌هایی که با چشمان خسته اما دل‌هایی روشن، هنوز ایستاده‌اند. دختر شهید حرف‌هایی هم راجع به ولایت فقیه زد. به گونه‌ای توصیه به حفظ ولایت فقیه و تبعیت از آن را می‌زد که به زندگی در عصر انقلاب اسلامی افتخار کردم. کاش امام هم این روزها را می‌دید که انقلابش کاری کرده که کسی با هزاران کیلومتر فاصله از مرکز انقلاب اسلامی، دل خود را به دل انقلاب گره زده و از اهمیت تبعیت از ولی فقیه سخن می‌گوید. راستش را بخواهم بگویم به ولایت پذیری‌اش حسودی‌ام شد. خوشا به سعادتش!


جهادگران بدون مرز ایران همدل  

مجاهدانی از پویش «ایران همدل» آمدند؛ بی‌ادعا، بی‌نام، اما پر از نور. یکی از آن‌ها از آوارگانی گفت که در بحبوحه جنگ مامنی برای پناه می‌خواستند. دیگری از بانوانی گفت که همه دارایی خود را به پای دفاع از مظلوم گذاشتند و برای پر شدت سفره کسانی دیگر در آن سر مرزها ازطلای دست خود گذشتند. روایت‌ها ساده بود، اما هر واژه‌اش وزنی داشت به سنگینی یک آسمان.

سپس حاج حسین یکتا آمد؛ مردی که خاک جبهه را هنوز در کفش‌هایش دارد. با صدایی پرحرارت، از جنگ دوازده روزه گفت؛ با همان لحن شیرین پدرانه؛ از روزهایی که مردم ایران، بی‌نام و بی‌ادعا، دلشان را به درد مردم لبنان گره زدند. از مادرانی گفت که طلاهایشان را بخشیدند، از نوجوانانی که قلک‌هایشان را شکستند، از دختران دهه هفتادی و هشتادی که مانند روزهای جنگ هشت‌ساله بر سر مزار همسران و تازه دامادهایشان حرف از تربیت نسلی برای مبارزه با اسرائیل می‌زدند.

حاشیه‌نگاری از رویداد ایران همدل در حسینیه امام خمینی(ره)

خدا از رهبر انقلاب ترس از دشمنان راگرفته است!

حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی، با بیانی آرام، از ضرورت استمرار این مسیر گفت. از تازه عروسانی گفت که با فروش حلقه‌های ازدواجشان سعی کردن باری از دوش کسانی که در جنگ با رژیم غاصب آسیب دیده بودند بردارند.از زن و شوهر جوانی که واحد آپارتمان مسکن مهر خود را بعد از چند سال که به اسمشان درآمده بود برای کمک به مردم لبنان به فروش گذاشته بودند.از اینکه همدلی باید به فرهنگ تبدیل شود، نه فقط یک موج مقطعی. از حکمت رهبر انقلاب در تنگناها و تدبیری که توانسته کشور را نگه دارد. از اینکه خدا خوف از دشمن را اصلا به ایشان نداده است!

 روضه‌ای که دل‌ها را لرزاند  

و در نهایت، حاج محمود کریمی آمد. صدایش که بلند شد، سکوتی سنگین بر فضا نشست. روضه‌اش از حضرت زهرا(س) بود؛ از مظلومیت مادرانه‌ای که در تنگناها همیشه دست بچه‌هایش را گرفته. اشک‌ها بی‌اجازه جاری شدند، دل‌ها لرزیدند، و همه با هم زمزمه کردند: «یا زهرا(س)...»

حاشیه‌نگاری از رویداد ایران همدل در حسینیه امام خمینی(ره)

 و این‌گونه بود که همدلی معنا گرفت  

مراسم «ایران همدل» فقط یک گردهمایی نبود؛ تجلی همدلی بود. اگرچه دیدار رهبر انقلاب نصیب نشد، اما دل‌ها به او نزدیک‌تر شدند. اینجا، در حسینیه امام خمینی(ره)، واژه‌ها رنگ اشک گرفتند، صداها بوی ایمان دادند، و همدلی در دل‌ها جوانه زد.