وقتی «شعر» جای «شعار» را میگیرد
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-17 12:34:37
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو اتفاقات بزرگ، در مدت کوتاه به چشم میآیند و احتمالا در فرصتی فشرده و به صورت ویژه هم در کانون توجه و تحلیل قرار میگیرند، اما این اتفاقات کوچک، اما درست هستند که در بلندمدت اثرگذار میشوند و مگر جز این است که ذات «فرهنگ» و «هنر» آمیخته با همین موجز بودن و موثر بودن است؟ تغییر گرافیک و رنگبهرنگ شدن دیوارنگارهها در سطح شهر شاید در ظاهر نمودی تبلیغاتی و زودگذر داشته باشند، اما بهشرط طراحی هدفمند و بهرهگیری درست در بزنگاهها میتواند شمایل تام و تمام یک کنش فرهنگی و هنری را با ضریب رسانهای، به خود بگیرد.
اکران دیوارنگاره «لسان الغیب» در میدان ولیعصر (عج) تهران، به مناسبت روز بزرگداشت حافظ شیرازی، یکی از همین اقدامات ساده و کوچک است که علاوهبر ذات فرهنگی و هنرمندانهاش میتواند نقطه آغاز تغییری بزرگ در عرصه فرهنگ عمومی و شهری پایتخت شود. اما چرا و با چه ملزوماتی؟
محتوای دیوارنگاره «لسانالغیب» چیست؟
«در آستانه روز بزرگداشت شاعر و عارف بزرگ حافظ شیرازی از جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) رونمایی شد.» این خبر یک خطی معطوف به رونمایی از یک طراحی ساده، اما چشم نواز از همنشینی شاعران معاصر ایران پای درس لسانالغیب حافظ شیرازی منتشر شد. انتخاب یک مناسبت درست برای یک کنشگری فرهنگی در کنار اولویت دادن به نگاه هنرمندانه نسبت به کلیشههای تاریخگذشته، خروجی این تصمیم را به یکی از پربسامدترین طراحیهای نصب شده بر این دیوارنگار تبدیل کرد.
دیوارنگارهای که سالهاست در بزنگاههای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی، به تریبونی برای کنشگری سازمان رسانهای اوج تبدیل شده است و هر از گاهی طراحیهای درجشده بر روی آن، خبرساز و مهمتر از آن جریانساز میشود. طراحی «لسانالغیب» بلافاصله پس از نصب موردتوجه محافل فرهنگی، هنری و رسانهای قرار گرفت. بهخصوص که در این طرح که حافظ در نقطه کانونی آن قرار دارد، شمایل شاعرانی بنام همچون ملک الشعرای بهار، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، نیما یوشیج، پروین اعتصامی، محمدحسین شهریار، قیصر امین پور، فروغ فرخزاد، سپیده کاشانی، سهراب سپهری و طاهره صفارزاده هم به تصویر کشیده شده و در میان آنها حتی گوته، بهعنوان شاعر بنام آلمانی و از حافظشناسان شهیر هم حضور دارد.
در واکنش به این طرح، هرچند برخی کنشگران رسانهای سراغ حاشیههایی همچون تمهید بصری به کار گرفته شده برای به تصویر کشیدن چهره فروغ فرخزاد بدون اصرار برای بازتکرار کلیشههای رسمی و شعارزده در حوزه حجاب رفتند، اما بیش از حواشی، متن این تصویر مورد تحسین و توجه قرار گرفت.
برتری «شعر» بر «شعار»
اما نکته کلیدی در طراحی این دیوارنگاره که میتوان امید داشت در فرآیند تولید و عرضه این دست از آثار مرتبط با فرهنگ عمومی در سطح شهر، موردتوجه قرار بگیرد، عبور از شعارزدگی و تکیه بر گنجینه ملی «شعر» است. درج این بیت همهفهم استاد شهریار در حاشیه تصویر شاعران ملی، موثرترین و عمیقترین ادای دین برای حضرت حافظ به حساب میآید؛ «ثنا خوان توام تا زندهام، اما یقین دارم، که حق، چون تو استادی، نخواهد شد ادا حافظ»
فارغ از خوش سلیقگی طراحان این طرح در بهکارگیری این بیت، آنچه در فرآیند ارتباطی میان دیوارنگاره با عابران شهر حائز اهمیت است، مواجه کوتاه، اما عمیق آنها با «شعر» است. هر چند در باور عمومی و نگاه رسمی نسبت به دیوارنگاره، همواره این بستر فرصتی برای بازنمایی و ضریب دادن به شعارها فرض میشود، جایگزینی یک شعر اصیل فارسی به جای شعار، تأثیرگذاری و ارزش محتوایی این طرح را چندبرابر کرده است.
دیواری که رسانه شد
آنچه در این گزارش مرور کردیم مرتبط با یکی از طرحهای نصب شده بر دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) تهران است. دیوارنگارهای عظیم که سالهاست با پشتیبانی سازمان اوج، به یک تریبون رسانهای تأثیرگذار و پربسامد تبدیل شده است. «لسان الغیب» طرحی هوشمندانه و درست است که میتوانست در قالب بیلبوردهای متنوع و متعدد شهری به مصرف گذاشته شود، اما همین جانمایی واحد و یگانه، کارکردی بس پررنگتر و عمیقتر به آن بخشیده است و به همین دلیل میتوان این دیوارنگاره را بهعنوان یک رسانه، مورد تحلیل و بررسی قرار داد؛ این ظرفیت ویژهای است که به پشتوانه قلم هنرمندان و ذوق طراحان، میتواند مضامین و مفاهیم مهمی را در قالب گرافیک و تصویر، به متن جامعه مخابره کند و بیراه نیست اگر بگوییم که به پشتوانه ضریب نفوذ رسانهای آن، گاهی دامنه اثرگذاریاش نه فقط فراتر از میدان ولیعصر (عج) که گاه فراتر از پایتخت رفته و گسترهای به وسعت یک کشور را تحتتأثیر خود قرار میدهد.
استفاده هدفمند و بهرهگیری حسابشده از این ظرفیت در بزنگاهها، میتواند مناسبتها را به خدمت فرهنگسازی عمومی درآورد و شعارها را به ماده خامی برای تقویت شعور ملی تبدیل کند؛ درست مانند طراحی و نصب دیوارنگاره «لسان الغیب».