• ترند خبری :
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ | SAT 11 Oct 2025
رساینه

اقناع یا فریب؟ مرز باریک مولفه های روانشناسی اجتماعی در رسانه


اقناع یا فریب؟ مرز باریک مولفه های روانشناسی اجتماعی در رسانه

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، رسانه‌ها به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزار‌های شکل‌دهی به افکار عمومی، همواره از علوم رفتاری و روان‌شناسی اجتماعی برای تأثیرگذاری بر مخاطبان بهره گرفته‌اند و با به کارگیری مولفه‌های این علوم، قدرتی بی بدیل در شکل‌دهی به افکار عمومی دارند؛ و می‌توانند در راستای آگاهی بخشی و ارتقاء فرهنگی اقدامات موثری داشته باشند. از سوی دیگر این قدرت، اگر بدون نظارت اخلاقی و آگاهی مخاطب به‌کار گرفته شود، می‌تواند به ابزاری برای تحریف، کنترل و آسیب‌رسانی تبدیل شود. شناخت این مولفه‌ها، تکنیک‌ها و آسیب‌های احتمالی آنها، گامی مهم در مسیر ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی جامعه است.

یکی از مهم‌ترین مولفه‌های ارتباطی در تعاملات انسانی اقناع است. اقناع در روانشناسی اجتماعی به فرآیندی گفته می‌شود که طی آن فرد یا گروهی تلاش می‌کند نگرش، باور یا رفتار مخاطب را از طریق ارائه پیام، تغییر دهد. رسانه‌ها همواره برای این مسئله از مولفه‌های متعددی استفاده می‌کنند، «نفوذ اجتماعی»، «هم‌سانی»، «ترغیب هیجانی» و «تغییر نگرش» بخشی از شناخته شده‌ترین مولفه‌هایی است که مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نفوذ اجتماعی؛ تاثیر اعتبار بخشی به پیام

نفوذ اجتماعی به تأثیرگذاری افراد یا گروه‌ها بر رفتار، نگرش یا باور‌های دیگران اشاره دارد. رسانه‌ها با استفاده از چهره‌های مشهور، کارشناسان یا افراد مرجع، پیام‌های خود را معتبرتر جلوه می‌دهند.

مثل تبلیغ یک محصول آرایشی توسط یک بازیگر محبوب یا توصیه یک پزشک در برنامه تلویزیونی برای مصرف دارویی خاص که در واقع مخاطبان براساس اعتماد یا جذابیتی که فرد تبلیغ کننده دارد، نسبت به تهیه محصول یا پذیرفتن موضوع راغب می‌شوند درحالی که شاید اگر همان عرضه کردن توسط یک فرد ناشناخته انجام می‌شد، خیلی کم‌تر مورد توجه قرار می‌گرفت.

همرنگی؛ هم نوایی با جمع

تمایل افراد به تطبیق رفتار و نگرش خود با گروه یا جامعه برای پذیرش اجتماعی یا اجتناب از طردشدن. رسانه‌ها با نمایش مکرر رفتار‌های خاص، سبک‌های زندگی، ترند‌ها و دیدگاه‌های غالب، نوعی ((نرم اجتماعی)) ایجاد می‌کنند. مخاطب نیز برای احساس تعلق یا تایید اجتماعی، به طور ناخودآگاه به این الگو‌ها گرایش پیدا می‌کنند.

به‌طور مثال شبکه‌های اجتماعی تلاش می‌کنند با نمایش زندگی‌های بی نقص و یا رواج مدگرایی و افزایش مصرف‌گرایی، باعث شوند که کاربران برای همرنگی با آنها، رفتار‌های مشابهی را تقلید کنند که این موضوع با تضعیف فردیت و استقلال فکری، افزایش فشار اجتماعی پنهان و همین طور اضطراب در زندگی افراد خواهد شد.

ترغیب هیجانی؛ وقتی احساسات تصمیم می‌گیرند

ترغیب هیجانی زمانی صورت می‌گیرد که با تاثیرگذاری بر روی احساسات مخاطب تلاش می‌شود که بر روی تصمیمات فرد تاثیری گذاشت، هیجان‌هایی مثل شادی، ترس، خشم می‌تواند مخاطب را به طور مستقیم درگیرکند و توجه او را جلب کند. درواقع پیام‌هایی که بارهیجانی دارند، بیشتر در ذهن مخاطب باقی می‌مانند و احتمال پذیرش آنها بیش‌تر است و مقاومت ذهنی فرد را کاهش می‌دهد.

مثل زمانی که یک شرکت بیمه با نشان دادن صحنه‌های دل خراش یک تصادف تلاش می‌کند با برانگیختن هیجانات مخاطب، اهمیت بیمه کردن را در ذهن او پررنگ کند.

کمیابی و فوریت؛ اقناع با طعم اضطرار

مولفه‌های کمیابی و فوریت از موثرترین عناصر اقناع هستند که در اثر کمیابی با ایجاد احساس محدودیت زمانی یا منابع، مخاطب را به تصمیم گیری سریع‌تر و پذیرش پیام ترغیب می‌کنند. در واقع با این اقدام ارزش آن کالا یا منابع را در ذهن مخاطب افزایش می‌دهد و به علت ترس از دست دادنی که تجربه می‌کند، راغب می‌شود که زودتر تصمیم بگیرد. مثل زمانی که فقط تعداد محدودی از یک کالا مهم یا مورد نیاز باقی مانده است.

در اثر فوریت تاکید بر محدودیت زمانی برای انجام یک اقدام یا بهره برداری از یک فرصت انجام می‌شود که فرد را به کاهش تعلل و ناخیر در تصمیم گیری مجبور می‌کند. مثل زمانی که فرد فقط تا پایان روز امکان خرید دارد یا تنها تا ۲۴ ساعت آینده کد تخفیفی بر روی محصولی اعمال می‌شود.

ازآسیب شناسی استفاده از این مولفه‌ها تا ارائه راهکار 

شناخت مولفه‌ها و تکنیک‌هایی که به اقناع مخاطب کمک می‌کنند، برای سازندگان و مخاطبان در تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، نقش بسزایی دارد، اما گاهی این تاثیرگذاری می‌تواند روندی غیراخلاقی یا منفی را در پیش بگیرد.

مثل زمانی که تحریف واقعیت و شکل‌گیری ادراک کاذب رسانه‌ها با استفاده از تکنیک‌های اقناعی، گاه تصویری تحریف‌شده از واقعیت ارائه می‌دهد. برای مثال، بزرگ‌نمایی یک رویداد یا سانسور اطلاعات مخالف می‌تواند منجر به شکل‌گیری ادراک نادرست در ذهن مخاطب شود.

همچنین تضعیف استقلال فکری با استفاده مکرر از چهره‌های مرجع و تأکید بر همرنگی اجتماعی، مخاطب را به پذیرش بی‌چون‌وچرای پیام‌ها سوق می‌دهد.

از سوی دیگر ایجاد اضطراب و ترس اجتماعی رسانه‌ها با بهره‌گیری از ترغیب هیجانی، گاه احساساتی، چون ترس، ناامنی یا خشم را در جامعه تشدید می‌کنند. این امر می‌تواند به بروز رفتار‌های افراطی، قطبی‌شدن جامعه و کاهش سلامت روانی منجر شود..

افزون برآن، استفاده از تصاویر و روایت‌های تکراری درباره گروه‌های خاص اجتماعی، قومی یا مذهبی می‌تواند به تقویت کلیشه‌ها و تعصبات منجر شود. این امر نه‌تنها مانع هم‌زیستی مسالمت‌آمیز می‌شود، بلکه زمینه‌ساز تبعیض و خشونت نیز هست.

بنابراین، برای کاهش آسیب‌های ناشی از استفاده ابزاری رسانه‌ها از این مولفه ها، راهکار‌هایی نظیر افزایش سواد رسانه‌ای مخاطب، شفاف سازی منابع و اهداف پیام‌ها، تقویت رسانه‌های اخلاق مدار، آموزش تفکر انتقادی در نظام آموزشی، نظارت نهاد‌های تخصصی برمحتوای رسانه‌ای، بخشی از موثرترین اقداماتی است که در این راستا می‌توان انجام داد.