محمدرسول صفری: با افتخار نقش دست راست آقا مهدی زینالدین را بازی کردم/از خاک قم تا خط مقدم
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-19 17:22:10
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، محمدرسول صفری، بازیگر فیلم «مجنون»، در نقش شهید جواد دلآذر که از فرماندهان عملیات لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) و دست راست آقا مهدی زینالدین بود، ایفای نقش کرد، در گفتگو با SNNTV گفت: اصالت قمی و لهجهاش باعث شد به شخصیت شهید نزدیکتر شود و در این فیلم، جنگ را واقعی، انسانی و همراه با عاطفه نشان دهد. صفری تأکید دارد که دلآذر عاشق خاک و مردمش بود و در یکی از احساسیترین سکانسهای فیلم، با رزمندگان بیستودو نفره همراه شد تا یاد شهدا زنده بماند.
با افتخار نقش یک قهرمان واقعی را بازی کردم
بازیگر فیلم «مجنون» در مورد نقشش هم توضیح داد: من با افتخار نقش شهید بزرگوار جواد دلآذر را در فیلم مجنون بازی کردم. ایشان فرمانده عملیات لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) بودند و به نوعی میگفتند دست راست آقا مهدی زینالدین.
شهید دلآذر انسان بسیار بزرگی بود؛ وطنپرست، باهوش، قاطع در تصمیمگیری و از نظر روحی، چهرهای خاص در میان همرزمانش داشت. در جمع به او میگفتند «جواد خمپاره» چون در یکی از عملیاتها چند ساعت بهتنهایی با چند خمپاره انداز، خط مقدم را نگه داشته بود تا نیروها برسند. دشمن فکر کرده بود آنسوی خط یک لشکر مستقر است، در حالی که تنها جواد دلآذر ایستاده بود.
برای نزدیک شدن به نقش با همرزمان شهید حرف زدم
وی افزود: من اصالتاً قمیام و لهجه قمی را میدانستم، همین باعث شد شباهت و شبیهسازی نقشم به شهید واقعی بیشتر شود. برای آماده شدن، با افراد زیادی که او را میشناختند صحبت کردم. با همرزمان شهید دلآذر گفتوگوهای متعددی داشتم، چون دوست داشتم از زبان آنها روح واقعیاش را بشناسم.
کتاب خاصی دربارهاش نخواندم، اما روایتهای زنده از اطرافیانش برایم از هر کتابی ارزشمندتر بود. جالب است که مزار پدرم هم در گلزار شهدای قم، چند قبر آنطرفتر از مزار شهید دلآذر است. همیشه ارتباط خاصی با آن فضا داشتم، و همین نزدیکی، حس عمیقی از آشنایی و تعلق در من ایجاد کرد.
مجنون تصویر واقعی جنگ است، نه کلیشهای
محمدرسول صفری در مورد تصویری که فیلم مجنون ارائه میدهد گفت: من از نتیجهی فیلم بسیار راضیام. واقعیت این است که کارگردان، مهدی شاهمحمدی، تسلط فوقالعادهای بر فضای جنگ دارد. او سالها مستندساز جنگ بوده و دقیق میداند که جنگ را چگونه باید روایت کند.
وی بیان کرد: در مجنون برخلاف بسیاری از فیلمهای کلیشهای دفاع مقدس، جنگ فقط انفجار و خاک و دود نیست؛ در جنگِ این فیلم، خانواده، عاطفه، رحم و مهربانی وجود دارد. ما رشادت را در کنار انسانیت میبینیم. همین عمق احساسی و شناخت درست از واقعیت، باعث شد ما بازیگرها بتوانیم بهتر در نقش فرو برویم و به شخصیتها نزدیکتر شویم.
جواد عاشق وطن بود، بیهیچ چون و چرا
محمدرسول صفری با عنوان اینکه برایم همیشه جذاب است که نقش قهرمانی را بازی کنم که عاشق خاک و وطنش بوده، تأکید کرد: جواد دلآذر از آن آدمها بود. یکی از همرزمانش برایم تعریف کرد: اوایل جنگ به جواد گفته بود که عراقیها در جنوب پیشروی کردند. جواد با شور و صراحت جواب داده بود: «کِی بریم؟!» همین. هیچ فکر و مکثی در کارش نبود. برایش مسئله، فقط دفاع از وطن بود. اینکه دشمن آمده بود کنار زن و بچهی مردم، برایش کافی بود تا تصمیم بگیرد برود. این تصمیم از ایمان میآمد، از غیرت، از عشق واقعی به خاک.
ما هنوز کار داریم
این بازیگر در با اشاره به یکی از مصاحبههای قدیمی شهیدی که نقشش را بازی میکرد تعریف کرد؛ خبرنگاری به جواد دلآذر میگوید: «آقا جواد، خیلی مبارکه! عملیات پیروز شد، حرفی ندارید؟» و او پاسخ میدهد: «نه، الان نه... اجازه بده ما بصره رو بگیریم. ما هنوز کار داریم.» این جمله برای من عجیبترین و الهامبخشترین بخش زندگیاش بود. هیچ غرور و توقفی نداشت؛ تمام وجودش حرکت بود. همین روحیه را سعی کردم در بازیام منتقل کنم.
سکانس بیستودو نفر؛ صحنهای که هنوز در ذهنم زنده است
وی همچنین توضیح داد: یکی از سختترین و احساسیترین سکانسهای فیلم، صحنهای بود که بیستودو نفر از نیروها راهی عملیاتی میشوند که احتمال بازگشت در آن نزدیک به صفر است. در پایان، من بهعنوان جواد دلآذر، اولین کسی هستم که به آقا مهدی زینالدین میرسم و پلاکهای شهدا را یکییکی تحویل میدهم. آن لحظه نه بازی، که زندگی بود. من واقعاً حس میکردم دارم یاد و حضور آن بیستودو نفر را زنده نگه میدارم.
این نقش برای من فقط بازی نبود
در پایان، صفری با احساسی آشکار میگوید: «برای من، این نقش فقط بازی نبود؛ نوعی زیستن بود. من افتخار میکنم که توانستم حتی لحظهای در پوست قهرمانی فرو بروم که عشق، وطن، ایمان و انسانیت را همزمان در دل داشت.»