هوش مصنوعی از من معذرت‌ خواست

همشهری آنلاین - علی‌الله سلیمی: «وضعیت سفید» سریال محبوب سال‌های نه‌چندان دور، خاطره فراموش‌نشدنی دهه شصتی‌ها، سریال مشحون از آدم‌ها و جاها و قصه‌های آشنا. نویسنده این سریال و تعدادی از فیلم‌های دیگر، مهمان برنامه«صد» شد؛ هادی مقدم دوست، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون. امید مهدی نژاد، شاعر و مجری برنامه «صد» تلویزیون همشهری با هادی مقدم دوست گفت‌وگو کرده که گزیده‌ای از این برنامه را با هم مرور می‌کنیم. مقدم دوست را پدرم انتخاب کرد. بعد از تغییر نام خانوادگی قبلی. پدربزرگش به «مقدم» معروف بود. یعنی مهم‌تر از این‌که نام خانوادگی اش باشد به همان «مقدم» معروف بود. نویسندگی و فیلمسازی و سینما و تدریس و کلاً کارهای مربوط به این حوزه. همه کارهایم با «نوشتن» مرتبط بوده و هست. من برای تامین امرار معاش هیچ کاری با این تعریف که می گویید نکرده ام. هر کاری که کرده‌ام در حوزه نوشتن بوده و دلخواه من بوده است. نه اصلا. اما یادم می آید از دوران بچگی من این کار را به نوعی شروع کردم. از مجله خواندن. کسب اطلاعات درباره دنیای فیلمسازی و مسایل مربوط به آن. دو تا تصویر از این موضوع در ذهنم هست. یکی از آن‌ها، دیدن فیلم «دختر گلفروش» در تالار وحدت است. دیگری هم دیدن فیلمی در سینمای میدان فلسطین. دقیقاً یادم نیست که کدام برای بار اول بوده است. از قصد مجبورش کردم معذرت خواهی کند. این کار را هم کرد. چون نسجیده حرف زده بود. بیشتر مشغول مشاهده‌ هستم. ارتباط هم خوب است اما اگر خیلی درگیر آن باشی، مشاهده را زهرمار آدم می‌کند. من دوست دارم بیشتر مشاهده کنم. دارد سعی خودش را می کند که همه چیز را نشان دهد. تجربه، نشان دادن تجربه. تبلیغات ساندویچ است. عالی. انشاالله. مفهوم هجران را یاد آدم می‌آورد. مهاجر بودن در نوشته هایش حس می شود. باعث شده خیلی ها اشعار خوب ما را حفظ شوند. خیلی هنرمند. مثل غواص عاشق و شیفته است که دنبال مروارید برای ساخت جواهر است. هنرمند باارزش. کارهایش من را یاد موزه مردم شناسی می اندازد. شخصیت های آثار ایشان را می شود در موزه مردم شناسی قرار داد و نگه داری کرد. فوتبالیست و هنرپیشه. کار می‌کنم! عبارت فیلمفارسی، تعبیر بار منفی با خود دارد. با این حال، فیلمفارسی های بعد از انقلاب بدتر است. داریوش مهرجویی. من فیلمنامه نویسی را از کارگردانی جدا نمی دانم اما رابطه ام کلا با نوشتن بهتر است. به نظرم کارگردانی هم به نوعی نوشتن است. حتی طراحی صحنه هم یک جور نوشتن است. طراح صحنه اول می نویسد که صحنه چه طوری طراحی شود. من بر اساس ملاک های خودم که در دلم دارم انتخاب می‎کنم. فرمان آرا . بهمن فرمان آرا. پس من ملاکم را در دلم تغییر دادم. مرحوم کیومرث پوراحمد. باز هم ملاکم را عوض می کنم. مرحوم کیومرث پوراحمد. این بار هم ملاکم را در دلم عوض می کنم. مرحوم کیومرث پوراحمد. با همان ملاک های قبلی در دلم، مرحوم کیومرث پوراحمد. با یک ملاک دیگر، بهرام بیضایی. با همان ملاک قبلی، بهرام بیضایی. با ملاک جدید، اصغر فرهادی. با یک ملاک جدید، عباس کیارستمی. با ملاکم، داریوش مهرجویی. خیلی زیاد غمگین می شو و شاید چیزی هم بنویسم. سعی.