وداع با «پدر صمیمی تلویزیون ایران»؛ محمد کاسبی درگذشت
خبرگزاری دانشجو - 1404-07-21 09:01:49

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، محمد کاسبی در ۴ خرداد ۱۳۳۰ در کوچه آبشار خیابان ری تهران متولد شد و دوران کودکی و نوجوانیاش را در محله نازیآباد گذراند.
تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در مدارس رازی، الهی، فاتح و رستاخیز به پایان رساند و در سال ۱۳۵۰ دیپلم گرفت. همان سال در رشته پزشکی پذیرفته شد، اما بهدلیل علاقه به تئاتر، از پزشکی انصراف داد و پس از پایان خدمت سربازی، در رشته بازیگری و کارگردانی سینما و تئاتر در دانشکده هنرهای دراماتیک پذیرفته شد.
از سیزدهسالگی با گروه تئاتر کاخ جوانان در میدان راهآهن فعالیتش را آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰ بهطور رسمی وارد اداره تئاتر تهران شد. در دوران تحصیل، در نمایشهای متعددی از جمله «یک نمایش طولانی» (جعفر والی)، «مدا» (منیژه معامدی)، «مهتابی برای محرومین» (شهناز جابریزاده)، «مترسکها در شب»، «در مه بخوان» و «بهترین بابای دنیا» ایفای نقش کرد.
از تئاتر تا تاسیس حوزه هنری؛ نقشآفرینی در پایهگذاری هنر انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کاسبی با جمعی از هنرمندان جوان، در تأسیس «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» نقش مؤثری ایفا کرد؛ مرکزی که بعدها به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام یافت.
او همچنین مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را پایهگذاری کرد و مدتی نیز مسئول واحد نمایش رادیو بود.
کاسبی در سال ۱۳۶۰ تمام مسئولیتهای اداری خود را رها کرد و تمرکزش را بر تولید آثار هنری برای حوزه هنری گذاشت. نخستین تجربه سینماییاش در همین دوره، حضور در فیلم «توبه نصوح» ساخته محسن مخملباف بود.
درخشش در سینما؛ از «بدوک» تا «پدر» و «دیوار»
کاسبی نخستین بار در فیلم «توبه نصوح» (۱۳۶۱) جلوی دوربین رفت و پس از آن در آثاری، چون «دو چشم بیسو»، «بایکوت»، «بحران»، «بدوک»، «پدر»، «کمین»، «برادههای خورشید»، «دیوار»، «رفقای خوب» و «آسمان هشتم» ایفای نقش کرد.
نقشآفرینی در فیلم «پدر» ساخته مجید مجیدی در سال ۱۳۷۴، او را به اوج شهرت هنری رساند و برای همین فیلم، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را بهدست آورد.
او پیشتر برای فیلم «بدوک» (۱۳۷۰) نامزد همین جایزه شده بود و بار دیگر نیز در سال ۱۳۸۶ برای فیلم «دیوار» مورد توجه هیئت داوران قرار گرفت.
در سال ۱۹۹۷ نیز از کشور مالزی، تندیس بهترین بازیگر سینمای قاره آسیا برای بازی در فیلم «پدر» به او اهدا شد.
بازیگر، نویسنده و کارگردان؛ مرد چندوجهی سینمای متعهد
محمد کاسبی علاوه بر بازیگری، دستی توانمند در نویسندگی و کارگردانی داشت. او فیلمهای «قاصد» (۱۳۶۸) و «شنا در زمستان» (۱۳۶۸) را نوشت و کارگردانی کرد و برای فیلمنامه «شنا در زمستان» از جشنواره معلم لوح تقدیر گرفت.
از دیگر فیلمنامههای او میتوان به «راز سهراب» و «خانه» اشاره کرد که در بنیاد فارابی ثبت شدهاند.
در حوزه نمایشنامهنویسی نیز دو اثر مهم او، «زالو» و «بایگانی» هستند که دومی در جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس تقدیر شد.
چهره محبوب تلویزیون؛ از «خوش رکاب» تا «دادستان»
محمد کاسبی از اواسط دهه ۶۰ با مجموعه «مرگ دیگری» وارد قاب تلویزیون شد و در دهههای بعد به یکی از شناختهشدهترین چهرههای تلویزیونی بدل شد.
در کارنامه تلویزیونی او، مجموعههای پرمخاطبی چون:
خوش رکاب (کارگردان: علی شاهحاتمی) /خوش غیرت (ادامه خوش رکاب) /خوشنشینها (سعید آقاخانی) /سه در چهار (مجید صالحی) /زنبابا (سعید آقاخانی) /صاحبدلان (محمدحسین لطیفی) /تا صبح/فراموشی/مریم مقدس/ (خوب، بد، زشت) /بچه مهندس (فصل اول) /دادستان (مسعود دهنمکی) /معما/حانیه
او در این آثار اغلب نقشهایی صادق و مذهبی ایفا میکرد که با روحیه مردم کوچه و بازار همدل بود؛ نقشی که بیش از هر چیز در سریال «خوش رکاب» به یادها ماند.
حضور در سینما؛ از «تحفهها» تا «اخراجیها»
محمد کاسبی در سینما نیز چهرهای فعال و پرکار بود. از جمله آثار شاخص او میتوان نام برد:
تحفهها، پرواز در شب، اخراجیها، پرنده کوچک خوشبختی، دو نفر و نصفی، خوابگاه دختران، صبح روز بعد، دوشیزه، و روزی روزگاری.
او معمولاً نقشهایی اخلاقمدار، پدرانه و مردمدوست را برعهده داشت و همین باعث شد از محبوبترین بازیگران بین نسلهای مختلف باشد.
مسئولیتهای فرهنگی و داوریهای هنری
کاسبی علاوه بر فعالیتهای هنری، در دهها شورای تخصصی و جشنواره حضور داشت:
_عضو شورای بازبینی و صدور پروانه فیلمهای سینمایی وزارت ارشاد
_ عضو شورای فیلمنامه بنیاد سینمایی فارابی
_عضو شورای نمایش فرهنگستان هنر
_دبیر جشنواره سینمای دفاع مقدس
_دبیر جشنواره تئاتر
دفاع مقدس
_داور جشنوارههای فجر، فیلم کودک و نوجوان اصفهان، تئاتر مقاومت، تئاتر خیابانی و تئاتر دانشجویی کشور
نگاه اجتماعی و دغدغههای انقلابی
محمد کاسبی در سالهای پایانی عمر نیز اهل سکوت نبود. او در گفتوگوهای رسانهای درباره مسائل اجتماعی و سیاسی کشور صریح سخن میگفت و از هنر متعهد دفاع میکرد.
در گفتوگویی در شهریور ۱۴۰۴ درباره جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل گفته بود:
«در این کشور ۸ سال جنگ بود و مردم با دست خالی مقاومت کردند، آنوقت توقع داشتند امروز مردم به خیابان بیایند؟ هنر باید در خدمت مردم باشد، نه هیاهو.»
او همچنین در برنامه «چهلتیکه» درباره شهید قاسم سلیمانی گفت:
«من عاشق چشمهای سردار سلیمانی بودم، چشمهایی که خمار عشق بود. سردار دلها بود، خیلی نامردی کردند، اما در مسلخ عشق جز نکو را نکشند.»