• ترند خبری :
سه‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴ | TUE 14 Oct 2025
رساینه

آمنه بهرامی، ۲۱سال بعد از اسیدپاشی | قرار بود اگر قصاص کنم ۵۰۰هزار دلار بگیرم | در بارسلون همسایه مسی و اینیستا بودم


همشهری آنلاین - حوادث: روز ۱۲ آبان ۱۳۸۳ یکی از تلخ‌ترین و در عین حال جنجالی‌ترین حوادث مربوط به اسیدپاشی در تهران اتفاق افتاد و در جریان آن دختری ۲۷ ساله‌ قربانی خشم پسری شد که به ظاهر عاشقش بود. پسر جوان بعد از اینکه از دختر خواستگاری کرد و جواب رد شنید، روی او اسید پاشید و زیبایی و بینایی‌اش را گرفت. این حادثه زندگی دختر جوان را وارد مرحله تازه‌ای کرد. او همزمان با تلاش برای درمان تلاش‌هایش برای مجازات اسیدپاش را هم ادامه داد و او را تا یک قدمی قصاص پیش برد اما در نهایت او را بخشید تا نامش برای همیشه ماندگار شود. این دختر جوان کسی نبود جز آمنه بهرامی‌نوا. او ۲۱ سال بعد از این حادثه تلخ مهمان برنامه سرنخ در تلویزیون همشهری بود و از ناگفته‌های زندگی‌اش گفت که چکیده آن را در ادامه می‌خوانید. مدتی بعد از حادثه تلخی که برایم اتفاق افتاد طول کشید تا بتوانم خودم را پیدا کنم. من باید زندگی می‌کردم و همه تلاشم را به‌کار گرفتم که به زندگی عادی برگردم. هرچند هیچ‌چیز دیگر مثل قبل نشد اما من همه تلاشم را انجام دادم. چند نفری قبل از من و چند نفر دیگری بعد از من قربانی اسیدپاشی شدند، اما متأسفانه دیگر هیچ‌کس آنها را به یاد نمی‌آورد. چون بیشتر آنها یکی پس از دیگری گوشه‌گیر و خانه‌نشین شدند. من ولی همیشه برای زندگی بهتر تلاش کردم و تا جایی که بتوانم به این تلاش ادامه می‌دهم. سعی کردم رابطه خوبی با مردم و رسانه‌ها داشته باشم و این ارتباط را حفظ کنم. شاید همین باعث شده که با گذشت ۲۱سال از حادثه تلخی که برایم اتفاق افتاده هنوز هم در کوچه و خیابان خیلی‌ها من را می‌شناسند. چندماه قبل فرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت من یکی از فوتبالیست‌های معروف ایرانی هستم. دچار نابینایی و کم‌بینایی شدم و می‌خواهم برای درمان به جایی که شما درمان را انجام داده‌اید بروم. من هم اسم و مشخصات پزشکانم در اسپانیا را دادم و درباره شرایطی که چطور می‌شود برای درمان به بارسلون رفت را توضیح دادم. وقتی حرف‌هایم تمام شد می‌خواستم خداحافظی کنم که گفت یک لحظه صبر کن. من ۱۰سال آرزو داشتم که با تو صحبت کنم که ناگهان فهمیدم فردی که تماس گرفته مجید، همان فرد اسیدپاش است. صدایش برایم آشنا بود و ناگهان همه خاطرات تلخ این ۲۱سال برایم تداعی شد. او قبل از این حتی یک‌بار هم با من صحبت نکرده بود. او در تصوراتش با من حرف می‌زد و من را دوست داشت؛ اما حتی یک‌بار هم در این‌باره صحبتی نکرده بود. بعد از این تماس تلفنی با دفتر آقای اژه‌ای تماس گرفتم و با مسئول دفترشان صحبت کردم. گفتند هر اتفاقی که افتاده با شماره فردی که تماس گرفته بود را دقیق بنویس و بیاور. من هم همه را بردم تحویل دادم و قرار است در این‌باره تحقیقات انجام شود. وقتی پرونده در حال رسیدگی بود از آمریکا چند نفر برای ساختن فیلم سراغم آمدند که یکی از آنها دخترخوانده آلپاچینو به نام مونیکا آرنا بود. آنها به شرط اینکه حکم را اجرا کنم و آنها فیلم بسازند به من پیشنهاد پرداخت ۵۰۰هزار دلار کردند اما من حکم را اجرا نکردم و حاضر نشدم این پول را قبول کنم. بعد از آن وقتی که من عامل اسیدپاشی را بخشیدم، از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آلمان سراغم آمدند و پیشنهاد ساخت فیلم از روی زندگی من را دادند. آنها گفتند به‌خاطر این فیلم ۲۵۰هزار یورو همراه با ۴درصد از فروش را به من می‌دهند. گفتند که فعلا با کسی صحبت نکن تا قرارداد نهایی شود. به من ۱۰هزار یورو دادند و من منتظر بودم که کار شروع شود. ۳‌ماه مانده بود به شروع ساخت فیلم دوستانم تماس گرفتند و گفتند که فیلمی شبیه داستان زندگی تو ساخته شده و در فرانکفورت نمایش داده شده است. این فیلم را آقای درمیشیان ساخته بود. اسمش لانتوری است. من پیگیری کردم و افرادی که از آلمان به من پیشنهاد ساخت فیلم داده بودند انصراف دادند و گفتند داستان زندگی تو سوخته است. من هم آمدم ایران و ۳مرتبه شکایت کردم اما هر ۳بار رد شد و به جایی نرسید. این در حالی بود که آقای درمیشیان فیلم را از روی داستان زندگی من ساخته بود. چند سال قبل وقتی که برای درمان به بارسلون رفته بودم آپارتمان محل اقامتم نزدیک خانه تعدادی از بازیکنان باشگاه بارسلونا بود. یک روز با خواهرم به خانه می‌رفتیم که لیونل مسی و آندرس اینیستا را در آنجا دیدیم. با خواهرم به سمت آنها رفتیم. مسی سریع رد شد و رفت اما اینیستا ایستاد و با ما صحبت کرد. دو تا فرزند داشت. آنها را به من معرفی کرد. گفتم خانه شما هم اینجا نزدیک ماست؟ گفت نه خانه ما جای دیگر شهر است و باشگاه اینجا برای‌مان یک آپارتمان گرفته است. با هم عکس گرفتیم و خیلی آدم خوبی بود. اول که به قصاص محکوم شده بود که با بخشش من قصاص منتفی شد. او به چند سال حبس و ۶سال تبعید هم محکوم شده بود که بعد از مدتی شنیدم مشمول عفو رهبری شده است. برای پیگیری به دفتر رهبری رفتم و آنجا به من گفتند پرونده را باید در قوه قضاییه پیگیری کنم و کسی که دست به اسیدپاشی زده هم هرگز دچار عفو نمی‌شود. قصد دارم دوباره پرونده‌ام را پیگیری کنم و درخواستم را ارائه کرده‌ام. چون بخشش من به شرط دریافت دیه بود اما من دیه‌ای دریافت نکردم و با مشورت‌هایی که گرفتم از دوستانم اعلام کردند که من می‌توانم پرونده را پیگیری کنم تا حقم را از پسر اسیدپاش بگیرم.