پشت پرده نیت فریبکارانه آمریکا درمورد شرم الشیخ؛ تیری که به سنگ خورد | تئاتر رؤیاهای ترامپ و یک ادعای جدید درباره ایران
همشهری آنلاین - 1404-07-22 06:41:00
به گزارش همشهری آنلاین ، فرهیختگان نوشت: روز گذشته شهر ساحلی شرمالشیخ که خود روزگاری تحت اشغال رژیم صهیونی بوده و دوبار آن را تجربه کرده است، میزبان رهبرانی بود که برای خوشامد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و شرکت در نشست یکجانبه مرتبط با آتشبس غزه، راهی مصر شده بودند. قدرتهای شرقی، محور مقاومت و دو طرف جنگ در این نشست حضور نداشتند. از این رو نشست مزبور شبیه به جشنی بود که برای دلداری به ترامپ پس از ناکامی در کسب جایزه صلح نوبل برگزار میشد.
تحولات مرتبط با نشست شرمالشیخ ابعاد گستردهای دارند که در ادامه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
۱- ترامپ پیش از مصر به سرزمینهای اشغالی رفت تا بار دیگر تأکید کند در جنگ بیطرف نیست. در همین راستا او در پارلمان رژیم صهیونی اعلام کرد با هردرخواست نتانیاهو برای ارسال محمولههای سلاح موافقت کرده است.
۲- نتانیاهو تنها ساعاتی مانده به برگزاری نشست شرمالشیخ و در شرایطی که هیئتها وارد مصر شده و یا در مسیر بودند، ناگهانی به حضور در آن دعوت شد. این حرکت نشاندهنده نیت فریبکارانه آمریکا و احتمالاً هماهنگی با مصر برای پنهان نگاه داشتن این دعوت بوده است. بهسختی میتوان تصور کرد مصر که از دعوت نتانیاهو خودداری کرده بود، تنها در عرض چند دقیقه و در همان لحظاتی که ترامپ در خودرو همراه با نتانیاهو به سمت پارلمان در حرکت بود، نظر خود را عوض کرده باشد.
۳- نتانیاهو پس از آنکه دعوتش به مصر ناگهانی اعلام شد، در نهایت از حضور در نشست شرم الشیخ خودداری کرد. نقشه ترامپ و نتانیاهو آن بود که دیگران را در برابر کار انجامشده قرار دهند؛ بر این اساس بود که با انتشار خبر دعوت از نتانیاهو دو خبر متفاوت از تصمیم هیئت سعودی که وارد مصر شده بود، منتشر شد. یک خبر مبنی بر اینکه سعودیها در نشست با حضور نتانیاهو شرکت نمیکنند و خبری دیگر که در مصر میمانند. در سویی دیگر گفته شد هواپیمای رئیسجمهور ترکیه پس از اطلاع از دعوت و احتمال حضور نتانیاهو مسیر خود را تغییر داد؛ اما پس از قطعیشدن عدم حضور وی فرود آمد.
۴- بدون حضور ایران و حماس، روایت ترامپ از حل شدن و تسلیم منطقه در برابر خواست او غیرقابل قبول شد. منطقه در کلان وضعیت خود شاهد نبرد وجودی میان مقاومت و ائتلاف آمریکا -رژیم صهیونی است. درصورتیکه مقاومت دعوت حضور در نشست را رد کرد، ترامپ با اتکا به چه استدلالی میخواهد بگوید نبرد را به اتمام رسانده است و نشانهاش نشست شرمالشیخ است.
۵- یک هدف اصلی تحمیل فرایند عادیسازی از مسیر توافق آتشبس در غزه است. عملیات ۷ اکتبر و جنگ طوفان الاقصی روند عادیسازی را هدف گرفت و اگر آمریکا بخواهد نشان دهد پیروز شده، نیازمند پررنگتر کردن این روند است. درصورتیکه عادیسازی از رمق بیفتد، ادراکات نخبگانی و سپس عمومی طی ماهها و سالهای آینده، جنگ طوفان الاقصی را به عنوان پیروزی قطعی مقاومت خواهد شناخت.
۶- ترامپ میدانست که در نشست شرمالشیخ تملق حاضران از او به اندازه صهیونیستها نخواهد بود. از این رو برای رقم زدن نمایش ابتدا به تلآویو رفت. در جریان سخنرانی رئیسجمهور آمریکا در پارلمان رژیم صهیونی، نخست وزیر و رهبر اپوزیسیون در تملق از او کم نگذاشتند؛ اما اعتراض دو نماینده با متهم کردن سران دو دولت به نسلکشی این نمایش را ناتمام گذاشت.
۷- حضور الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان در نشست شرمالشیخ درحالیکه چند ماه قبل در کاخ سفید و در برابر ترامپ بر سر صلح تفاهم کرده بودند، برای متعدد و متوالی نشان دادن تحرکات ادعایی رئیسجمهور آمریکا در راستای صلح صورت گرفت. حضور این دو کشور در نشست شرمالشیخ در فقدان این دلیل، اقدامی بیهوده بود و احتمالاً دعوتی از آنها صورت نمیگرفت.
۸- لیست حاضران در نشست شرمالشیخ شامل کشورهایی است که همه در مراحل آخر درحال اعمال فشار بر رژیم صهیونی برای پایان دادن به جنگ بودند. تحرکات قطر و ترکیه به همراه کشورهای منطقه برای تولید فشار علیه رژیم صهیونی درپی حمله به دوحه، اقدام ۱۰ کشور اروپایی به رهبری فرانسه و انگلیس در بهرسمیتشناختن فلسطین، انعقاد پیمان دفاعی میان عربستان سعودی و پاکستان به دلیل عملی کردن تهدیدات تلآویو در محیط خلیجفارس حکایت از آن دارد که حاضران روابط خوبی را با صهیونیستها تجربه نمیکردند.
۹- ترامپ در طول سفر به منطقه ادعا کرد اگر تأسیسات هستهای ایران بمباران نمیشدند، توافق آتشبس در غزه امضا نمیشد. این ادعا از چند جنبه نادرست است. نخست آنکه پیش از جنگ ۱۲ روزه و حمله رژیم صهیونی و سپس آمریکا به ایران، یکنوبت در دولت ترامپ توافق آتشبس مشابهی میان حماس و تل آویو امضا شد؛ اما صهیونیستها با بهانهتراشی پس از مدت کوتاهی به جنگ بازگشتند. دومین موضوع به دلیل اصلی اتمام جنگ مربوط است. آتشبس مزبور بیش از آنکه توسط آمریکا بر حماس تحمیل شود، بر دولت نتانیاهو تحمیل شد. علاوه بر شخص نتانیاهو، ایتمار بن گویر و بتزلل اسموتریچ به عنوان دو ستون از سه ستون اصلی دولت در کنار نخستوزیر، بهشدت مخالف آتشبس و مفاد توافق بودند. این حماس نبود که به ادعای ترامپ بهخاطر تضعیف مقاومت منطقه کنار نشست، بلکه این آمریکا بود که تداوم جنگ در غزه در مقطع کنونی را به نفع خود و صهیونیستها ارزیابی نکرد.
۱۰- مرتبط کردن آتشبس در غزه با جنگ علیه ایران، نادیده گرفتن تمام ابعاد ماجراست. رئیسجمهور آمریکا برای آنکه میداند روایتش درباره شکست خوردن ایران کماکان برای بسیاری قابل قبول نیست، از هرچیزی استدلالی درباره شکست ایران میسازد.
غزه موضوع اصلی نشست شرمالشیخ عنوان شده اما تحولات مرتبط با درون این منطقه حکایت از جدایی میان این دو دارد. غزه خود را ذیل شرمالشیخ قرار نداد و نشان داد با زور و تحت معادلهها نیز ذیل آن قرار نخواهد گرفت.
۱- رفتار فلسطینیها نشانگر شکست نیست. آنچه درحال وقوع است بیشتر به پیروزی شباهت دارد. آوارگان پس از عقبنشینی صهیونیستها به مناطق اصلی محل زندگی خود بازمیگردند و با وجود شهدای بسیار، درحال استقبال از اسرای آزادشده هستند. در توازن مادی جنگ، غزه ویرانشده، ۶۷ هزار نفر شهید و ۱۷۰ هزار نفر زخمی دارد. در توازن معنوی و در ادراکات اما کفه برتری با ساکنان غزه است.
۲- اتفاقات پس از توقف جنگ، انعکاسی فراتر از غزه دارند. آزادی صدها اسیر در کرانهباختری که خارج از جنگ بوده، نشان میدهد سرریز موفقیتهای غزه باعث بهره بردن این منطقه نیز شده است.
۳- حماس توافق آتشبس را به صورت مشروط و با تأکید بر اصول پیشین خود پذیرفت. در شرایطی که ترامپ در تلآویو ادعای پیروزی کرد و برای تثبیت آن به مصر رفت، اقدامات حماس از عمل به آزادسازی اسرا، تا نصب مجدد مقامهای خدمات شهری و پاکسازی غزه از گروههای مسلح مزدور نشان میدهند خبری از برکناری این گروه از حکومت نیست.
۴- حضور اسرای آزادشده در کرانهباختری در وهله اول نشانه پیروزی غزه و در وهله دوم نشان دادن دین این منطقه بر گردن کرانه باختری است؛ موضوعی که میتواند باعث شود کرانهباختری از این پس نسبت به تحولات غزه واکنش بیشتری نسبت به گذشته نشان دهد.
۵- آمریکا برخلاف آنچه جریان دارد تهدید کرده که در راستای توافق، حماس از حکومت برکنار و خلع سلاح شده و نیروهای نظامی بینالمللی در غزه مستقر میشوند. این درحالی است که مقاومت منطقه از زبان یمن اعلام کرده اختیار سلاحش با حماس و جهاد اسلامی در غزه است و اگر به جنگ بازگردند، آنها نیز به میدان برمیگردند. امروز نهتنها توازن نظامی در غزه و محیط فلسطین اشغالی به حدی نرسیده که حماس خلع سلاح را بپذیرد بلکه در اتصال به محیط بیرونی قادر به موازنه و یا برهم زدن اوضاع است.
۶- حضور رهبران مبارز در کرانه ناگزیر مقاومت را تقویت و تشکیلات خودگردان را تضعیف میکند. آنچه از نظر موازنه نظامی در محیط فلسطین اشغالی در غزه تغییر کرده از مسیر تقویت کرانهباختری احیا میشود.
۷- ترامپ چه پیش از پذیرش آتشبس توسط حماس و چه پس از آن این گروه را به اقدامات سخت تهدید کرده و سپس به نوعی ادعا کرد حماس ترسیده است. این درحالی است که آمریکا و رژیم صهیونی در چند حوزه درحال مشاهده تحول در محور مقاومت بودند. تسلیح و بازسازی قوای نظامی ایران باعث شد تا نتانیاهو در تماس با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از او بخواهد به تهران اطلاع دهد که رژیم صهیونی خواهان حمله به ایران و جنگ مجدد نیست. این تماس درپی آن صورت گرفت که برخی معتقد بودند احتمال دارد ایران این بار به صورت پیشدستانه به فلسطین اشغالی حمله کند.
در درون محیط فلسطین اشغالی، پرتاب راکت در کرانهباختری به سمت شهرکهای صهیونیستنشین و پادگانهای نظامی در کنار پیدا شدن چند کارگاه ساخت راکت و محمولههای راکتی تحول دیگر بودند. همچنین تهدیدات جدید از سمت یمن به همراه بازسازی و ارتقای مقاومت لبنان خطرات دیگری را به تلآویو گوشزد کردند. این تحولات حکایت از وخامت اوضاع داشت و صهیونیستها با تصمیم آمریکا به سمت کاهش مقطعی سطح تنش و همچنین بستن موقت یک جبهه فرسایشی مبادرت کردند.