روایت یکی از اقوام «زهرا قائمی» از چگونگی قتل او: همسر مقتول به اموال او چشم داشت/ خواهرزاده قربانی شب حادثه با ما تماس گرفت و گفت «خالهام نفس نمیکشد، کبود است، نبض ندارد» / قاتل با دروغهای فراوان که من فلان شغل را دارم، جلو آمده بود، بعد فهمیدیم که راننده خاور بوده و اصلا سواد آنچنانی نداشته/ او دستگیر نشد، بلکه خودش را معرفی کرد
شوهر دخترعموی زهرا قائمی میگوید: نمیخواهم وارد جزئیات زندگی مرحوم بشوم؛ مشاجرهشان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشم داشت و اگر کلی بخواهید ثبت کنید، همین بود.