درباره ضرب و شتم دانش آموز قزوینی در مدرسه | نوشدارو بعد مرگ سهراب؟
اگرچه هر دو اتفاق از سوی نیروی انتظامی پیگیری و برای هر دو ضارب پرونده قضایی تشکیل شد اما دو پرسش اساسی در این باره وجود دارد که باید مسئولان نسبت به آن پاسخگو باشند و به جای برخورد پلیسی پس از وقوع فاجعه، اقدامات پیشگیرانه انجام دهند.
در مورد ضرب و شتم دانشآموز توسط مدیر مدرسه که اتفاق تکراری در تاریخ آموزش و پرورش است، چرا مسئولان ارشد این وزارتخانه در گزینشهای رسمی خود که از قضا بسیار پیچیده و چند لایه هم هست و تا کوچه و محله فردی که در آزمون استخدامی فرهنگیان قبول شده، ادامه مییابد و براساس آن، موارد زیادی را که نمره قبولی بالایی داشتهاند را رد میکنند، گزینه بررسی سلامت روان معلم، مدیر و در کل کادر مدرسه را قرار نمیدهند؟ چند سال دیگر و چند بار دیگر باید تنبیه بدنی دانشآموز در مدارس رخ دهد تا یک فکر اساسی برای جلوگیری از این اتفاق زشت و زننده در مدارس گرفته شود؟
آیا اصولا سلامت روان معلم برای آموزش و پرورش مهم است یا نه؟ چرا باید مدیر یک مدرسه به خود اجازه دهد که بینی یک کودک را شکانده و پرده گوش او را پاره کند؟ یا انقدر او را بزند که ستون فقر ات او آسیب ببیند؟ وقتی او جرات کرده و این حجم از خشونت را حق خود میداند، در برخورد عادی و روزمره با سایر معلمان و دانشآموزان دیگر چگونه رفتار می کند؟
از سویی دیگر چرا اینستاگرام اجازه انتشار چنین صحنههای خشونت آمیز را به یک فرد میدهد و بدتر اینکه چرا پلتفرم های داخلی آن را بازنشر میکنند؟ چرا مردم عادی که دیدند آن را به عنوان یک فیلم خشونت آمیز گزارش نکرده تا اینستاگرام مجبور به حذف آن شود یا درخواست برخورد جدی با فرد ضارب را نمیکنند؟ خلاصه آنکه خشونت علیه کودکان تحت هیچ شرایطی توجیه پذیر نیست و باید از آن پیشگیری کرد چون نوشدارو بعد از مرگ سهراب فایدهای ندارد و کودک تحت خشونت آسیبهای جدی روحی و روانی را تجربه میکند.