وقتی رودخانههای گیلان تنگنفس شدهاند/ تأخیر در لایروبی، برکت باران را به بلا بدل کرده است

به گزارش خبرنگار استانهای خبرگزاری دانشجو، استان گیلان، با بیش از پنجاه رودخانهی دائمی و دهها شاخه فصلی، چون رگهایی زنده در تن سبز شمال ایران جاری است. این سرزمین با میانگین بارش سالانهای بیش از ۱۳۰۰ میلیمتر، یکی از پربارانترین نقاط کشور به شمار میآید. اما همین بارانهای پرشکوه، در نبود لایروبی و مدیریت درست منابع آب، گاه چهرهای دیگر مییابند؛ چهرهای خشمگین و ویرانگر.
رودخانههایی چون سفیدرود، پسیخان، پیربازار، پلرود و آستارا، گوهر رود، زرجوب، در گذشته نهتنها منبع حیات کشاورزی و سکونت بودند، بلکه دروازه زندگی مردم محسوب میشدند. امروز اما بسیاری از آنها در بستر خود، میان تودههای گل و رسوب و زباله خفه شدهاند.
وقتی رودخانه دیگر نفس نمیکشد
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که علت اصلی سیلابهای اخیر، نه بارشهای بیسابقه، که کاهش ظرفیت عبور جریان در رودخانههاست. رسوبات سالها در کف و دیوارهها انباشته شده و حجم مؤثر بستر را کاهش داده است.
در مناطق پاییندست، همچون صومعهسرا و فومن، رودخانهها به قدری کمعمق شدهاند که با نخستین بارشهای شدید، آب راهی خانهها میشود. لایروبی که باید هر سال در اواخر تابستان و پیش از آغاز بارندگیها انجام شود، اغلب به زمان وقوع بحران موکول میشود؛ وقتی که دیگر دیر است و لودرها میان گل و سیلاب در پی کاری بیثمرند.

صدای مردم در میان صدای باران
در کنار جاده پسیخان، پیرمردی با دستان ترکخورده کنار رودخانه ایستاده. قرباننژاد است، کشاورز قدیمی. به آب تیره نگاه میکند و آه میکشد: ما از قدیم با رودخونه زندگی کردیم. وقتی میخواستند زمینها را آبیاری کنند، همه کمک میکردند بستر آن را پاک کنند. حالا سالهاست پر از گل و شاخه و زباله شده. کسی گوش نمیدهد تا بارون بیاید و آب، خودش صدای آن آن را بلند کند.
چند کیلومتر آنطرفتر، در حاشیه رودخانهی ماسولهرودخان مادری به نام احمدی از اهالی فومن میگوید: سیلاب دیگر برای ما عادی شده است. پارسال تا زانو آب در کوچهها بود. گفتند لایروبی میکنیم، ولی فقط چند روز لودر آمد، نصف کار ماند. ما که نفهمیدیم چرا همیشه کارها نیمهکاره است.
در رشت، جایی که رودخانهای از میان شهر میگذرد، جوانی به نام علی، با طعمی از طنز تلخ میگوید: رودخونه ما شده مثل پیرمردی که کسی حالش را نمیپرسد تا وقتی زنده است یادمان نیست، وقتی خشمگین میشود تازه همه میدانند چه قدرتی دارد.

چطور عدم لایروبی در زمان مناسب، سیلاب میسازد؟
از دیدگاه مهندسی آب، لایروبی به معنای افزایش ظرفیت هیدرولیکی بستر رودخانه است. رسوبات معلق، تنه درختان افتاده، گیاهان خودرو و زبالههای شهری، ضریب زبری بستر را بالا میبرند و جریان آب را کند میکنند. در نتیجه، دبی عبوری کاهش مییابد و سطح آب بالا میآید.
یکی از اساتید رشته مرتع و آبخیزداری دانشگاه گیلان در گفتوگو با SNNتوضیح میدهد: اگر لایروبی منظم سالانه انجام شود، رودخانهها میتوانند تا ۳۰ درصد حجم بیشتری از روانآب را در خود جای دهند. اما تأخیر در این کار نهتنها خسارات جانی و مالی دارد، بلکه هزینههای عمرانی را هم چندبرابر میکند. مدیریت آب باید پیشگیرانه باشد، نه واکنشی.
وی همچنین به نقش تغییر کاربری زمین در تشدید بحران اشاره میکند: در بسیاری از نقاط گیلان، بستر رودخانهها تنگتر شده و حریم آنها با ساختوسازهای غیرمجاز اشغال شده است. وقتی رودخانه دیگر فضایی برای نفسکشیدن ندارد، طبیعی است که اولین باران سنگین، آن را به خشم میآورد.
فلاح: مشکل در اولویتبندی است
در میان انتقادات مردمی و کارشناسی، صدای نمایندگان استان نیز به گوش میرسد.
مهدی فلاح نماینده مردم شهرستانهای رشت و خمام در مجلس شورای اسلامی، با تأکید بر اینکه لایروبی بهموقع نیازمند برنامهریزی سالانه و تخصیص درست بودجه است، میگوید: مشکل ما نبود اولویت در تصمیمگیریهاست. در زمان مناسب باید به فکر رودخانهها بود، نه وقتی سیلاب به در خانه مردم رسیده.
فلاح ادامه میدهد: اگر عملیات لایروبی پیش از فصل بارش انجام شود، هم هزینه کمتر میشود، هم خسارتها. ولی تا وقتی نگاه ما به مسئله، موقتی و واکنشی باشد، هر سال همین داستان تکرار خواهد شد.

صدای رودخانه؛ صدای مردم
گیلان با باران معنا پیدا میکند. بارانی که باید جانبخش باشد، حالا جان میگیرد. لایروبی رودخانهها دیگر یک پروژهی فنی نیست، بلکه ضرورتی برای زیستن است؛ برای آرامش مردمی که در میان ابر و مه و صدای باران، فقط یک چیز میخواهند: امنیت در برابر سیلاب.
رودخانههای گیلان از ما چیزی جز توجه نمیخواهند. اگر بهموقع لایروبی شوند، دوباره به مسیر حیات بازمیگردند؛ اما اگر همچنان در گل و بیبرنامگی رها بمانند، هر پاییز با صدای خشم خود، یادمان میاندازند که «مدیریت زمان» در این سرزمین چقدر حیاتی است. گیلان هنوز زنده است، اما رگهایش نیاز به نفس تازه دارند.











