• ترند خبری :
شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ | SAT 18 Oct 2025
رساینه
  • تاریخ انتشار:1404-07-25 21:07:25
  • دسته‌بندی:حوادث
  • خبرگزاری:همشهری آنلاین

میلاد کرگدن از قصاص گریخت | ماجرای قتل در قهوه‌خانه معروف تهران چه بود


همشهری آنلاین - الهه فراهانی: شامگاه ۲۷ بهمن سال ۱۴۰۲درگیری خونینی در قهوه‌خانه‌ای در جنوب تهران رخ داد. در جریان این درگیری دو گروه هشت‌نفره با سلاح گرم، قمه و چاقو به جان هم افتادند و در جریان این نزاع، جوانی به نام «شایان» بر اثر شلیک دو گلوله جان باخت و یکی دیگر از افراد حاضر در درگیری نیز به شدت زخمی شد. با بازداشت شش نفر از افراد درگیر در ماجرا، همگی مدعی شدند قاتل شخصی به نام میلاد معروف به «کرگدن» است. او سابقه شرارت و درگیری‌های خیابانی داشت و از طریق راه‌اندازی نمایشگاه خودرو ثروتمند شده شده بود. به خاطر همین ثروتمند شدنش بود که رقبایش در شبکه‌های اجتماعی وی را مسخره کرده و به او فحاشی می‌کردند. به همین دلیل شب حادثه، میلاد که از این رفتارها به شدت عصبانی بود، همراه چند نفر از دوستانش به قهوه‌خانه‌ای رفت که اعضای گروه رقیب در آنجا بودند و در جریان درگیری با آنها، شایان را به قتل رساند. میلاد همان شب به سمت مرزهای غربی گریخت و قاچاقی به ترکیه فرار کرد. در این مدت نیز با هویت جعلی در استانبول زندگی می کرد و این در حالی بود که اینترپل نیز در تعقیب او بود. در حالی که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، خانواده قاتل فراری برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول دست به کار شدند و پادرمیانی اطرافیان مقتول، موفق شدند رضایت این خانواده را جلب کنند. به این ترتیب میلاد کرگردن از مجازات قصاص رهایی یافت اما باید به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می‌شد. میلاد پس از اطمینان از اینکه قصاص نخواهد شد، تصمیم گرفت به ایران بازگردد. او اما نمی‌خواست به زندان بیفتید و برای آنکه شناسایی نشود، با هویت جعلی در خانه‌ای در شرق تهران ساکن شد. هر چند خانواده مقتول گذشت کرده بودند، اما پلیس همچنان در تعقیب قاتل فراری بود و در نهایت مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، چند روزقبل موفق شدند این مرد را دستگیر کرده و به فرار او پایان دهند. میلاد تصور می‌کرد حالا که رضایت خانواده مقتول را گرفته، پلیس بی‌خیال او شده و دیگر سراغش نخواهد رفت اما در کمتر از یک ماه به دام ماموران افتاد. چرا وقتی به ایران برگشتی خودت را معرفی نکردی؟ از زندان می‌ترسیدم. از طرفی فکر نمی‌کردم پلیس هنوز دنبال من باشد. خیال می‌کردم وقتی خانواده‌ام رضایت گرفته‌اند، پرونده تمام شده و دیگر پلیس دنبالم نمی گردد. چرا از زندان می‌ترسیدی؟ تو که قبلا هم زندان بوده‌ای؟ زندگی در زندان خیلی سخت است. نمی‌خواستم دوباره برگردم آن‌جا. برای همین اسمم را عوض کردم و با هویت جعلی خانه گرفتم. فکر می‌کردم همه چیز امن است. با خود گفتم دو سه ماهی پنهان می مانم و دیگر همه چیز عادی می‌شود. چطور لو رفتی؟ یک روز رفتم بیرون سیگار بخرم که از بخت بدم یکی از بچه‌ها مرا اتفاقی دید و لو رفتم. برگردیم به پرونده قتل. چه شد که درگیری به قتل کشیده شد؟ من قصد قتل نداشتم. از روزی که پولدار شده و نمایشگاه اتومبیل زده بودم، همه دوستانم به من حسادت می کردند. پشت سرم حرف های نامربوط می زنند. این اواخر کل کل ها به فضای مجازی هم کشیده شده بود. مقتول و دوستانش برایم استوری گذاشتند و من که به شدت عصبانی شده بودم رفتم قهوه خانه تا ادبشان کنم اما گلوله شلیک شد و آنچه که نباید می شد، شد. حرف آخر؟ خیلی پشیمانم. یک لحظه عصبانیت همه چیز را ازمن گرفت. همه پول‌هایم در ترکیه خرج شد و حالا نه پول دارم، نه آزادی.