نکاتی که باید پیش از تماشای One Battle After Another بدانید!
اگر از علاقهمندان سینما باشید، احتمالاً نام فیلم One Battle After Another را شنیدهاید. اثری جاهطلبانه و بحثبرانگیز از پل توماس اندرسن که مرز میان سیاست، فلسفه و زندگی شخصی را در قالب داستانی پرکشش و عمیق به تصویر میکشد. پشت صحنهی این پروژه، پر از جزئیاتی است که کمتر کسی از آنها خبر دارد؛ از انتخابهای غیرمنتظرهی بازیگران و بداههگوییهای درخشان، تا اشارههای پنهان به تاریخ واقعی و جنبشهای اجتماعی. این نکات، تصویر تازهای از پشت پردهی یکی از متفاترین فیلمهای دهه را نشان میدهند.
در ادامه، بخشی از دانستنیهای جالب و کمترگفتهشده دربارهی One Battle After Another را میخوانید:
معاون و بازجوی ارشد لاکجاو (Lockjaw) شخصی به نام دنورز (Danvers) است که توسط بازیگری غیرحرفهای، جیمز «جیم» راترمن، مشاور امنیتی و مأمور سابق اداره مهاجرت و امنیت ملی آمریکا (HSI) بازی میشود.
عنوان فیلم از بیانیهای مربوط به سال ۱۹۶۹ از گروه سیاسی انقلابی (The Weather Underground) گرفته شده که در نشریهی چپگرای «نوتز چپ جدید» متعلق به انجمن دانشجویان برای جامعه دموکراتیک چاپ شده بود. بخشی از آن بیانیه چنین بود: «از اینجا به بعد، نبرد پشت نبرد ـ با پیوستن جوانان سفیدپوست به مبارزه و پذیرفتن خطرهای لازم. مراقب باش آمریکا، ارتشی در درونت در حال رشد است و تو را از پا درخواهد آورد.» جملههای آغاز و پایان این بیانیه هر دو در پردهی اول فیلم در دیالوگها شنیده میشوند.
عبارتهای «گرین آکرز، بورلی هیلبیلیز، هوترویل جانکشن» از ترانهی معروف جیل اسکات-هرون به نام «انقلاب از تلویزیون پخش نخواهد شد» گرفته شدهاند که در فیلم هم شنیده میشود.
فیلم طی هفت ماه در نقاط مختلفی از آمریکا ـ شامل اورکا، آرکاتا، ساکرامنتو، استاکتون، سان خوان باوتیستا، سندیگو، لسآنجلس، بورگو اسپرینگز و شهر الپاسو در تگزاس ـ فیلمبرداری شده است.
جایزهای که لاکجاو برای دستگیری «فرنچ ۷۵» دریافت میکند، با نام «جایزه بدفورد فارست» است که از نام ناتانیل بدفورد فارست، اولین رهبر سازمان کوکلاکس کلان (KKK) گرفته شده.
تِیانا تیلور دیالوگ «تونی مونتانا» را بهصورت بداهه گفته و با وجود اینکه پل توماس اندرسن طرفدار فیلم «صورتزخمی» نیست، آن را در فیلم نگه داشت چون از نحوه بیان تیلور خوشش آمد.
گروه موزیسینهای «فرنچ ۷۵» را بیشتر نوازندگان واقعی تشکیل میدهند: تیانا تیلور، آلانا هایم، شِینا مکهیل، پال گریمستاد و دیژن.
لقب باب بهعنوان «مرد موشکی» اشارهای است به رمان معروف «رنگینکمان جاذبه» از نویسنده تامس پینچن (خالق «وینلند») و همچنین شوخی گفتوگوی او با زنی مسن درباره پنکیکهای موزی معروفش.
به گفتهی پل توماس اندرسن، صحنهی تعقیب پایانی فیلم ادای احترام به آثار کلاسیکی چون «بولیت»، «ارتباط فرانسوی»، «هفت بالا»، «نقطه ناپدیدشده»، «اکسپرس شوگرلند» و «رونین» است.
بنیسیو دلتورو پیشنهادهایی برای صحنههایی داد که در آن سنسی درگیر کمک به مهاجران بهصورت استعاری «هریت تابمن لاتین» است.
فیلم در ابتدا قرار بود «نبرد بکتان کراس» نام داشته باشد؛ نام شهر خیالی در کالیفرنیا که شخصیت اصلی تحت تعقیب در آن زندگی میکند.
پل توماس اندرسن قبلاً از لئوناردو دیکاپریو برای بازی در نقش «درک دیگلر» در فیلم «شبهای عیاشی» دعوت کرده بود، اما دیکاپریو آن زمان «تایتانیک» را انتخاب کرد و بعدها از این تصمیم ابراز پشیمانی کرد.
این اثر، پنجمین و آخرین همکاری پل توماس اندرسن با آدم سامنر، دستیار اول کارگردانش است که در نوامبر ۲۰۲۴ بر اثر سرطان تیروئید درگذشت.
این فیلم دومین اثر قرن بیستویکم است که عمدتاً با فرمت ویستاویژن ساخته شده، پس از «بروتالیست» (۲۰۲۴).
اولین حضور سینمایی چِیس اینفینیتی است.
فیلم به مادر پل توماس اندرسن، ادوینا اندرسن، تقدیم شده.
تیانا تیلور خودش بدلکاریهایش را انجام داده.
جملهی «خشونت انقلابی تنها راه است» از بیانیهای در سال ۱۹۷۰ به نام «اعلام وضعیت جنگ» از گروه آب و هوای زیرزمینی اقتباس شده که توسط برناردین دورن خوانده شد.
پل توماس اندرسن شباهت فیلمش به «در حال فرار» (1988) اثر سیدنی لومت را تأیید کرده و گفته هر دو درباره چیزیاند که «باورهای دوران جوانی چگونه تا آخر عمر سایهشان را بر زندگی میاندازند.»
این گرانترین فیلم اندرسن است با بودجهای بین ۱۳۰ تا ۱۷۵ میلیون دلار، در حالی که پرفروشترین فیلم پیشینش، «خون به پا خواهد شد»، فقط ۷۶ میلیون دلار فروخته بود.
نوشتن فیلمنامه حدود بیست سال زمان برده است.
شخصیت «ویلا» در فیلم شانزدهساله است، ولی بازیگرش، چیس اینفینیتی، هنگام فیلمبرداری ۲۴ سال داشته.
پل توماس اندرسن از دههها پیش علاقهمند اقتباس رمان «وینلند» از تامس پینچن بوده، اما بهدلیل سختی وفاداری کامل به متن کتاب دست نگه داشته بود.
در فیلم زبان اسپانیایی زیاد گفته میشود ولی هیچ زیرنویسی وجود ندارد.
این دومین اقتباس سینمایی اندرسن از رمانهای پینچن است پس از «نقص ذاتی»، هر دو با حضور بنیسیو دلتورو و پخششده توسط کمپانی وارنر برادرز.
شخصیت لئوناردو دیکاپریو موقع گرفتن سلفی گوشی را برعکس گرفته چون بلد نیست دوربین را برگرداند، چیزی که دیکاپریو در زندگی واقعی نیز بارها انجام داده.
بازیگران شون پن و تونی گولدوین، هر دو با پیشینهی یهودی، نقش سفیدپوستان نژادپرستی را ایفا میکنند که برای عضویت در سازمانشان باید غیریهودی باشند.
گفته میشود دیکاپریو برای حضورش در فیلم همان دستمزد معمول ۲۵ میلیون دلاریاش را دریافت کرده است.
در آغاز فیلم، ویلا هنگام بازی در مزرعه کنار تریلرش سگی دارد و باب بالای سرش هلیکوپتری میبیند؛ شوخیای که اشارهای ظریف به پایان کتاب «وینلند» دارد، هرچند در فیلم حذف شده است.
در یکی از صحنهها سرجیو باب را «گرینگو زاپاتا» صدا میزند؛ اشارهای به انقلابی مکزیکی امیلیانو زاپاتا که سبیل معروفش نیز شبیه باب است.
پیش از شروع سکانس تعقیب رودخانهی هیلز، باب در دکهی میوهای توقف میکند تا مسیر لاکجاو را بپرسد؛ جادهای که در ادامه میرود «دیجورجیو رود» نام دارد، به افتخار پدر دیکاپریو که در فیلم قبلی اندرسن حضور کوتاهی داشت.
حرکات کاراتهای که ویلا اجرا میکند متعلق به سبک شوتوکان و فرم «هیان نیدان» است.
در صحنهی پایانی، ویلا پخش رادیویی اعتراضی از اوکلند را میشنود و گوینده با علامت فراخوان واقعی N6ADT خداحافظی میکند؛ این فراخوان در ساکرامنتو صادر شده بود، یکی از محلهای فیلمبرداری.
در پایان فیلم نسخهای از ترانهی معروف مکزیکی «پرفیدیا» پخش میشود که درباره زنی خیانتکار است و از لحاظ معنایی به مادر ویلا و وسواس لاکجاو نسبت به او مربوط میشود.
در میان بازیگران سه برنده اسکار دیده میشوند: لئوناردو دیکاپریو، شون پن و بنیسیو دلتورو.
صحنهای که دیاندرا بهسختی به ویلا اعتراف میکند مادرش خائن بوده، تقلیدی ظریف از لحظهای در «بازگشت جدای» است که یودا به لوک میگوید دارث ویدر پدر اوست؛ نور آتش چهرهی هر دو را روشن میکند.
این اولین فیلم اندرسن بدون طراح لباس همیشگیاش مارک بریجز است؛ در این پروژه کولین اتوود جای او را گرفته.
این فیلم پرفروشترین اثر اندرسن شد و نخستین فیلمش بود که بیش از صد میلیون دلار فروش جهانی داشت.
در صحنهای، کلنل لاکجاو درست پیش از دیدار با باشگاه، شانهاش را لیس میزند و موهایش را مرتب میکند؛ حرکتی کپیبرداری از ویدئوی معروف پال ولفوویتز در مستند «فارنهایت ۹/۱۱» مایکل مور است.
در ابتدای فیلم آهنگ «کار کثیف» از گروه استیلی دن پخش میشود و بعدتر در گفتوگو با ویلا، باب از خرید تجهیزات استودیوی سابق گروه توسط یکی از همگروهیهایش حرف میزند.
نیروهای مهاجرتی، دشمنان اصلی فیلم، از تیترهای واقعی اخبار آمریکا الهام گرفتهاند؛ از عملکردهای خشن اداره مهاجرت تا اعتراضات گسترده علیه آن در سال ۲۰۲۵.
عبارت «بد هومبره» که سنسی سرجیو درباره باب و باب درباره لاکجاو به کار میبرد، اشارهای است به جمله معروف دونالد ترامپ دربارهی مکزیکیها.
اندرسن هنگام ساخت بخشهای مربوط به گروه «فرنچ ۷۵» از کتاب «روزهای خشم» نوشتهی برایان بورو الهام گرفته است.
این فیلم چهارمین همکاری شون پن و بنیسیو دلتورو است؛ پیشتر در «دونده هندی»، «سوگند» و «۲۱ گرم» همکار بودند.
در بخشی از فیلم باب هنگام جدا شدن از سرجیو فریاد میزند «زنده باد انقلاب!» ـ شوخیای با نقش انقلابی که دلتورو در فیلم «چه گوارا» بازی کرده بود.
مرکز بازداشت «اوتی مسا» که در ابتدای فیلم دیده میشود، مکانی واقعی تحت ادارهی سازمان مهاجرت آمریکاست.
رپر شینا «جنگلپوسی» مکهیل نقش یکی از اعضای گروه «فرنچ ۷۵» را بازی میکند.
شخصیتی به نام بلوتو در فیلم هست، اشارهای به دشمن معروف پاپای.
در زمان فیلمبرداری، اردوگاه بیخانمانها در ساکرامنتو تخلیه شد تا مجوز فیلمبرداری صادر شود.
مکان خیالی «مزارع غذای یخزده چیکن لیکین» احتمالاً ادای احترامی به فیلم «مکانیک» (۱۹۷۲) است.
این دومین فیلم شون پن است که در آن آهنگ «American Girl» از تام پتی پخش میشود.
دومین فیلم دیکاپریو با موسیقی جانی گرینوود است؛ اولین بار در «رومئو و ژولیت» بود.
پیشینهی نظامی کلنل استیون لاکجاو احتمالاً مربوط به عضویت فعال در ارتش، گارد ملی یا نیروی پلیس فدرال است.
صداپیشهی فرانسوی شون پن، امانوئل کارسن، دو هفته پیش از اکران فیلم درگذشت.
جواکین فینیکس و ویگو مورتنسن ابتدا برای نقشهای باب فرگوسن و استیون لاکجاو در نظر گرفته شده بودند.
نوشته نکاتی که باید پیش از تماشای One Battle After Another بدانید! اولین بار در مووی مگ . پدیدار شد.











