مزدا مرادعباسی: جای نویسندگان کودک و نوجوان در مدارس خالی است

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مزدا مرادعباسی؛ منتقد و پژوهشگر سینما گفت: هفته کتاب برای همه اقشار جامعه همیشه نویدبخش و الهامبخش بوده است، از این جهت که زمانی برای توجه خاص به کسانی فراهم میشود که سالها برای انتشار یک اثر زحمت کشیدهاند؛ این توجه نوعی تشویق است، نه فقط برای نویسندگان بلکه برای تمام صنوف فعال در این حوزه. علیرغم همه مشکلات، کمبودها، گرانیها و سونامیهایی که متأسفانه اول از همه گریبان فرهنگ را میگیرد، آنها هنوز در این عرصه فعالیت میکنند، مخصوصاً کسانی که از جریان عامهپسند دور هستند و در زمینههای پژوهشی و آکادمیک کار میکنند؛ کسانی که کمتر دیده میشوند، اما همچنان فعالاند.
وی افزود: هفته کتاب میتواند نقش پررنگتری داشته باشد، چون ما در جامعهای زندگی میکنیم که مشکلات اقتصادی و نابسامانیها، نخستین قربانیشان را از امور فرهنگی میگیرند و فرهنگ از سبد خانوار حذف میشود. تنها امید ما همین مناسبتهاست که در قالب جلسات یا رویدادهای فرهنگی، یادآور اهمیت این حوزه در رویشها و نوزاییهای نسل جدید است.
مرادعباسی ادامه داد: امر مسلم این است که آموزش و پرورش نقش تعیینکنندهای دارد در اینکه نسل جوان و پیامآور اندیشههای نو، بتواند پویایی و گستره اندیشه جامعه را توسعه دهد. بهتر است آموزش و پرورش در این زمینه نقش ایفا کند و به میدان بیاید. بهترین مکان برای جشن گرفتن هفته کتاب، محیطهای آموزشی است: از دبستان تا تحصیلات تکمیلی، رویدادهایی متناسب با هر مقطع برگزار شود و آثار برجستهای که صاحبنظران بر آن اجماع دارند معرفی و نقد شوند. نویسندهها دعوت شوند و کمترین احترام برایشان این باشد که درباره اندیشهشان صحبت کنند؛ اینکه اثر چگونه شکل گرفته و چه مراحلی را طی کرده تا به دست مخاطب برسد.
نویسنده کتاب «خاطره نگاری بر پرده جادو» با اشاره به ضعف حمایت از آثار تالیفی در حوزه سینما گفت: در حوزه مطالعات سینمایی، که تخصص من است، متأسفانه هیچ نهاد حامی ادبیات سینمایی در کشور وجود ندارد. آثار تألیفی به ندرت به چاپ دوم یا سوم میرسند و به راحتی فراموش میشوند. کتاب اولم که در سال ۹۰ با عنوان «واژه در قاب: ساختارشناسی جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران» به کتابفروشیها آمد، در سومین دوره کتاب سال سینمای ایران نامزد بهترین تألیف شد، اما هیچ بازخوردی نداشت؛ نه تبلیغی برایش شد و نه ناشر به آن اهمیتی داد. به طور کل این عرصه حامی ندارد و بیشتر تلاشها بر اساس انگیزشهای فردی است. هیچ نهادی نیست که فعالان این حوزه را شناسایی و حمایت کند. مثلاً بگوید: این کتاب دریچه تازهای در ادبیات سینمایی ایران گشوده، پس از شما حمایت میکنیم تا اثر جدیدتان را منتشر کنید. این حداقل کاری است که نهادهای دارای بودجههای کلان دولتی میتوانند انجام دهند.
وی اضافه کرد: در حوزه کاری من، هفته کتاب میتواند فرصتی باشد برای توجه به بخشهای مغفول حوزه نشر و کسانی که دیده نمیشوند. بهترین کار این است که در این هفته به سراغ همان بخشهای خفته حوزه نشر برویم، چون بخشهای دیگر همیشه دیده میشوند. این هفته باید متمایز و خاص باشد و نوری بتاباند بر آن بخشهایی که دیده نمیشوند؛ این وجه تمایز واقعی هفته کتاب است.
چرا نویسندگان ادبیات کودک برای مخاطبانشان شناخته شده نیستند؟
مرادعباسی در بخش دیگری از این گفتوگو به ضرورت توجه هرچه بیشتر نهاد آموزش عمومی به مقوله ترویج کتاب اشاره کرد و ادامه داد: پرسش مهمی را میخواهم اینجا مطرح کنم، اینکه چرا نویسندگان برجسته ادبیات کودک و نوجوان برای مخاطبانشان شناختهشده نیستند و تنها در بزنگاههایی کاملاً تصادفی مورد توجه قرار میگیرند؟ چرا این نویسندگان، با شناخت دقیق جامعه هدفشان، به مدارس دعوت نمیشوند تا درباره آثارشان صحبت کنند؟ حتی تصویرگران هم میتوانند در کنارشان حضور داشته باشند و با جامعه هدف ارتباط مستقیم برقرار کنند.
مترجم کتاب «راهنمای نگارش تحلیل فیلم» اضافه کرد: این ارتباط باعث ایجاد انگیزه در ذهنهای جوانی میشود که تشنه یادگیری و ایدههای نو هستند و جذب میشوند به سمت کتاب و حوزههای تخصصی آن. در بسیاری از کشورها، این یک سنت پذیرفتهشده است که کودکان در مقاطع ابتدایی با نوشتن آشنا میشوند: اینکه یک متن چگونه خلق میشود، مقدمه چیست، پاراگرافهای میانی و نتیجهگیری چگونه شکل میگیرد. این آموزش پایهای، زمینهای فراهم میکند تا نونهالان بتوانند ایدههایشان را به صورت مکتوب بیان کنند.
وی در ادامه با اشاره به ثمرههای نیک دیدارهای نویسندگان با کودکان گفت: کودکانی که هم صحبت با نویسندگان میشوند و با کتابهای مناسب سنشان مواجهه پیدا میکنند و نوشتن را میآموزند، در پایان سال تحصیلی، مثلاً سال چهارم یا پنجم، داستانی را که خودشان نوشتهاند و به تأیید مدرسه رسیده، در قالب کتاب منتشر شده، میبینند. این تجربه قطعاً در انگیزهمند ساختن فرد مؤثر است و در نهایت اگر نویسنده نشود، با موضوع کتاب و نگارش آشنا شده و دیگر بیگانه نیست.
مرادعباسی ادامه داد: نتیجه این کار را در رفتارهای روزمره نیز خواهیم دید: کسانی که در اتوبوس کتاب میخوانند، در محل کارشان مطالعه میکنند یا پیش از خواب کتابی را ورق میزنند. اینها خلقالساعه نیستند، بلکه مولود سیستمیاند که بهصورت هدفمند ارزش مطالعه را ترویج میکند. جایگاه این سیستم کجاست؟ در آموزش و پرورش. این نهاد بهترین بستر برای شکلگیری ایدههاست؛ بذری میکارد که بعدها نهال شود و شاید درختی تناور.
نویسنده کتاب «رویاهاتو از دست نده» همچنین با تاکید بر اینکه که جای خالی نویسندگان ادبیات کودک در مدارس به چشم میخورد، گفت: نمیتوان از جامعهای انتظار داشت به سمت کتابخوانی برود، اگر در دوران آموزشی هیچگاه چنین چیزی به او آموزش داده نشده باشد. جای نویسندگان کودک و نوجوان که سالها در این عرصه زحمت کشیدهاند، در مدارس خالی است و جامعه هدف آنها را نمیشناسد و این غمانگیز است. این ارتباط نباید فقط در هفته کتاب اتفاق بیفتد، بلکه باید در فصلهای مختلف ادامه داشته باشد.
وی با اشاره به این نکته که سکانس آموزش در مدارس باید بازنویسی شود، ادامه داد: نویسندگان باید دعوت شوند تا تجربهشان را منتقل کنند و بگویند این فرآیند چگونه شکل گرفته: چگونه به سمت تألیف کتابی برای رنج سنی خاص رفتند، چگونه تلاش کردند به دنیای کودک یا نوجوان نزدیک شوند و پلی بزنند میان دنیای بزرگسال و دنیای مخاطبشان و حرفی بزنند که به رشد روانی و اجتماعی او کمک کند یا صرفاً سرگرمش سازد. پس مهمترین قدم برای ترویج کتابخوانی، همتی است که باید در مراکز آموزشی شکل بگیرد تا نسل جوان با اهمیت کتاب و نقش آن در زندگی آشنا شود.









