تابوشکنی زنان در مصرف قلیان و سیگار

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فاطمه روزبهانی اکبری، رئیس گروه مطالعات سبک زندگی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در یادداشتی نوشت:
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO)، ۲۲ درصد از زنان در کشورهای پیشرفته و ۹ درصد از زنان در کشورهای در حال توسعه دخانیات مصرف میکنند. طبق آمار مصرف سیگار در میان دختران، بیش از ۱۳۰ درصد افزایش یافته است. این رقم تنها یک داده آماری نیست، بلکه نشانه شکستن تابوی دیرینه مصرف سیگار و قلیان توسط خانم هاست.
امروزه سیگار و قلیان کشیدن برای زنان تبدیل به یک اکسسوریِ نمایشی شده است. ابزاری نمادین برای فرستادن پیام هایی چند پهلو: پیام هایی همچون رهایی از قید و بندها، زنانی هستند که سیگار و قلیان کشیدن را راهی سریع و قابلرؤیت برای نشاندادن رهاییِ خود از چهارچوبها و سنت ها می-دانند و با این عمل میخواهند فریاد بزنند که «من تعریف شما از زنِ خوب و نجیب را نمیپذیرم، من هر کاری دلم بخواهد میکنم!» یا «این بدن و این زندگی من است و این من هستم که سرنوشت خودم را انتخاب میکنم»
روشن کردن سیگار برای برخی، حرکتی نمایشی برای ادعای برابریِ مطلق با مردان است. انگار بگویند: «هر کاری مردان مجاز به انجامش هستند (یا انجام میدهند)، من هم حق دارم انجام دهم، حتی اگر آن کار سیگار کشیدن باشد!» این، انگاره بیشتر تقلیدی سطحی و گاه عصبی از رفتارهای مردانه به نظر می رسد تا تلاش برای برقراری عدالت و تساوی میان قشر زنان و مردان.
زنان و دختران بسیاری تحت فشارهای روانی اجتماعی قرار می¬گیرند و بهای ورود به حلقههای اجتماعی را با مصرف نیکوتین و تنباکو می دهند. رفتار سیگار کشیدن در موقعیتهای خاصی همچون محیط کار، دانشگاه یا در جمع همسالان، اغلب نه از روی تمایل شخصی بلکه به عنوان ابزاری برای همرنگی با جماعت و جلوگیری از طرد اجتماعی انجام میشود. در این شرایط، ترس از انگ خوردن یا حذف شدن از گروه، انگیزهای قویتر از میل به مصرف دخانیات ایجاد میکند.
اما برای برخی دیگر سیگار و قلیان، ابزاری برای لاکچری نمایی است. در فضای مصرفگراییِ افسارگسیختهی شهری، سیگار مانند یک کیفِ گرانقیمت یا عینکِ آفتابیِ خاص عمل میکند، ابزاری برای «دیده شدن»، برای «باکلاس بودن» برای به رخ کشیدن یک «سبک زندگی مدرن و شیک» که بر اساس معیارهای ظاهریِ یک مدرنیتهی وارداتی و اغلب سطحی است. گاهی در فضای مجازی و یا رسانه¬ها تصویر زنی جوان در کافهای لوکس با سیگاری در دست، همترازِ موفقیت و رفاه است، زنی مستقل، روشنفکر و آزاد از قیدِ کهنهسنتها.
البته که صنعت دخانیات هم، با شامهای تیز برای شناسایی بازارهای جدید، این شکاف و ضعفِ تابو را هدف گرفته است و با کمپینهای تبلیغاتیِ حسابشده، پیامهایی مانند «رهایی»، «استقلال»، «برابری»، «لاغری» و «جذابیتِ مدرن» را به محصولات خود گره زده و سیگار و قلیان را نه به عنوان یک مادهی اعتیادآور و سرطانزا، بلکه به عنوان نمادِ قدرتِ زنِ امروز بازتعریف کرده است.
این نوع نگاه نمایشی به سیگار، نه تنها آن بار معنایی مورد انتظار - برابری، آزادی یا جذابیت - را منتقل نمیکند، بلکه باعث تقویت کلیشههای منفی دیگری شده است؛ جامعه این رفتار را نه به عنوان ادعای برابری، آزادی، جذابیت و غیره، بلکه دلیلی بر «سطحینگری»، «بیمسئولیتی» یا «فساد اخلاقی» میبیند و همین، دیوارهای سوءتفاهم و قضاوت را بلندتر میکند. سیگارو قلیان، ابزارِ دستیابی به برابری و کلاس نیست؛ پوششی است برای پنهان کردن ضعفها یا راهی کوتاه و پرخطر برای جلب توجه در جامعهای پُرانتظار، در حالی که رهایی حقیقی در گرو پرورش استعدادها و توانمندیهای درونی است که تحت تأثیر عوامل خارجی مختل نمیشود، حال آنکه مصرف مواد دخانی با ایجاد وابستگی جسمی و روانی، نه تنها راهی برای تحقق این هدف نیست، بلکه شواهد علمی نشان میدهد که تأثیرات منفی این مواد برگشتناپذیر است، و تواناییهای شناختی و خلاقیت فرد را نیز در بلندمدت تحت الشعاع قرار میدهد.
اینکه سیگار و قلیان برای زنان تابوست نه مردان و اینکه چرا مصرف دخانیات برای زنان بدتر است ریشه در دو بعد سلامت و آسیب های اجتماعی دارد. حقیقت آن است که مصرف دخانیات برای زنان، انتخابی است که پیامدهای آن بسیار فراتر از یک تصمیم شخصی است. از دیدگاه علمی، زنان در مقایسه با مردان آسیبپذیری بیشتری در برابر عوارض مصرف دخانیات دارند. نیکوتین و سموم موجود در تنباکو بر سیستم تولیدمثل زنان تأثیرات مخربی میگذارد؛ در بسیاری از پژوهش های علمی ثابت شده است که مصرف دخانیات برای زنان باردار و سلامت جنین مضر است، حتی قرارگیری در معرض دود دستدوم نیز عواقب خود را دارد. از افزایش خطر ناباروری و یائسگی زودرس تا عوارض جدی در دوران بارداری مانند سقط جنین، زایمان زودرس و تولد نوزادان با وزن کم. همچنین، زنان سیگاری با احتمال بیشتری به سرطانهای ویژهای مانند سرطان پستان و دهانه رحم مبتلا میشوند.
از جنبه اجتماعی، مصرف دخانیات میتواند به قیمت از دست دادن احترام و اعتبار اجتماعی زنان تمام شود. در فرهنگ ایران، زنان مصرفکننده دخانیات با برچسبهای منفی مانند «بیمسئولیتی» یا «انحراف اخلاقی» مواجه میشوند که این خود میتواند منجر به انزوا و کاهش فرصتهای اجتماعی و شغلی شود. بنابراین، آسیب بیولوژیک، فشار استانداردهای زیبایی و مد، و بار سنگین انگ اجتماعی، مصرف دخانیات برای زنان را خطرناکتر تداعی می کند.
در آخر؛ پیشنهاد میشود مدیریت شهری به¬منظور جلوگیری از شیوع بیشتر مصرف دخانیات در بین زنان و دختران به بازتعریف هویتسازی زنانه و الگوسازی برای دختران بپردازد، و بر روی مباحث فرهنگی و پیشگیرانه زنان و دختران سرمایه گذاری کند. چرا که این اقدام نهتنها مقابلهای هوشمندانه با آسیبهای اجتماعی است، بلکه زیرساختی برای توانمندسازی پایدار و تقویت تابآوری اجتماعی زنان در شهرها می باشد.











