هیچ هنری بر دیگری برتر نیست/ عرصه فرهنگ و هنر میدان رقابت نیست
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حمید امجد در ابتدای این نشست گفت: خوشحالم که در خصوص نسبت سینما با هنرهای دیگر در این دوره از جشنواره فیلم کوتاه نشستهایی تخصصی برگزار شده است. به نظر میرسد سالها تلاشی فراگیر برای کنار زدن هنرهای دیگر از سینما در حیطه نقد و نظریهپردازی دیده میشد که البته از گرایشی وارداتی نشأت گرفته بود. این موضوع به نوعی نابگرایی در سینما منجر شده و عدهای بر این عقیده بودند که باید ساحت سینما از آمیختگی با هنرهای دیگر پیراسته باشد.
وی ادامه داد: در دوره کنونی نیز زمانی که در نقد فیلم میخواهند ارزشهای یک اثر سینمایی را زیر سؤال ببرند، از لفظ تئاتری بودن آن استفاده میکنند که این موضوع نشانه عدم شناخت هر دو حوزه تئاتر و سینماست.
امجد درباره رویکردهای مختلف در نسبت میان مدیومهای سینما و تئاتر بیان کرد: این نسبت در پنجاه سال اخیر و در حوزه نقد مطبوعات، سرشار از کلیشههایی بوده که مدام تکرار شده است. یکی از کلیشهها این است که گفته میشود در تئاتر اغراق صورت میگیرد و در سینما پایبندی به واقعیت وجود دارد، در حالی که این رویکرد کاملاً غلط است.
کارگردان فیلم «آزمایشگاه» افزود: برخی فکر میکنند بازیگر تئاتر باید با اغراق بازی کند و در ارائه خود غلو داشته باشد، که این موضوع صحیح نیست. درشتنمایی امری نسبی و بصری است که در فاصله فیزیکی بازیگر نسبت با بیننده تعریف میشود. در تئاتر مهم این است که بازیگر در چه سالنی و در چه فاصلهای از به تماشاگر ایفای نقش میکند و شکل و شیوه میزانسن چگونه است.
او تأکید کرد: واقعیت یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفی است و باید با احتیاط به آن پرداخت. متأسفانه برخی منتقدان پرداختن به روزمرگی را مترادف با واقعیت در نظر میگیرند.
وی با اشاره به مشترکات میان تئاتر و سینما گفت: نمایشهایی در تئاتر وجود دارد که کاملاً متکی بر واقعیت و رئالیسم هستند. مکتبهای بازیگری در سینما از دهه ۱۹۵۰ با عنوان متد اکتینگ رایج شد که ریشه در تئاتر و آموزههای استراسبرگ دارد و پیش از آن نیز استانیسلاوسکی در روسیه به آن پرداخته بود.
امجد افزود: در سینما نیز فیلمهایی وجود دارد که در آن بازیگران با قراردادهای از پیش تعیینشده نقش خود را ایفا میکنند و این موضوع بسته به ژانر متفاوت است. در هر دو هنر، نمایش واقعیت توهمی است که محصول مهارتهای فنی است و بر وهمی از واقعیت تکیه دارد.
بازیگر فیلم «مسافران» یادآور شد: پیشتر در دنیای هنر، جریانی اصلی وجود داشت و در حاشیه آن هنر آوانگارد نفس میکشید. اما از اواخر دهه شصت میلادی، هنر آوانگارد آتشفشانی را شکل داد و بحثهایی مانند وجود سینما و تئاتر ناب مطرح شد. باید دانست که نابگرایی برگرفته از ظهور ایدئولوژیها است.
او با اشاره به تأثیر هنر استالینی گفت: در مقطعی هنر استالینی باعث مقدس شمرده شدن سبک رئالیسم شد و سایر مکاتب به حاشیه رانده شدند. این بدفهمی ایدئولوژیک برخوردی مقدسگونه با رئالیسم ایجاد کرد.
امجد با اشاره به دیدگاههای نظری گفت: در دهه شصت میلادی، سوزان سونتاگ در مقالهای که در کتاب «علیه تفسیر» آمده، مارکسیسم رمانتیک و مفهوم هنر ناب را زیر سؤال برد. در ایران نیز نقد، ترجمانی از رئالیسم سوسیالیستی بوده و منتقدان پیش از انقلاب که در شهرستانها زندگی میکردند، بهدلیل فقدان تئاتر، سینما را هنر مردمیتری میدانستند.
وی افزود: در همه جای دنیا میانگین سواد و فرهنگ مخاطبان تئاتر از مخاطبان سینما اندکی بالاتر است و این موضوع زمانی اهمیت دارد که با سینما بهعنوان هنر تودهها مواجه میشویم.
امجد در ادامه گفت: ظرفیتها و امتیازهای بیانی هر مدیوم باید شناسایی شود. «بازیگر» و «فکر اجرایی» دو عنصر ذاتی نمایشاند، در حالی که در سینما، دوربین به عنوان واسطه تکنولوژیک عمل میکند. حتی میتوان بازیگر را در سینما حذف کرد و دوربین را بهعنوان عامل اصلی درنظر گرفت.
این استاد دانشگاه تأکید کرد:اگر بتوان به فرض محال سینما و تئاتر را از یکدیگر تفکیک کرد، تئاتر هنر عامل انسانی و سینما هنر عامل تکنولوژیک است.
وی در تبیین تفاوتهای تاریخی افزود: سینما در آغاز، با گرایش به واقعگرایی از سوی لومیرها شکل گرفت و ملییس نخستین کسی بود که از سینما برای سرگرمی و قصهگویی بهره برد. ملییس دوربین لومیرها را در اختیار گرفت و شعبده خود را در برابر آن جاری ساخت.
امجد ادامه داد: اورسن ولز معتقد بود در سینما یک دوربین وجود دارد، اما در تئاتر به تعداد تماشاگران دوربین حضور دارد. بهتدریج، با ورود کارگردانانی مانند گریفیث، دوربین به میزانسن و حتی جایگاه بازیگر بدل شد.
امجد در ادامه اظهار داشت: وجوه تئاتر و سینما چنان در هم تنیدهاند که تفکیکناپذیرند. اینکه «تئاتری بودن» در سینما صفتی منفی تلقی شود یا نه، بستگی دارد به اینکه از ظرفیتهای قالب دیگر بهدرستی بهره گرفته شده یا خیر.
او افزود: تئاتر و سینما هر دو هنرهای مرکباند و از ظرفیتهای سایر هنرها، چون شعر، موسیقی و ادبیات سود میبرند. در هنر، برتری معنا ندارد؛ زیرا عرصه فرهنگ و هنر میدان رکوردگیری نیست.
امجد در بخش دیگری از سخنانش گفت: در تئاتر با زمان یکپارچه سروکار داریم، در حالی که در سینما میتوان آن را به پلکانهای متفاوت تقسیم کرد. فلاکت پروداکشن در سینمای امروز باعث شده تا بسیاری از فیلمها زیر یک سقف و در لوکیشنهای محدود جریان داشته باشند و به اشتباه تئاتری خوانده شوند.
وی اضافه کرد: دیالوگ پیش از آنکه متعلق به رشته خاصی باشد، به مقاصد هنرمند مربوط است. هنرمند باید از زیادهگویی پرهیز کند و از ابزارهای بیانی هر هنر به درستی سود برد.
نویسنده نمایشنامه «نیلوفر آبی» در پایان اظهار کرد: در ایران، ارتباط میان سینما و تئاتر با نوعی شرمندگی همراه بوده است. سینمای ایران بیش از آنچه تصور میشود، وامدار تئاتر است. تقریباً تمام گنجینههای انسانی سینمای ایران از تئاتر وارد سینما شدهاند، اما بسیاری از گفتن این واقعیت پرهیز میکنند. علاقهمندان به هنر باید به ادبیات مراجعه کنند و مطالعه نمایشنامههای ایرانی را در دستور کار خود قرار دهند.
چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری بهروز شعیبی از ۲۷ مهر تا ۲ آبان در پردیس سینمایی ایرانمال در حال برگزاری است.











