دانشگاه؛ جایی برای رشد مهارتها و ساختن مسیر فردا

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ میگویند همهچیز به «ارتباطات» برمیگردد؛ و ما خوششانسیم که در زمان و مکان درستی ایستادهایم. بخشی از مسیر، انتخاب ما نبوده، اما دستاوردش واقعی است دوستیهایی که در یک سال گذشته، ارزشهای تازهای به زندگیمان اضافه کرده و همانهاست که باعث میشود دانشکده و دانشگاه دوستداشتنی بماند و انگیزهمان هر روز بیشتر شود؛ آنقدر که صبحها به شوق رفتن، برنامه میچینیم.
استادی میگفت: «دانشگاه کاروانسرایی است در مسیر.» برای بعضیها این تعبیر تلخ است؛ بهخصوص وقتی از شهری به شهر دیگر کوچ کردهای و دانشگاه برایت حکم «خانه» پیدا میکند، اما حتی اگر گذرگاه باشد، میشود در همین گذر، ریشه دواند و معنا ساخت.
درس، اعتماد و مرزهای رابطه
بزرگترین اشتباه سال اول؟ خیلیها میگویند درس را دستکم گرفتن. نسخهی سادهاش روشن است هر روز کمی مطالعه؛ آخر ترم، «کوهِ جبرانی» شکل نمیگیرد. در روابط هم «اعتماد» باید تدریجی باشد. سفرهی دل را همان روزهای اول باز نکنید؛ دانشگاه گاهی میدان رقابت است و حاشیه همیشه هست. اصلِ طلایی محترم بمانید، مرز داشته باشید، آهسته و مستمر پیش بروید. اگر اشتباه کردید، با صدای بلند بگویید «اشتباه کردم» و اصلاحش کنید؛ اشتباه «جرم» نیست، پلهی یادگیری است.

انجمنها و شبکهسازی
تشکلها و انجمنهای علمی، فرهنگی و صنفی قلب تپندهی دانشگاهاند. مهارت بیاورید و مهارت ببرید از فتوشاپ و اکسل تا نویسندگی و فنبیان. حس تعلق میسازند، همکاری در گروههای واقعی را تمرین میدهند و شبکهای از دوستان، استادان و همکاران آینده میسازند. مسیر همیشه هموار نیست، اما همان مقاومتها، شما را صیقل میدهد.

انگیزه و افق
انگیزه وقتی پایدار میماند که از مسیر لذت ببرید؛ نه، چون «همهچیز خوب» است، چون هر افتوخیز، «درس» میشود. پیشفرض ثبات را کنار بگذارید؛ شرایط تغییر میکند و انعطاف، مزیت رقابتی شماست. برای هدفتان (اپلای، هیئتعلمی، کار حرفهای) زیرساخت بچینید، برنامهی واقعبینانه داشته باشید و قدمبهقدم جلو بروید؛ نه ایستادن، نه شتابزدگی.
دانشگاه؛ تجربهای فراتر از درس و کلاس
ورود به دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان تنها به معنای شروع یک مسیر تحصیلی نیست؛ بلکه آغاز سفری انسانی، اجتماعی و عاطفی است که شخصیت و مسیر زندگی آنها را شکل میدهد. در این مسیر، درک درست از روابط انسانی، رعایت مرزهای ارتباطی و آگاهی از فضای جدید به اندازه درس و کلاس اهمیت دارد.
یکی از دانشجویان میگوید: «برونگرا بودن یعنی اینکه گاهی با خیلیها سلام و علیک داری، اما حتی یادت نمیاد با بعضیها دقیقاً چی صحبت کردی! همین نشان میدهد که روابط در دانشگاه پررفتوآمد است و اگر بدون آگاهی واردش شوی، ممکن است نه تنها فایدهای نداشته باشد، بلکه آسیب هم ببینی.»
احترام؛ اصل طلایی روابط دانشگاهی
دانشگاه فضایی چندفرهنگی و متنوع است؛ برخلاف دوران مدرسه، اینجا دانشجویان از پیشینهها و فرهنگهای گوناگون در یک محیط مشترک گرد هم میآیند و این تنوع، از ویژگیهای بارز و مهم فضای دانشگاهی به شمار میرود.کارشناسان آموزشی معتقدند احترام به تفاوتها، مهمترین اصل در برقراری ارتباط میان دانشجویان است.
در چنین فضایی، دیدگاهها، سبک زندگی و حتی زبان بدن افراد میتواند بسیار متفاوت باشد و همین مسئله لزوم گفتوگو و درک متقابل را دوچندان میکند.احترام گذاشتن به تفاوتها به معنای پذیرش حق هر فرد برای متفاوت بودن است. این رویکرد میتواند در رفتارهای سادهای همچون گوش دادن بدون قضاوت، پرهیز از شوخیهای تبعیضآمیز، حفظ لحن محترمانه و شناخت درست فرهنگها نمود پیدا کند.
به گفته کارشناسان، زمانی دانشگاه به یک محیط یادگیری پویا تبدیل میشود که همه افراد احساس کنند صدایشان شنیده میشود و برای وجودشان ارزش قائلند. چنین فضایی زمینهساز شکلگیری دوستیهای ماندگار، رشد مهارتهای ارتباطی و تجربه یک زندگی دانشجویی غنیتر است.
انجمنهای دانشجویی؛ قلب تپنده دانشگاه
یکی از مسیرهای مؤثر برای رشد شخصی و اجتماعی در دانشگاه، انجمنها و تشکلهای دانشجویی هستند. این انجمنها فضایی برای فعالیتهای علمی، فرهنگی و صنفی فراهم میکنند و فرصتی طلایی برای ساختن هویت فردی و حرفهای دانشجو به شمار میروند.
یکی از اعضای فعال انجمن علمی میگوید: «از همان ترم اول وارد انجمن شدم و همین باعث شد حس تعلق عمیقی به دانشگاه پیدا کنم. یاد گرفتم مسئولیت بپذیرم، با دیگران کار کنم و صدایم را در جمع بلند کنم.انجمنها همیشه مسیر راحتی ندارند. ممکن است مخالفت ببینی یا مسیرت هموار نباشد. اما همین سختیها تو را قویتر میکنند. انجمن برای من یعنی یاد گرفتن مقاومت و مجادله برای ارزشهایم.»

دانشگاه؛ محل ساختن شخصیت
در نهایت، بسیاری از دانشجویان اذعان دارند که انگیزهشان برای دانشگاه فقط مدرک گرفتن نیست. آنها دانشگاه را بستری برای رشد شخصیتی، یادگیری واقعی و کشف مسیر زندگی میدانند.در این مسیر، هر تجربهای سختیها و شکستها به فرصتی برای شکلگیری بلوغ فکری و اجتماعی تبدیل میشود.
دانشجو در دانشگاه فقط با واحدهای درسی روبهرو نیست؛ بلکه یاد میگیرد چگونه تصمیم بگیرد، چگونه ارتباط برقرار کند، چگونه در جمع بایستد و حرف بزند، و چگونه مسئولیت تصمیمهای خود را بر عهده بگیرد. بسیاری از فارغالتحصیلان، سالهای دانشگاه را نقطهی آغاز مسیر حرفهای و شخصی خود میدانند؛ جایی که نخستین حلقههای ارتباطیشان شکل گرفت، اولین شکستهای واقعی را تجربه کردند و نخستین موفقیتهای ماندگار را ساختند.
این دوره، بیش از آنکه تنها یک مرحلهی تحصیلی باشد، دورهای است برای ساختن هویت فردی و اجتماعی.دانشگاه فرصتی است تا فرد خود را در معرض نگاهها، اندیشهها و چالشهای تازه قرار دهد؛ فرصتی برای آزمودن و آموختن. در نهایت، آنچه باقی میماند نه فقط مدرک، بلکه مهارتها، روابط و تجربههایی است که مسیر آینده را میسازد.










