چهار پرده از رابطه روسیه و سوریه در دوره جولانی
به گزارش تابناک، علیرضا مجیدی، تحلیلگر مسائل استراتژیک در یادداشتی درباره سفر اخیر جولانی به مسکو نوشت: سفر اخیر جولانی به مسکو توجهات زیادی را جلب کرد. اما اصل ماجرا چیست؟ سیر روابط میان روسیه و سوریه در دوره جولانی را میتوان به چهار بازه زمانی تقسیم کرد:
در روزهای پایانی حکومت اسد نیروهای تحت امر جولانی در اتاق عملیات «فتح المبین»، حمله به شهر حلب را از ریف غربی این استان کلید زدند. روسیه تماشاچی بود. به فاصله یک روز، نیروهای جیش الوطنی در اتاق عملیات «فجر الحریه» تصمیم گرفتند از ریف شمالی و شرقی به سمت حلب حرکت کنند. این بار روسیه تماشاچی نبود؛ بلکه در مارع نیروهای جیش الوطنی را چنان زیر آتش قرار داد که کل عملیات جیش الوطنی متوقف شد! {۴۸ ساعت بعد، عملیات جیش الوطنی در حالی کلید خورد که نیروهای الجولانی وارد شهر حلب شده بودند! }
همان زمان، این پرسش مطرح بود که روسیه چرا در برابر نیروهای تحت امر جولانی سکوت کرده و در برابر نیروهای جیش الوطنی ضرب شست نشان میدهد؟ ۹ ماه بعد، جولانی در مصاحبه تصویری صریحا از «معامله با روسیه» خبر داد؛ هرچند باز هم جزئیات مهمی را مخفی کرد.
شش ماه نخست جولانی
از اوائل دسامبر که جولانی دمشق را در اختیار گرفت تا اواخر می، به مدت شش ماه، سیاست خارجی سوریه فراز و نشیبهای معناداری را تجربه کرد.
یکی از نکات قابل تأمل در این دوره، «بحران جدی سوخت» بود که با امدادهای ویژه روسیه مرتفع گردید. در آن دوره، دمشق چندان دست نیاز به سمت مسکو دراز نمیکرد؛ اما حداقل در بحث انرژی این پوتین و بوگدانف بودند که دست جولانی را گرفتند.
در انتهای ماه می، ترامپ «تام باراک» را به عنوان نماینده ویژه در امور سوریه برگزید. از این مقطع، سیاست خارجی دمشق نیز آشکارا در مدار واشنگتن قرار گرفت. بندر طرطوس هم بعد از لاذقیه به طرفهای دیگر تعلق گرفت و خشم پوتین دامنگیر بوگدانف شد تا پرونده سوریه به «الکساندر نواک» واگذار شود. بعد از بحران سویدا، شواهد نشان میداد که استانهای علوینشین نیز آماده انفجار جدیدی است و همه چشمها به کرملین دوخته شده بود. همزمان قدرت لابی دروزیها - با حمایت لابی یهود - باعث تضعیف تام باراک شده بود.
ضرب الاجل ۴۵ روزه روسیه
در آخر ماه جولای، اسعد الشیبانی به مسکو رفت تا رضایت روسها را جلب کند. کرملین ۴ پیششرط روشن در برابر سوریها گذاشت و اعلام کرد تا زمانی که این موارد محقق نشود، مذاکره معناداری در کار نخواهد بود. پیش از پایان ضرب الاجل ۴۵ روزه، دمشق بار دیگر دست نیاز را به سمت مسکو دراز کرد. نکته قابل توجه این بود که بلافاصله بعد از سفر نواک به دمشق، مقامات واشنگتن و ناتو هم به دمشق رفتند تا جولانی ایده «موازنه راهبردی» را کارآمدتر از قرارگیری ذیل یکی از قدرتها ببیند.
همزمان بلندپروازی و جاهطلبی نتانیاهو به حدی بود که حتی توافقنامه اعجابآور پاریس هم رضایت کابینه امنیتی تلآویو را جلب نکرد و همین موضوع انتقاد تام باراک را برانگیخت! حالا جولانی که نمیتواند جلوی جاهطلبیهای فزاینده صهیونیستها را بگیرد، یک برگه جدید پیش روی مسکو گذاشت: «استقرار نیروهای صلحبان در جنوب سوریه»
سفر جولانی به مسکو
اصل ماجرای سفر جولانی به مسکو چه بود؟ سوریه جدید تعهد داد که ضامن بقای پایگاههای نظامی روسیه، دسترسی مسکو به مدیترانه و تمامی قراردادهایی که در دوره اسد منعقد شده، خواهد بود. ضمن اینکه کلیه هزینهکردهای روسیه در دوره اسد، در شمار «بدهیهای دمشق به مسکو» قرار میگیرد. در مقابل مسکو در دو حوزه داخلی سوریه نفوذ بیشتری پیدا میکند: در جنوب، به عنوان نیروی صلحبان مستقر شده و در شرق هم برای رایزنی و پیشبرد پروژه «ادغام» میان قسد و حکومت جدید تلاش خواهد کرد.
از نگاه مقامات کرملین، این موارد باعث میشود تا روسیه به بازیگر درجه اول در سوریه تبدیل شود؛ بازیگری که میتواند هم قلمرو اختصاصی داشته باشد (سواحل علوینشین) و هم به بازیگر موازنهبخش در معادلات داخلی و حتی خارجی سوریه تبدیل شود. در مقابل جولانی نیز رابطه با روسیه را در مداری قرار داده که باعث تحکیم حکومتش باشد. اما نکته قابل توجه این است که همگی به ویژگی «ناپایداری توافقها در دوره انتقالی» اذعان دارند.



