مذاکرات صلح در بنبست/ درگیری افغانستان و پاکستان بر سر چیست؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ در حالی که منطقه جنوب آسیا همچنان از پیامدهای بحرانهای سیاسی و امنیتی دو دهه گذشته رنج میبرد، خبرهای هفتههای اخیر از مرزهای افغانستان و پاکستان بار دیگر توجه جهانیان را به این نقطه حساس از نقشه جلب کرده است.
ضربات هوایی متقابل، درگیریهای مرزی، و اتهامات متقابل میان کابل و اسلامآباد، نشانههایی از بحرانی است که ریشههایش نه در امروز، بلکه در بیش از یک قرن مناقشه تاریخی نهفته است.
در هفتههای اخیر، حملات هوایی متقابل و درگیریهای مرزی، دهها کشته و صدها زخمی برجای گذاشت و هزاران نفر را وادار به ترک خانههایشان کرد. در نهایت، با میانجیگری قطر، ترکیه و چین، آتشبسی شکننده برقرار شد.
ریشههای تاریخی بحران
منشأ اختلاف فعلی به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد. در سال ۱۸۹۳، امیر افغانستان، عبدالرحمنخان، با نماینده بریتانیا، سِر مورتیمور دیورند، توافقی برای تعیین مرز میان افغانستان و هند بریتانیایی امضا کرد.
افغانها این خط را «مصنوعی و تحمیلی» میدانند و پس از تشکیل کشور پاکستان در ۱۹۴۷، آن را به رسمیت نشناختند. در مقابل، اسلامآباد آن را مرز قانونی و بینالمللی میداند.
این شکاف تاریخی، بهویژه در مناطق پشتوننشین دو سوی مرز، به نمادی از بیاعتمادی عمیق میان دو ملت تبدیل شده است؛ شکافی که از دیپلماسی تا میدان نبرد، خود را در همه عرصهها نشان میدهد.

از خروج نیروهای آمریکایی در ۲۰۲۱ تا انفجار ۲۰۲۵
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ و بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از ناظران در اسلامآباد امیدوار بودند دورهای از همکاری و ثبات آغاز شود.
از سال۲۰۲۲، حملات مرزی علیه نیروهای پاکستانی افزایش یافت. به گفته مؤسسه مطالعات درگیری و امنیت پاکستان، سال ۲۰۲۴ خونینترین سال در دو دهه اخیر بود؛ بیش از ۲۵۰۰ نفر کشته شدند.
تنها در سهماهه نخست سال ۲۰۲۵، شمار قربانیان تقریباً برابر با کل تلفات سال قبل بود.اسلامآباد این حملات را به «تحریک طالبان پاکستان» نسبت میدهد؛ گروهی که در سال ۲۰۰۷ به رهبری بیتالله محسود تأسیس شد و از دید پاکستان، از حمایت پنهان طالبان افغانستان برخوردار است. کابل این ادعا را رد کرده و در مقابل، اسلامآباد را متهم میکند که گروههای داعش خراسان را برای انجام عملیات خرابکارانه به خاک افغانستان میفرستد.
۹ اکتبر ۲۰۲۵، لحظهای تعیینکننده بود. نیروی هوایی پاکستان منطقهای در نزدیکی میدان عبدالحق در کابل را هدف قرار داد؛ هدف ادعایی، نور ولی محسود، رهبر طالبان پاکستان بود.
اما این حمله موجب خشم شدید کابل شد. طالبان آن را تجاوز به حاکمیت ملی دانست و در واکنش، مواضعی را در خاک پاکستان هدف قرار داد. درگیریها به سرعت در امتداد مرز خوست، ننگرهار و باجور گسترش یافت.
بسته شدن گذرگاههای مرزی میان دو کشور، میلیونها دلار خسارت اقتصادی بهدنبال داشت و تجارت ترانزیتی جنوب آسیا را مختل کرد.
دیپلماسی در دوحه؛ آتشبس با طعم تردید
پس از چندین روز تبادل آتش، مذاکرات اضطراری در دوحه با میانجیگری قطر، ترکیه و چین برگزار شد. نتیجه این گفتوگوها، توافق بر آتشبسی فوری و تشکیل کمیتهای مشترک برای نظارت بر اجرای آن بود.
طبق این توافق، دو طرف متعهد شدند:به تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند، مانع فعالیت گروههای مسلح در خاک خود شوند، و تجارت مرزی و عبور و مرور مردم را از سر گیرند.
اما کارشناسان معتقدند که این توافق، تنها توقفی موقت در تنش است، نه پایان آن. تاریخ روابط دو کشور پر از آتشبسهایی است که دوام نیاوردند.

دو روایت از یک واقعیت
دیدگاه کابل
طالبان افغانستان میگوید دفاع از حاکمیت ملی وظیفهای شرعی و ملی است و پاکستان نباید خاک افغانستان را هدف قرار دهد. سخنگوی وزارت دفاع طالبان هشدار داده است که "هرگونه تجاوز تکراری با پاسخ قاطع روبهرو خواهد شد."
دیدگاه اسلامآباد
در مقابل، پاکستان معتقد است دولت طالبان در مهار گروه طالبان پاکستان ناتوان یا بیمیل است. خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، تأکید کرده است:"آتشبس تنها زمانی پایدار میماند که کابل بتواند جنگجویان تحریک طالبان پاکستان را مهار کند."
این موضعگیریها نشان میدهد که دو کشور هنوز بر سر تعریف تهدید و مسئولیت مقابله با آن اختلاف جدی دارند.
عوامل خارجی موثر در بحران
درگیری کابل و اسلامآباد، بهطور همزمان با سفر وزیر خارجه طالبان افغانستان، امیرخان متقی، به هند رخ داد سفری که معادلات منطقه را پیچیدهتر کرد.
در جریان این سفر، طالبان و دولت هند روابط خود را تقویت کردند؛ اقدامی که اسلامآباد آن را «تحریکآمیز» خواند و دهلینو را متهم کرد.
در بیانیه مشترک کابل و دهلی، اشارهای غیرمستقیم به کشمیر شد که اسلامآباد آن را «تحریکآمیز و بیسابقه» توصیف کرد. برخی تحلیلگران میگویند این نخستین بار است که طالبان بهشکلی تلویحی کشمیر را بخشی از خاک هند دانسته است که تغییری بزرگ در مواضع سنتی افغانستان است.
از سوی دیگر، چین نیز که همزمان روابط نزدیکی با هر دو کشور دارد، نگران است بحران میان کابل و اسلامآباد پروژه عظیم «کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC)» را تهدید کند. پکن تاکنون چند دور گفتوگوی سهجانبه میان وزرای خارجه دو کشور را میزبانی کرده و پیشنهاد داده افغانستان به این کریدور بپیوندد.
در سطح جهانی، ایالات متحده تلاش دارد با نزدیکتر شدن به پاکستان، نفوذ چین در جنوب آسیا را مهار کند. واشنگتن حتی از طالبان خواسته است کنترل پایگاه هوایی بگرام را دوباره در اختیار گیرد درخواستی که کابل بهصراحت رد کرده است.
در واکنش به افزایش حملات، پاکستان سیاستی دووجهی در پیش گرفته است:از یکسو هزاران پناهجوی افغان را از خاک خود اخراج کرده، و از سوی دیگر به بمباران مواضع احتمالی طالبان پاکستان در داخل افغانستان پرداخته است.
اسلامآباد میگوید هدفش «بازدارندگی و تنبیه» است، اما این اقدامات نهتنها خشونت را کاهش نداده، بلکه احساسات ضدپاکستانی را در افغانستان تشدید کرده است.
به گفته منابع رسمی، بستهشدن گذرگاههای مرزی، میلیونها دلار خسارت به دو کشور وارد کرده است. افغانستان که بخش بزرگی از وارداتش از مسیر پاکستان تأمین میشود، با افزایش قیمت مواد غذایی و سوخت روبهرو شده است.در پاکستان نیز، نارضایتی تاجران مناطق مرزی مانند چمن و تورخم بالا گرفته است.
در همین حال، گزارشهای حقوق بشری از افزایش تلفات غیرنظامیان خبر میدهند.
چشم انداز صلح
کارشناسان معتقدند آتشبس اخیر، اگرچه از شدت بحران کاسته است، اما پایدار نخواهد بود مگر آنکه سه شرط تحقق یابد:
-
تعهد واقعی طالبان افغانستان به مهار طالبان پاکستان.
-
پرهیز پاکستان از حملات فرامرزی و بازگرداندن اعتماد دیپلماتیک.
-
ایجاد سازوکار منطقهای با مشارکت چین، قطر و ترکیه برای نظارت بر توافق.
اما تحقق این شروط آسان نیست. طالبان از نظر ایدئولوژیک به طالبان پاکستان نزدیک است و بیم دارد که فشار بیش از حد باعث اتحاد آن گروه با داعش خراسان شود تهدیدی که میتواند حکومت طالبان را در کابل بیثبات کند.
از سوی دیگر، پاکستان با بحران اقتصادی عمیق و فشارهای سیاسی داخلی روبهروست و تمایلی به درگیر شدن در جنگی فرسایشی ندارد.

چهار سناریوی پیشرو
۱. ادامه درگیریها: تداوم حملات متقابل میتواند به بیثباتی گسترده و گسترش تروریسم منجر شود.
۲. فروپاشی آتشبس: در این حالت، روابط دیپلماتیک قطع و گروههای افراطی دیگر از خلأ امنیتی بهرهبرداری خواهند کرد.
۳. تثبیت صلح شکننده: با پشتیبانی چین و قطر، ممکن است آتشبس به صلح حداقلی تبدیل شود.
۴. توافق منطقهای گسترده: سناریویی بلندپروازانه که نیازمند اراده سیاسی در کابل، اسلامآباد و حمایت قدرتهای منطقهای است.
درگیری افغانستان و پاکستان شاید در ظاهر نبردی محلی باشد، اما در واقع آزمونی است برای آینده نظم منطقهای در قرن بیستویکم؛ نظمی که بدون ثبات در مرز تورخم، هرگز پایدار نخواهد بود.
طبق اطلاعات منابع آگاه افغان و پاکستانی، طرفین با آتشبس توافقشده در دوحه در ۱۹ اکتبر گذشته موافقت کردهاند، اما نتواستهاند در دور دوم مذاکرات که در استانبول و با میانجیگری ترکیه و قطر برگزار شد، به توافق مشترک برسند. هر یک از طرفین مسئولیت عدم موفقیت مذاکرات را به گردن دیگری انداختند.











