احمد مسجدجامعی: تهران، آینه ایران است | چرا در تهران هیچکس احساس غریبی نمیکند؟
همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: تهران از قدیم پذیرای مهاجران از سراسر ایران بوده و گنجینهای از فرهنگها و تمدنها را در خود جای داده است. تهران، نماد وفاق قومی، مذهبی و امید است و به همه فرصت میدهد تا در کنار هم زندگی کنند و به رشد و شکوفایی برسند.
مسجدجامعی خاطرات شیرین و روایتهای شنیدنی از همگرایی و پذیرش تهرانیها در پایتخت دارد که تهران را به آینه کوچک ایران مبدل کرده است. او میگوید: «تهران قدمت و عقبه دارد. مثلاً اسکلت پیدا شده از بانوی ۷هزار ساله تهرانی بیانگر این مسئله است. تهران، خودش آینه ایران است. تهران یک نوعی از ایران است، ایران نوعی از تهران. در تهران هیچکس احساس غریبی نمیکند. تهران، شهر پذیرش و همگرایی بوده و هست. هویت و اصالت تهران، در همین محلهها و مسجدها و بازارها جاری است. تهران در دشواریها و سختیها پناه مردم بود. در زمان قحطی و جنگ جهانی باوجودیکه طعام مردم نان آجری بود باز هم همه را میپذیرفت. «ندوشن» نمونهای از این نان آجری را در ویترین خانهاش نگه داشته تا گواه این همگرایی باشد. تهران ظرفیت داشت، مهاجرپذیر بود و جای برای همه نه فقط تهرانیها وجود داشت.»
مسجدجامعی با بیان اینکه هر کدام از اقوام در محله و قسمتی از تهران خانه و کاشانه خود را علم کردند، میگوید: «برای مثال خراسانیها در محدوده خراسان و آملیها و سمنانیها هم به همچنین. در آن دوران جمعیت اقلیتها و اقوام از خود تهرانیها بیشتر بود. همچنین در جنگ با بعثیها، تهران به جنگزدگان پناه داد. همه از نقاط مختلف به تهران میآمدند و تهران آنها را میپذیرفت.»
بر خلاف همین اتفاق در جنگ ۱۲روزه رخ داد. به گفته مسجدجامعی، در حملهای که به تهران شد تهرانیها هر جا رفتند مثل دسته گل از آنها پذیرایی کردند و تهرانیها افتخار میکردند که در نوک پیکان حمله قرار دارند و از کیان کشور دفاع میکنند. از سوی دیگر، خود تهرانی پای کار آمدند و شهرشان را تخلیه نکردند. این ویژگیها در طول زمان بروز میکند و به همان عقبه و اصالت تهران برمیگردد و جای تعجب ندارد. قابل پیشبینی بود که این اتفاقات رخ میدهد و تهران هم مانند انسان عقبهدار عمل کرد.
مسجدجامعی خاطرات شیرین و روایتهای شنیدنی از همگرایی و پذیرش تهرانیها در پایتخت دارد که تهران را به آینه کوچک ایران مبدل کرده است. او میگوید: «تهران قدمت و عقبه دارد. مثلاً اسکلت پیدا شده از بانوی ۷هزار ساله تهرانی بیانگر این مسئله است. تهران، خودش آینه ایران است. تهران یک نوعی از ایران است، ایران نوعی از تهران. در تهران هیچکس احساس غریبی نمیکند. تهران، شهر پذیرش و همگرایی بوده و هست. هویت و اصالت تهران، در همین محلهها و مسجدها و بازارها جاری است. تهران در دشواریها و سختیها پناه مردم بود. در زمان قحطی و جنگ جهانی باوجودیکه طعام مردم نان آجری بود باز هم همه را میپذیرفت. «ندوشن» نمونهای از این نان آجری را در ویترین خانهاش نگه داشته تا گواه این همگرایی باشد. تهران ظرفیت داشت، مهاجرپذیر بود و جای برای همه نه فقط تهرانیها وجود داشت.»
مسجدجامعی با بیان اینکه هر کدام از اقوام در محله و قسمتی از تهران خانه و کاشانه خود را علم کردند، میگوید: «برای مثال خراسانیها در محدوده خراسان و آملیها و سمنانیها هم به همچنین. در آن دوران جمعیت اقلیتها و اقوام از خود تهرانیها بیشتر بود. همچنین در جنگ با بعثیها، تهران به جنگزدگان پناه داد. همه از نقاط مختلف به تهران میآمدند و تهران آنها را میپذیرفت.»
بر خلاف همین اتفاق در جنگ ۱۲روزه رخ داد. به گفته مسجدجامعی، در حملهای که به تهران شد تهرانیها هر جا رفتند مثل دسته گل از آنها پذیرایی کردند و تهرانیها افتخار میکردند که در نوک پیکان حمله قرار دارند و از کیان کشور دفاع میکنند. از سوی دیگر، خود تهرانی پای کار آمدند و شهرشان را تخلیه نکردند. این ویژگیها در طول زمان بروز میکند و به همان عقبه و اصالت تهران برمیگردد و جای تعجب ندارد. قابل پیشبینی بود که این اتفاقات رخ میدهد و تهران هم مانند انسان عقبهدار عمل کرد.










