چه ذوبآهن، چه هستهای؛ غرب نمیخواهد ایران صنعت داشته باشد
باشگاه خبرنگاران جوان - از دوران قاجاریه تا به امروز، هر گاه که ایران خواسته گامی در زمینههای صنعتی ازجمله صنعت نفت و ذوبآهن بردارد، غربیها با آن مخالف بودهاند و سعی داشتهاند تا مانع شود. این رویکرد کشورهای غربی، همچنان درباره برنامه هستهای ایران وجود دارد.
در طول تاریخ معاصر، ایران برای دستیابی به صنایع مختلف، همواره با مخالفتها و سنگاندازیهایی از سوی روبهرو بوده است. در دوران قاجاریه و پهلوی برای داشتن صنعت نفت مستقل، در دوره پهلوی برای ایجاد ذوبآهن و فولاد این مسائل وجود داشتهاند. امروزه نیز این مخالفتها در زمینه «صنعت هستهای» ایران، همچنان وجود دارند.
در سال ۱۹۰۰ میلادی، شخصی به نام کتابچیخان به اروپا رفت و به انگلیسیها اطلاع داد که ظاهراً در جنوب ایران نفت وجود دارد. این شخص اکتشاف نفت ایران را به سفیر وقت انگلستان پیشنهاد کرد و او هم فردی به نام «دارسی» را برای این کار به وی معرفی کرد. امینالسلطان که در آن زمان صدر اعظم ایران بود، امتیاز استخراج نفت را به شرکت دارسی اعطا میکند. (برگرفته از کتاب تاریخ تحولات سیاسی ایران)
درواقع، از آنجایی که دولتمردان ایرانی در آن دوره اطلاعی از اهمیت نفت نداشتند، این امتیاز را بدون دردسر به دارسی میدهند؛ تا جایی که این جمله معروف از آن روزگار، همچنان در ذهن ایرانیان مانده است که انگلیسها برای توجیه غارت منابع ایران، میگفتند که این ماده سیاه بدبو به چه درد شما میخورد؟
بعد از گذشت چند دهه از قرارداد دارسی نیز، زمانی که مصدق «صنعت نفت ایران» را ملی اعلام کرد و آن را از چنگ انگلیس درآورد، انگلیسها با طراحی یک کودتا ـ که با کمک آمریکا آن را اجرایی کردند ـ مجدداً نفت ایران را از ایران گرفتند.
همچنین در سالهای بعد، زمانی که ایران بهدنبال ایجاد صنعت ذوب آهن و فولاد بود نیز و قصد داشت این صنایع را از طریق کشورهای غربی همچنین آمریکا و یا آلمان به ایران وارد کند، آنها حاضر به همکاری نبودند.
عبدالحمید شِیبانی، سرپرست کل عملیات ذوبآهن اصفهان در دوره پهلوی، میگوید: «رسماً به دولت ایران نامه مینوشتند که به صلاح شما نیست در صنعت ذوبآهن سرمایهگذاری کنید».
همچنین، شیبانی که در اجرای طرح آمریکایی موسوم به اصل ۴ نیز مشغول به کار بوده، دربارهی قوانین اصل ۴ که به شکل یک کتاب درآمده بود، گفته است: «اولین شوکی که به من وارد شد، این بود که در همان کتاب نوشته شده بود، ما نیامدهایم که به توسعه اقتصادی [ایران] کمک کنیم یا توسعه اقتصادی سریع ایجاد کنیم؛ یک درصد توسعه کافی است تا مردم را امیدوار نگه داریم. شوک دوم این بود که در آنجا تأکید شده بود، کادر ما حق ندارد به دولت ایران توصیهای در خصوص ایجاد صنعت داشته باشد».
حال امروزه نیز این رویکرد ادامه دارد و غربیها با داشتن صنعت هستهای ایران، به بهانههای گوناگون مخالفت میکنند؛ در برخی مواقع بر سر میزان غنیسازی، با ایران چانهزنی میکنند و یا اینکه بهطور کلی، از میان برداشتن صنعت هستهای ایران را خواستار میشوند. همچنین جالب توجه است که به اذعان خودِ سلطنتطلبها، آمریکاییها در دوره پهلوی نیز با توسعه برنامه هستهای ایران مخالف بودند و این موضوع صرفاً برای امروز نیست.
هرچند ایرانِ با ایرانی که غربیها ـ پیش از انقلاب اسلامی ـ با آن روبهرو بودند تفاوت بسیاری دارد، اما اگر فرض کنیم که امروز ایران از حق داشتن صنعت هستهای بگذرد، احتمالاً در آینده ایران باید بر سر داشتن یا نداشتن «هوش مصنوعی» و استفاده یا عدم استفاده از آن، با غربیها مذاکره کند.
منبع: فارس








