سرشاخ شدن چین و آمریکا در جنگ تراشه ها

به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در دهههای گذشته، شعار اصلی اقتصاد جهانی همکاری و وابستگی متقابل بود.
شرکتهای آمریکایی در طراحی تراشه پیشرو بودند و کارخانههای عظیم در تایوان و کره جنوبی، این طرحها را با دقتی شگفتانگیز به تولید انبوه میرساندند و چین نیز به بزرگترین مونتاژکننده و مصرفکننده این محصولات نهایی تبدیل شده بود.
اما این دوران طلایی جهانیسازی به پایان رسیده است. امروز، واشنگتن این وابستگی متقابل را نه یک مزیت، بلکه یک آسیبپذیری استراتژیک مرگبار میداند.
میدان نبرد، سیلیکون، نفت قرن بیست و یکم

ریزتراشهها یا نیمههادیها، مغز متفکر تقریباً هر دستگاه الکترونیکی هستند. آنها در گوشیهای هوشمند، لپتاپها، خودروها، مراکز داده، و همچنین در پیشرفتهترین تجهیزات نظامی، از جنگندههای رادارگریز F-35 گرفته تا پهپادهای هوشمند و سیستمهای دفاع موشکی، حضور دارند. تحلیلگران نظامی معتقدند کشوری که نتواند به تراشههای پیشرفته دسترسی داشته باشد، در نبردهای آینده حرفی برای گفتن نخواهد داشت. این به همان اندازه ساده و حیاتی است.
این اهمیت دوچندان، تراشهها را به نفت جدید تبدیل کرده است؛ یک منبع استراتژیک که کنترل بر آن به معنای کنترل بر اقتصاد و امنیت آینده است.
استراتژی آمریکا، بازگشت به خانه و محاصره فناورانه

زنگ خطر برای سیاستگذاران آمریکایی زمانی به صدا درآمد که همهگیری کووید-۱۹، شکنندگی زنجیرههای تأمین جهانی را آشکار ساخت و کمبود تراشه، خطوط تولید کارخانههای خودروسازی در آمریکا را متوقف کرد. اما نگرانی عمیقتر، جنبه ژئوپلیتیکی داشت: بیش از ۹۰ درصد از پیشرفتهترین تراشههای جهان در تایوان، جزیرهای که چین آن را بخشی از خاک خود میداند، توسط شرکت غولپیکر TSMC تولید میشود.
در پاسخ، دولت آمریکا با تصویب قانون چیپس و علم، یک بسته حمایتی عظیم ۵۲ میلیارد دلاری را برای بازگرداندن صنعت تولید تراشه به خاک آمریکا اختصاص داد. هدف این است که شرکتهای بزرگ جهانی و داخلی را ترغیب کند تا کارخانههای پیشرفته خود را در ایالتهایی مانند آریزونا و اوهایو بسازند.
جینا ریموندو، وزیر بازرگانی ایالات متحده، این سیاست را یک ضرورت امنیت ملی خوانده و گفته است: ما هرگز نمیتوانیم اجازه دهیم که در تأمین تراشههای حیاتی، به کشوری که ارزشهای ما را به اشتراک نمیگذارد، وابسته باشیم.
همزمان، واشنگتن با اعمال کنترلهای صادراتی سختگیرانه، یک محاصره فناورانه را علیه چین آغاز کرده است. این قوانین، فروش تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی و همچنین تجهیزات حیاتی برای ساخت این تراشهها را به هر شرکت چینی ممنوع میکند. هدف از این اقدام، کند کردن پیشرفت نظامی و برنامه هوش مصنوعی چین است که به باور مقامات آمریکایی، بزرگترین تهدید بلندمدت برای برتری این کشور محسوب میشود.
پاسخ چین، اژدها برای خودکفایی بیدار میشود

برای پکن، این اقدامات آمریکا یک اعلان جنگ اقتصادی و تلاشی برای سرکوب رشد فناورانه چین است. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، دستیابی به خودکفایی در فناوریهای کلیدی را به عنوان یک اولویت ملی اعلام کرده و دولت این کشور صدها میلیارد دلار برای حمایت از شرکتهای داخلی مانند SMIC و هواوی سرمایهگذاری کرده است.
یک تحلیلگر مستقر در پکن میگوید: تحریمهای آمریکا مانند یک سیلی دردناک بود، اما چین را بیدار کرد. اکنون در پکن این اجماع وجود دارد که هیچ راهی جز ساختن یک زنجیره تأمین کاملاً مستقل، از طراحی تا تولید، وجود ندارد.
نمود این تلاش، در سپتامبر ۲۰۲۳ و با عرضه ناگهانی گوشی هوشمند Mate 60 Pro توسط هواوی به اوج خود رسید. این گوشی که از یک تراشه پیشرفته ۷ نانومتری ساخت شرکت چینی SMIC بهره میبرد، علیرغم تحریمهای شدید آمریکا تولید شده بود و کارشناسان غربی را شگفتزده کرد. اگرچه تولید این تراشه بسیار پرهزینهتر از رقبای تایوانی است، اما این یک بیانیه سیاسی قدرتمند بود: چین تسلیم نخواهد شد.
پیامدهای جهانی، شکاف در دنیای فناوری

این نبرد سنگین، کل جهان را تحت تأثیر قرار داده است. متحدان آمریکا مانند ژاپن، کره جنوبی و هلند تحت فشار قرار گرفتهاند تا به کنترلهای صادراتی علیه چین بپیوندند. این امر باعث ایجاد شکافی عمیق در دنیای فناوری شده که از آن به عنوان پرده آهنین سیلیکونی یاد میشود.
به گفته کریس میلر، نویسنده کتاب جنگ تراشه، ما در حال حرکت به سمت جهانی هستیم که در آن دو اکوسیستم فناوری مجزا وجود خواهد داشت: یکی به رهبری آمریکا و دیگری به رهبری چین. کشورها و شرکتها مجبور خواهند شد که انتخاب کنند در کدام سمت قرار میگیرند.
این جدایی برای مصرفکنندگان در سراسر جهان به معنای افزایش احتمالی قیمتها، کاهش نوآوری به دلیل استانداردهای دوگانه و اختلال در زنجیرههای تأمینی است که دههها برای ساخت آن زمان صرف شده بود. شرکتهای بینالمللی اکنون با یک کابوس لجستیکی روبرو هستند و باید برای فعالیت در این دو دنیای مجزا، استراتژیهای متفاوتی اتخاذ کنند.
این جنگ، نبردی برای امروز نیست، بلکه رقابتی برای تعریف فردای جهان است. نتیجه آن مشخص خواهد کرد که کدام کشور قوانین عصر دیجیتال را مینویسد و کدام یک مجبور به پیروی از آنها خواهد بود. در حالی که مهندسان در آزمایشگاههای فوقپیشرفته در دو سوی اقیانوس آرام برای دستیابی به فناوریهای نانومتری کوچکتر رقابت میکنند، سرنوشت نظم نوین جهانی بر روی همین ویفرهای سیلیکونی در حال حک شدن است.









