روایتی از آخرین روزهای مهندس سید جواد تندگویان
در روزگاری که آتش جنگ تازه در جنوب شعله گرفته بود و خاک خوزستان زیر بمب و گلوله میلرزید، مردی از میان مهندسان برخاست که نامش با «خدمت» و «ایستادگی» گره خورد. محمدجواد تندگویان از جنس مدیرانی نبود که پشت میزها پناه بگیرند. او به پالایشگاههای سوخته رفت، کنار کارگران ایستاد، خطوط لوله را زیر آتش دید، و تنها چند روز بعد، در همان مسیر خدمت، اسیر شد.











