اعتراض به اقتدار پاپ؛ از اقتدار جمعی مردم تا حق برابری و وجدان فردی مارتین لوتر
رامین پورمند؛پژوهشگر حوزه علوم انسانی در گفتگو با SNNTV: در دوره رنسانس، دو جریان مهم، بنیانهای اقتدار کلیسا و ساختار سیاسی را به چالش کشیدند. مارسیلیوس پادوآیی، متفکر معاصر اوکامی، برای اولین بار صریحاً اعلام کرد که منشأ اقتدار و قدرت سیاسی در خود مردم است و آنان باید با عقل جمعی خود، سرنوشتشان را رقم بزنند. همزمان با اوجگیری این ایدهها، نهضت اصلاح دینی با رهبری مارتین لوتر در اوایل قرن شانزدهم به ثمر رسید. لوتر، که خود متأثر از اومانیستها بود، بر وجدان فردی، آزادی اعتقاد و برابری انسانها در برابر خدا تأکید کرد. او با دور کردن اصالت عقل از الهیات مسیحی، اعلام کرد هر فرد میتواند مستقیماً با خدا ارتباط بگیرد و نیازی به ترجمان یا واسطه از سوی کشیشان نیست. این تحولات بهشدت اقتدار سیاسی و دینی کلیسا را تضعیف کرد.
به گزارش پایگاه خبری خبرگزاری دانشجو، اعتراض به اقتدار پاپ؛ از اقتدار جمعی مردم تا حق برابری و وجدان فردی مارتین لوتر
منبع خبر : گروه سایر خبرگزاری دانشجو











