چرا آینده اقتصاد ایران از مسیر تقویت نیروی کار میگذرد؟
باشگاه خبرنگاران جوان – سمیه گلپور، رئیس کانونعالی انجمنهای صنفی کارگران ایران با اشاره به مشکلات و چالشهای اساسی جامعه کارگری کشور گفت: هر روز که چرخ یک کارخانه میچرخد، هر شیفتی که در معادن، کارگاهها، واحدهای صنعتی و خدماتی آغاز میشود، سنگر تازهای در جبهه بزرگ اقتصاد گشوده میگردد؛ جبههای که کارگران ایران، جهادگران خاموش و بیادعای آن هستند. امروز میدان نبرد کشورها تغییر کرده و پیروزی و شکست ملتها نه در خاکریز نظامی، بلکه در میدان تولید رقم میخورد. در چنین شرایطی «کار» تنها فعالیت اقتصادی نیست؛ جهاد ملی است و کارگران، پیشتازان بیبدیل این جهادند.
وی گفت: طبقه کارگر ایران با بیش میلیونها نفر عضو تشکلها و انجمنهای صنفی، بزرگترین سرمایه اجتماعی کشور قلمداد میشود، آنان در سختترین دوران از جنگ تحمیلی تا سالهای سنگین تحریم بار اقتصاد را بر دوش کشیدهاند بیآنکه سهم منصفانهای از ثمرات آن را دریافت کنند. اما با وجود این ایستادگی تاریخی، بخش زیادی از مسائل بنیادین جامعه کارگری هنوز حل نشده و همین نقطه ضعف، آینده تولید ملی را تهدید میکند.
وی ادامه داد: چالش دستمزد و معیشت نخستین مسأله جدی است، فاصله چشمگیر میان حقوق کارگران و هزینه واقعی سبد معیشت، نهتنها زندگی را دشوار کرده، بلکه انگیزه نیروی کار را نیز تحت فشار قرار داده است. از سوی دیگر، گسترش پیمانکاریها و قراردادهای موقت در بسیاری از صنایع، عملاً امنیت شغلی را به یک آرزو تبدیل کرده و نارضایتیهای فراوانی ایجاد کرده است. بدهی انباشته دولت به سازمان تأمیناجتماعی هم خطر بزرگی برای منابع بینالنسلی کارگران محسوب میشود.
گلپور تصریح کرد: اینها تنها مشکلات صنفی نیستند؛ مسائل استراتژیک تولید ملیاند. کشوری که دستمزد عادلانه، بیمه پایدار، امنیت شغلی و کرامت انسانی نیروی کار در آن تضمین نشده باشد، نمیتواند جهش تولید را تجربه کند. تجربه کشورهای موفق نشان داده که تولید زمانی شکوفا میشود که نیروی کار، محترم، مطمئن و دارای جایگاه باشد.
رئیس کانونعالی انجمنهای صنفی کارگران ایران گفت: در این میان، نقش تشکلهای کارگری بیبدیل است. تشکلها کانال انتقال تجربه و خواست کارگران به سیاستگذاراناند. آنها تنها ابزار مطالبهگری نیستند؛ بلکه نهادی برای ایجاد تعادل میان دولت، کارفرما و نیروی کار هستند. بااینحال، حضور تشکلها در سیاستگذاری هنوز «محدود» و «غیرسیستمی» است. تصمیمهای کلان حوزه کار و تولید نباید بدون مشارکت واقعی این نهادها اتخاذ شود.
حق مشارکت تشکلها در تصمیمسازی باید به یک الزام قانونی تبدیل شود؛ نه یک امتیاز قابل چشمپوشی
وی افزودک در موضوعاتی مانند تعیین دستمزد، ساماندهی پیمانکاریها، تنظیم قوانین کار و نظارت بر حقوق بنیادین کارگران، حضور تشکلها میتواند هم ثبات اجتماعی ایجاد کند و هم به ارتقای کیفیت تولید کمک کند. یکی از خطرناکترین روندهای امروز، مهاجرت نیروی انسانی ماهر است. کارگری که سالها در یک صنعت تجربه اندوخته و مهارت تخصصی کسب کرده، وقتی آیندهای روشن نمیبیند، ناچار به ترک کشور میشود. این مهاجرت خاموش، هزینهای سنگین به اقتصاد ایران تحمیل میکند؛ چراکه خروج هر کارگرِ ماهر، برابر با از دست دادن سالها تجربه و میلیونها تومان سرمایهگذاری آموزشی است. ریشه حل این بحران نیز در حمایت واقعی از حقوق و منزلت کارگران است.
اگر میخواهیم چرخ تولید پرشتابتر حرکت کند، باید نگاهها را اصلاح کنیم:
دستمزد بر اساس سبد واقعی معیشت تعیین شود.
پیمانکاریها ساماندهی و محدود شوند تا امنیت شغلی بازگردد.
بدهی دولت به تأمیناجتماعی بهصورت برنامهمند تسویه شود.
تشکلهای کارگری رسماً در تصمیمهای کلان حوزه کار مشارکت داده شوند.
شأن و کرامت کارگران در سیاستگذاریها جلوه واقعی یابد.
کارگران، موتور محرکه اقتصادند؛ نه نیروی مصرفی. اگر امروز از «جهاد تولید» سخن میگوییم، باید بدانیم که این جهاد بدون مجاهدانش یعنی کارگران به سرانجام نخواهد رسید. سیاستگذارانی که آینده را میسازند، باید صدای کارگران را بشنوند و در برنامهریزیهای کلان، آنان را شریک بدانند.
آینده اقتصاد ایران از مسیر تقویت نیروی کار میگذرد.
بیتوجهی به این حقیقت، مستلزم هزینهای است که کشور به سختی قادر به پرداخت آن خواهد بود.









