اعترافات یک لاکپشت ایرانی در کانادا (۱۴): دو زن بر عرشهی کشتی نوح
اینجا، در کانادا، ما دو نفر از دو سوی یک جبههی خونین قدیمی به هم رسیده بودیم؛ بدون پرچم، بدون مرزهایی برای جنگیدن و بدون خشمهای تحمیلی. حالا در آخرین ایستگاه دنیا، میشد با پرچم و زبانی تازه به کشفِ هم بکوشیم.









